کد مطلب: 60437
آدرس اینترنتی مطلب در سایت خبرآنلاین: (+)
فرهنگ > تجسمی - کارگاه 11 روزه «فهم معماری، پنجرهای به شوشتر» به همت مرکز رویدادهای معماری ایران برگزار شد.
فرهنگ > تجسمی - کارگاه 11 روزه «فهم معماری، پنجرهای به شوشتر» به همت مرکز رویدادهای معماری ایران برگزار شد.
باید کاخ عالیقاپوی اصفهان، تخت جمشید شیراز، میدان امیرچخماق یزد، میدان حسن آباد تهران، مسجد جامع شوش و خانهی مستوفی شوشتر را تماشا کنیم، بفهمیم و درک کنیم تا دیگر خانههای بیروح، مراکز خرید با معماری ناصحیح و به قول دکتر پرویز رجبی، منارههای پیش ساختهی موشکی، نسازیم. «فهم معماری» برای همهی ما و بیشتر از همه برای معماران و البته دانشجویان معماری لازم و ضروری است چرا که آنها هستند که خانهها، محلهها، بازارها و فضاهای کار، زندگی و تفریح ما را طراحی میکنند.
مرکز رویدادهای معماری ایران، سازمانی است که این مهم را دریافته و در جهت ارتقای درک و فهم وجوه مختلف معماری ایرانی برای جامعهی دانشجویان، فارغالتحصیلان و فعالان عرصهی معماری در وهلهی اول و سپس، مردم نقاط مختلف ایران، گامهای مثبتی برداشته است. در همین راستا، اردیبهشت ماه امسال، مرکز رویدادهای معماری ایران، «کارگاه فهم معماری ایران- پنجرهای به شوشتر» را طی 11 روز در شهر کهن «شوشتر» برگزار کرد و اینگونه بیش از 700 نفر از سراسر کشور به دیدار و دریافت از شوشتر شتافتند.
خواندن بیشتر ..خیلی وقتها میبینیم اما نمیفهمیم. خیلی وقتها لذت نمیبریم چون نمیفهمیم. معماری یکی از مفاهیمی است که باید آگاهانه ببینیم تا بفهمیم، لذت ببریم و بتوانیم استفاده کنیم.
باید میدان نقش جهان اصفهان، تخت
جمشید شیراز، میدان امیرچخماق یزد، میدان حسن آباد تهران، مسجد جامع شوش و
خانه مستوفی شوشتر را تماشا کنیم، بفهمیم و درک کنیم تا دیگر به قول دکتر
پرویز رجبی، منارههای پیش ساخته موشکی نسازیم. «فهم معماری» برای همه
ما و بیشتر از همه برای معماران و البته دانشجویان معماری لازم و ضروری
است چرا که آنها هستند که خانهها، محلهها، بازارها و فضاهای کار، زندگی
و تفریح ما را طراحی میکنند.
مرکز رویدادهای معماری ایران،
سازمانی است که این مهم را دریافته و در جهت ارتقای درک و فهم وجوه مختلف
معماری ایرانی برای جامعهی دانشجویان، فارغالتحصیلان و فعالان عرصه
معماری در وهله اول و سپس، مردم نقاط مختلف ایران، گامهای مثبتی برداشته
است. در همین راستا، اردیبهشت ماه امسال، مرکز رویدادهای معماری ایران،
«کارگاه فهم معماری ایران- پنجرهای به شوشتر» را طی 11 روز در شهر کهن
«شوشتر» برگزار کرد و اینگونه بیش از 700 نفر از سراسر کشور به دیدار و
دریافت از شوشتر شتافتند.
باید دانشجوی علوم پایه باشی، باید کلاسهای دو ساعت و نیمهی جبر را گذرانده باشی و دلت لک زده باشد برای یک کار گروهی. آن وقت است که لذت یک کارگاه سه روزه، لذت دیدار گروهی از یک شهر و بعد انجام یک پروژهی گروهی در مهلت کوتاه یک شب تا صبح و ارائهی اثر در فضای خنک و دلپذیر یک تونل زیرزمینی تاریخی را با تمام وجود خواهی فهمید.
کارگاه فهم معماری ایران- پنجرهای به شوشتر- رویدادی بود که از سی و یکم فروردین ماه تا دهم اردیبهشت ماه در شهر تاریخی شوشتر برگزار شد. و من تنها خبرنگاری بودم که از چند روز پیش از شروع این رویداد و بعد تا یازدهمین و آخرین روز برگزاری این اتفاق مهم برای یک شهر کهن در سایهی فراموشی، در شوشتر حضور داشتم و کارگاهها، نشستها، بازدیدها و دریافتهای معماران و دانشجویان معماری را دیدم. رفته بودم که روایت کنم.
خواندن بیشتر ..روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: شنبه 18 اردیبهشت ماه 1389
آدرس: ویژهنامه دانش و فناوری- صفحه هفت
مدتی پیش، در این صفحه، گزارشی در مورد کافه علم اصفهان منتشر کردیم. یک گروه متشکل از علاقمندان به علم، به طورعام، که سعی داشتند با شعار «میهمانی چای، روایت علم میان مردم» علم را در قالب روایتی ملموس و جاری و نه کالایی لوکس، به میان مردم و البته بیشتر، قشر دانشجو و تحصیلکرده، بیاورند.
این بار هم قصد داریم به سراغ گروه دیگری از فرهنگسازان علمی برویم، کسانی که از اصفهان شروع کردند. در جهت ارتقای درک و فهم وجوه مختلف معماری ایرانی قدم برداشتند و جامعهی هدفشان دانشجویان، فارغالتحصیلان و فعالان عرصهی معماری در وهلهی اول و سپس، مردم نقاط مختلف ایران است.
روند شکل گیری کارگاه فهم معماری ایران
شاید تا به حال سری به «حمام علیقلی آقا» زده باشید. حمام-موزهای که چندی پیش مرمت و برای بازدید علاقمندان مهیا شد. اندیشهی شکلگیری «کارگاه فهم معماری ایران» به اوایل دههی 70 شمسی و این حمام تاریخی برمیگردد...
خواندن بیشتر ..روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه 16 اردیبهشت ماه 1389
آدرس: ویژهنامه فرهنگ و هنر- صفحه هفت
پس از چند هفته تعطیلی که دلیلی جز سرگرم بودن نویسندهی ستون به یک کار فرهنگی تماموقت نداشت، دوباره با بخش «ضمیمه آخر هفته» آمدهایم که بگوییم آخر هفتههایتان را دریابید! کتاب، موسیقی، فیلم، گردش، تفریح چیزهایی هستند که به یک روز و نیم تعطیلی آخر هفتههایمان که تا چشم برهم میزنی، تمام شدهاند، جان تازه میبخشند. این هفته به ادبیات میپردازیم؛ به کتاب، به یک نشست فرهنگی متفاوت و ردپای معماری در ادبیات.
از در چوبی که وارد میشوی، از راهروی قوسدار تاریک که میگذری، میرسی به یک حیاط که دور تا دورش نیمکت چیدهاند. بلافاصله چشمت میافتد به درخت کُُّنار که سایهی زیبایش جان تازهای به بخش شرقی حیاط داده و نخل و انار که مهمترین عناصر بخش غربی حیاط خانهی مستوفی هستند، اینها روح تویی را که آمدهای دربارهی معماری و ادبیات بشنوی، نوازش میکنند. شاید هم اولین عنصری که توجهت را جلب کند، دیوار شفاف روبه رویت باشد. عنصر منحصربهفردی که رصد کشتیهای روی نهر «داریون» و آمد و شد روی پلبند «شادروان» را صدها سال پیش، برای تاجر صاحبخانه میسر میساخته. اما تو آمدهای تا زیر درخت کنار رو به روی دیوار شفاف خانه، بنشینی تا میهمانان نشست که یکی از اصفهان آمده و دیگری از تهران، دربارهی ردپای معماری در ادبیات و سینما با تو سخن بگویند. این جا نشست «معماری و ادبیات» است، یکی از برنامههای کارگاه فهم معماری ایران-پنجرهای به شوشتر- که طی 11 روز در شهر تاریخی شوشتر، بندری کهن در جنوب ایران که فراموش شده، برگزار شد.
خواندن بیشتر ..من از بیست و ششم فروردین ماه تا یازده اردیبهشت، مسئول دفتر ستاد خبری کارگاه فهم معماری ایران- پنجره ای به شوشتر- بودم. برنامه ای که مرکز رویدادهای معماری ایران- موسسه هنری صبا (فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران)- در شهر تاریخی شوشتر، برگزار کرد. تمام سعیام بر این بود که گوشهای از تلاش و جنب و جوش و زحمت یک شهر، یک تیم را ثبت کنم و به گوش آنها که نبودند و ندیدند، برسانم.
خبرها، گزارشها و مصاحبههایم را میتوانید در سایت مرکز رویدادهای معماری ایران بخوانید.
+ لینک خبرها و گزارشهای منتشرشدهام در رسانهها:
خواندن بیشتر ..
آرت نا:کارگاه
«رويا» دومين کارگاهي بود که مرکز رويدادهاي معماري ايران، در شوشتر
برگزار کرد و نشست عکاسي معماري يکي از چهار نشست اين کارگاه بود که با
حضور جاسم غضبانپور، در خانه تاريخي مستوفي برگزار شد. در حاشيهي اين
نشست، در ايوان خانه مستوفي روبه روي پل بند شادروان، با جاسم غضبانپور،
کسي که از او با عنوان «عکاس معماري» ياد ميکنند، به گفتگو نشستيم.
در ابتداي صحبتهايتان در نشست،
گفتيد:«کسي به دنبال عکاسي ميرود که عاجز از نوشتن است. حرفهاي زيادي
براي گفتن دارد ولي نميتواند بگويد يا بنويسد. براي همين درونياتش را با
عکس بيان ميکند.» و تاکيد کرديد که دوست داريد به جاي حرف زدن، عکاسي
کنيد...