دوماهنامه کیهان کاریکاتور، مرداد و شهریور 89


در اين شماره مي خوانيد و مي بينيد:
- كاربردهاي كارتون و كاريكاتور در عرصه هاي گوناگون
- سرجيو تاپي/ نيلوفر اربابي
- 42مين مسابقه بين المللي آموريستي آموريستيكا 2010 ايتاليا
- يك هفته ي زيبا در قبرس/ سعيد صادقي
- درباره بن شان/ داود شهيدي
- اخبار نمايشگاه ها
- اين شماره (منتخب آثار اولين جشنواره ملي جوان ايراني)
- كارتون ها و كاريكاتورهاي سياسي در ايران/ محمدرفيع ضيايي
- با چهره هاي جوان كاريكاتوريست/ حسن بنفشه
- "مسكات" نشانه اي كه به ياد مي ماند/ حميدرضا مسيبي
- تاريخ كاريكاتور انگلستان
- "بحران" در صربستان!/ شاهين كلانتري

- گزارشي از نشست تخصصي كاريكاتور مطبوعاتي در اصفهان/ نفيسه حاجاتي

- رويدادها

نویسنده: نفیسه حاجاتی
(+) دوماهنامه کیهان کاریکاتور-شماره204،اسفند1387

نویسنده: نفیسه حاجاتی
13سال با کاریکاتور اصفهان
خرداد و تیر 86، دوماهنامه بین‌المللی کیهان کاریکاتور، صفحات 50 و 51
---------------------------------------------------------------------------------------------

---------------------------------------------------------------------------------------------
توجه:این متن به دلیل کمبود جا در کیهان کاریکاتور، به صورت کوتاه‌شده چاپ شد.

گاهی اوقات، بعضی از حرفها و احساساتمان را نمی‌توانیم به زبان "روزمره" بیان کنیم؛ یا ما (به هر دلیلی) نمی‌توانیم یا کلمه‌ای نیست که بتواند حق مطلب را ادا کند. این جور وقتها زبان‌های "دیگر" ابزارهایی هستند که بدجور به "درد" می‌خورند. "کاریکاتور" یکی از این زبانهاست، عکاسی هم همین‌طور، اصلاً هنرها ابزارند. هرکدام، کلماتی را بیان می‌کنند که خواندنی نیستند، فقط می‌شود حسشان کرد و در این میان، کاریکاتور یکی از عجیب‌ترین این ابزار هاست . یک جور آچار فرانسه شاید! می‌شود گریاند، می‌شود خنداند یا آرام در گوش‌ها فریاد زد، حتی!
من کاریکاتوریست نیستم! اما همیشه بودن در یک جمع فرهنگی آن هم اگر بوی کاریکاتور بدهد، برایم جذاب بوده و هست. همین جذابیت درونی هم باعث شد تا پنجشنبه، 3خرداد 86، ساعت 4 بعد از ظهر، در اولین دقایق افتتاح نمایشگاه « 13 سال با کاریکاتور اصفهان» که به مناسبت سیزدهمین سال تاسیس اولین گروه کاریکاتوریستهای اصفهان، هشتمین سال تاسیس انجمن کاریکاتور اصفهان و سومین سال تاسیس خانه‌کاریکاتور اصفهان(وابسته به حوزه هنری اصفهان) برگزار شده‌بود، حاضر شوم. نمایشگاه شامل 57 اثر از کاریکاتوریستهای نسل قدیم و جدید اصفهان و سه اثر از سه عضو خارجی بود و به همین دلیل هم بیشترِ بازدیدکنندگان روز اول، از کاریکاتوریست‌ها بودند و بیشترین صدایی هم که در نمایشگاه شنیده‌می‌شد صدا‌ی احوال‌پرسی گرم دوستانی بود که بعد از مدتی طولانی یکدیگر را دیده بودند!
دو، سه دوری کارها را می‌بینم تا بالاخره، دوست کاریکاتوریستم می‌رسد و یکی، دو دور دیگر هم با او نمایشگاه را می‌بینم! در مورد آثار صحبت می‌کنیم.در مورد مفهوم‌هایی که از هر یک به ذهن می‌رسد، تکنیکها و منظور کاریکاتوریست.
یک دفعه شلوغ می‌شود و صدای ابراز احساسات زیادی در سالن می‌پیچد، بله! "امین مویدی" آمده. با همه سلام و احوالپرسی گرمی می‌کند و مشغول بازدید از نمایشگاه می‌شود. ورود مسعود ضیایی هم با ابراز احساسات فراوان کاریکاتوریستهای حاضر، روبه روست.
از کاریکاتوریستهای جوان درباره‌ی نمایشگاه و فضای کاریکاتور اصفهان سوال کردم که البته بیشتر، جوابهای طنازانه تحویل دادند! اما یکی از کاریکاتوریستهای عضو خانه‌ی کاریکاتور اصفهان جواب جالب و قابل تأملی می‌دهد:« ببینید! مثلاً در آلمان، یک قانون بسیار جالب و زیبا هست. دولت اعلام کرده که هرکس، می‌تواند 30 درصد از مالیاتی که باید بپردازد را صرف خرید آثار هنری کند و این گونه، فرهنگ را به جامعه تزریق می‌کنند اما ما در ایران و مخصوصاً اصفهان... یکی از کاریکاتوریستهای خارجی که در این نمایشگاه هم دعوت بود ونیامد، با تعجب از من می‌پرسید که چرا با وجود این که هنرمندم، در رشته‌ی تحصیلی‌ام، که ربطی به هنر ندارد، کار می کنم! در حالی که این تفکر در ایران برعکس است. او در استرالیا، روزها راحت در استودیویش می‌نشیند و طرح می‌زند و بعد هم آثارش را چند هزار دلار به موسسه های مختلف می‌فروشد ولی من ساعت 5 عصر که از سر کار می رسم خانه، آن قدر خسته‌ام که دیگر حوصله‌ی این کارها را ندارم. مسئولین هم برای این هنر ارزش چندانی قایل نیستند.»
آثار به نمایش درآمده، به 4 دسته تقسیم می‌شوند: برخی، خیلی"زیبا"هستند، بعضی ها خیلی بامفهوم‌اند، بقیه هم یا هیچ کدام و یا هردو! نمایشگاه، بیشتر بهانه‌ است برای دورهم جمع شدن کاریکاتوریستهای نسل جدید و قدیم. جوان‌ها کارهایشان را دسته کرده‌اند، دور نسل اولی‌ها را گرفته‌اند و سعی می‌کنند نظر آنها را بپرسند. نسل اولی‌ها هم بیشتر برای تجدید خاطره آمده‌اند.
"جوآنه بروکر" کاریکاتوریست استرالیایی و عضو افتخاری خانه کاریکاتور اصفهان است که قرار بود در افتتاحیه و کارگاه حضور داشته‌باشد ولی به دلایلی، نرسید و خبر داد که سفرش با حدود 13 روز تاخیر انجام خواهد شد که مقارن می‌شود با روزهای پایانی نمایشگاه و اعلام شده که احتمالاَ کارگاهی نیز با حضور او برگزار خواهد شد.
اولین روز نمایشگاه، نسبتاً شلوغ است. همه درحال گپ و گفتگو اند، کاریکاتوریستهای نسل اول با هم عکس یادگاری می‌گیرند، کیک می‌خوریم و این‌گونه روز اول نمایشگاه، به پایان می‌رسد.
--------------------------------------
روز جمعه،4 خردادماه، ساعت 10 صبح کارگاه کاریکاتور با محوریت "کاریکاتور چهره" تشکیل و با استقبال خوب کاریکاتوریستها روبه‌رو می‌شود. صندلی‌ها را دایره‌وار در وسط نمایشگاه چیده‌‌اند که کفاف جمعیت را نمی‌دهد، صندلی‌ها اضافه می‌شوند و مراسم آغاز می گردد. "مهدی تمیزی" رئیس خانه کاریکاتور اصفهان، مراسم را با مرور تاریخچه‌ای از اوضاع 13 سال کاریکاتور اصفهان آغاز می‌کند:«13 سال پیش که ما اولین گروه کاریکاتور اصفهان را راه انداختیم، برای اولین نمایشگاه با مشکلات زیادی روبه‌رو شدیم و نمایشگاه از روز دوم شروع شد. سال 83، انجمن کاریکاتور را تعطیل کردند که هنوز هم تعطیل است و...».
بعد، چند کلمه‌ای درباره‌ی "حسین صافی" صحبت می‌کند:«یادمه، با هر متریالی کار می‌کرد خیلی پرکار بود، حتی بیشتر آثارش در قطع 50×70 بود. من که تاحالا کار بد از او ندیده‌ام...»
حسین صافی قرار است درباره‌ی "کاریکاتور چهره" صحبت کند، اول از کاریکاتوریست شدنش می‌گوید:« . چند سال پیش در رشته‌ی مرمت در دانشگاه پردیس قبول شدم و به اصفهان آمدم. خیلی‌ها نمی‌دانند که من مشهدی‌ام، فکر می‌کنند اصفهانی‌ام! من کاریکاتور را با بچه‌های اینجا شروع کردم و مدیونشان هستم. من اینجا اصلاً احساس غریبی نمی‌کنم. من با طراحی چهره شروع کردم، بعد کم‌کم در طراحی‌ها اغراق کردم. در خوابگاه دانشگاه که بودم، بچه های خوابگاه یکی‌یکی می‌آمدند، می‌نشستند، کاریکاتوری می‌شدند و می‌رفتند. مثل دستگاه کپی!... شما هم بهتر است اول رئال کار کنید و بگذارید کم کم دیدتان کاریکاتوری شود.»
بعد درباره‌ی کاریکاتور چهره میگوید:« درمورد این هنر، سه عقیده وجود دارد: بعضی‌ها می گویند: "کاریکاتور چهره، هنر هجو کردن است." گروه دوم اصلاً این حرف را قبول ندارند و بقیه فکر می‌کنند که این جمله درسته ولی اصولاً "هجو کردن" بدنیست. کاریکاتورچهره، یک جور نقاشی چهره است. چیزی‌که هنرمند از سوژه می‌بیند را، خودِ سوژه نمی‌بیند و نمی‌توانسته که دیده باشد. البته متاسفانه، فرهنگ پذیرش کاریکاتور چهره هنوز در جامعه وجود ندارد که شاید به این دلیل است که کاریکاتورهای چهره‌ای که در خیلی از مجلات طنز و کاریکاتور می‌بینیم، یک جور کارتون‌اند که در آنها، چهره های کاریکاتوری هم هست و چون کاریکاتور چهره، به این صورت به مردم شناسانده شده، یک تصور غلط از این هنر به وجود آمده. ما باید این طرز تلقی را با کاریکاتور خوب کشیدن و منتشرکردنش در نشریات، تصحیح کنیم. مطبوعات هم نباید نسبت به این هنر نگاه خصمانه داشته باشند چون این مطبوعات هستند که می‌توانند کاریکاتور چهره را نجات دهند. یکی از نشریاتی که من در آن کار می کنم، به من گفته که کاریکاتور چهره‌ی شخصیت‌های داخلی را نکشم تا یک وقت به‌شان برنخورد! این خیلی تاسف‌باره که در نخبه‌ترین مطبوعه‌ی ما هم این نگاهِ با ابهام و ترس وجود دارد.»
خیلی وقتها، هنگامی که کاریکاتوری را می‌بینیم، امضای کار بیشتر جلب توجه می‌کند و در ذهن می‌ماند. بچه ها در مورد " امضا" از حسین صافی سوال می کنند:« توکا نیستانی، خیلی به من می‌گفت که این امضایت خوب نیست. امضایت یا باید اسمت باشه، جوری که همه بتوانند بخوانند یا باید نماد باشه. من هم داشتم اسمم را می‌نوشتم، دیدم شبیه استخوان ماهیه و این شد امضای جدیدم و خیلی هم دوستش دارم!»
بعد از صحبتهای حسین صافی، امین مویدی، از کاریکاتوریستهای نسل اول اصفهان، صحبت می‌کند:« من نمی‌توانم، ذوق‌زدگی خودم از این نمایشگاه را کتمان کنم! از همه، مخصوصاً آقای تمیزی متشکرم. دیروز تا صبح خوابم نبرد به خاطر دیدن دوستان خوبی که حالا در تمام ایران پراکنده شده‌اند. این نمایشگاه امکانی به وجود آورد که نسل قدیم و جدید، بتوانند آثار یکدیگر را ببیند و تاریخ کاریکاتور اصفهان را مرور کنند.»
مویدی، در مورد نقاط ضعف و قوت کاریکاتور اصفهان هم می‌گوید:« جریان کاریکاتور اصفهان 2 مشخصه بارز دارد: اول، سوژه‌گرایی و نگاه به محتوا، که نقطه قوت کار است. و دوم: تشکیلاتی و منظم بودن آن، که حتی در تهران هم نیست. البته همین دو مشخصه از نقاط ضعف کاریکاتور اصفهان هم محسوب می‌شود.
چند وقت پیش در روزنامه‌ای مقاله‌ای منتشر شد درمورد جریان کاریکاتور اصفهان، که همه‌ی ما را عصبانی کرد. گفته بود که کاریکاتور اصفهان، ضعف طراحی‌اش را با شعار سوژه گرایی می‌پوشاند. من حالا قکر می‌کنم این حرف کاملاً هم غلط نیست! البته مخصوصاً درمورد مسعود ضیایی و خیلی‌های دیگه اصلاً این حرف را قبول ندارم ولی در این جمع خودمانی، به شما بچه‌های نسل جدید توصیه ‌می‌کنم که طراحی‌هایتان را قوی‌تر کنید. شما باید کیلو کیلو طرح بزنید، البته باید توجه کنید که آثارتان به تصویرگری تبدیل نشود که این هم خطرناکه و چیزیست که در تهران خیلی وجود دارد.
ما در اصفهان هرسال یک نمایشگاه گروهی برگزار می‌کردیم، از بین 500،600 اثر، آثار خوب را با وسواس زیاد انتخاب می‌کردیم و با هیچ کس هم رودربایستی نداشتیم، حتی چشم در چشم هم، کارهای یکدیگر را رد می‌کردیم! مصلحت‌اندیشی و این حرفها نبود فقط کاری انتخاب می‌شد که سوژه و تکنیک خوبی داشت. اما در جاهای دیگر اصلاً این رویه وجود ندارد. مثلاً می گویند: این را باید انتخاب کنیم. درسته که خوب نیست ولی ایشان پیشکسوت است. آن زمان که ما بچه بودیم، ایشان در آن فضا کاریکاتور می‌کشیده و... به نظر من، این طرز تلقی اصلاً درست نیست و به کار لطمه می زند.»
تمیزی که اداره کننده جلسه نیز هست از صافی و مویدی می‌خواهد که درباره‌ی سوژه‌یابی صحبت کنند. امین مویدی در این باره می‌گوید:« کار گروهی خیلی مهمه، خیلی از ماها کاراکترهایمان را از جلساتی پیدا کردیم که همه با هم می‌نشستیم، سوژه‌هایمان را روی تخته می‌نوشتیم و از راه "طوفان فکری" و تقابل ذهن به کاراکتر و سوژه‌هایمان می‌رسیدیم. هیچ وقت اولین چیزی را که به فکرتان رسید کار نکنید، بپزیدش تا خلاق‌تر شود.»
کاریکاتوریستهای جوان سوالات زیادی می‌پرسند. در مورد تکنیکهای مختلف، نحوه‌ی شروع کاریکاتور چهره، استفاده از اغراق‌ها و... دوست ندارند، کارگاه به این زودی تمام شود، اما...
45 دقیقه‌ی آخر جلسه، برنامه‌ی ویژه‌ای است. حسین صافی، برای نمونه، کاریکاتور چهره‌ی کاریکاتوریست شناخته‌شده‌ی اصفهانی، وحید شریفی، را می‌کشد و بعد از آن، کاریکاتوریستهای جوان، ول‌کن ماجرا نیستند! با خودم فکر می‌کنم که چه آدمهای شجاعی پیدا می‌شوند!
- یک نفر از خانم‌ها را هم بکِشید!
- خانم‌ها افسردگی می‌گیرند!
- نه! ما افسردگی نمی‌گیریم! و یکی از بچه‌ها سریع روی صندلی می‎‌نشیند، جمعیت دور کاریکاتوریست، سوژه و نوازنده‌ی صحنه جمع شده‌اند، هر چند دقیقه، نور فلاش و چراغ AF دوربین‌ها روی صفحه کاغذ، سوژه و کاریکاتوریست می‌افتد و وقتی کار تمام می‌شود، یک عالمه ابراز احساسات مختلف! و تقاضا برای کاریکاتوری شدن به گوش می‌رسد!
حسین صافی اصلاً دربرابر این همه تقاضا، ابراز خستگی نمی‌کند برای خودش هم یک بازی سرگرم کننده است، انگار! دو نفر دیگر هم کاریکاتوری می‌شوند و درحالی که هنوز بقیه در صف‌اند، «پایان کارگاه» اعلام می‌شود!

نویسنده: نفیسه حاجاتی
عنوان متن تبلیغات
© نون‌ح‌‌‌