روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه ۳ دی ماه ۱۳۹۱
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ۱۷۰۸، صفحه هنر و ادبیات، صفحه ۸، شماره 9۲،pdfمطلب

با ابراهیم حقیقی در حاشیه نمایشگاه عکسهای سفرش در اصفهان
دیگر نمی‌توانم از همان زاویه از ارگ بم عکس بگیرم
عکاسی، معماری، گرافیک و نقاشی

ابراهیم حقیقی-زاون قوکاسیان-محمدرحیم اخوت- نمایشگاه عکس ابراهیم حقیقی-اصفهان

«پدر عکاس ماهری بود و در لاله‌زار آن روزها معروف. عکس چهره خوب می‌گرفت و خوب‌تر رتوش می‌کرد. آن وقت‌ها هنوز عکس رنگی نیامده بود، یا اگر بعدها که آمد گران بود. در لاله‌زار عکس‌های سیاه و سفید را رنگ می‌کردند. عکس‌های بزرگ را با رنگ روغن و عکس‌های کوچک را با جوهر، و پدر در این کار هم ماهر بود. در هر دو، و من ساعت‌ها مبهوت به نظاره می‌نشستم و او علاقه‌ام را فهمیده بود. یک بساط رنگ‌کاری جوهر هم در خانه داشت. بعضی جمعه‌ها که سرکار نمی‌رفت و اخلاقش خوش بود، هنر رنگ‌کردن عکس با جوهر را به من می‌آموخت.» این‌ها را ابراهیم حقیقی در کتابش نوشته.

پسر آن عکاس معروف با جایزه‌ای که سال اول تحصیلش در دانشگاه برای طراحی یک پوستر دریافت کرده بود، دوربین خرید و به قول خودش «شدم خیلی عکاس»! با پول عکاسی برای پایان‌نامه‌های فارغ التحصیلی هم‌دانشگاهی‌هایش، لنز و نگاتیو می‌خرید و تابستان‌ها و تعطیلات عید با دوستانش سفر می‌رفت. از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد معماری فارغ‌التحصیل شد و حالا در 63 سالگی گرافیست معروفی است که به جز طراحی جلد و صفحه‌آرایی کتاب و مجلات و طراحی پوستر، تیتراژ فیلم و فیلم کوتاه هم ساخته است.

ابراهیم حقیقی تاکید می‌کند که در تمام این سال‌ها «برای دل خودش» نقاشی کرده و در سفرهایش هیچ وقت دوربین از روی دوشش پایین نرفته است. هفته گذشته، اصفهان (گالری اتاق آبی) میزبان یک مجموعه عکس از این گرافیست و عکاس مطرح بود. مجموعه عکس‌هایی به تاریخ 40 سال پیش، از روستاها و شهرهای مختلف ایران مثل شیراز، بوشهر، یزد، مورچه خورت و زواره. در حاشیه افتتاحیه این نمایشگاه، با ابراهیم حقیقی درباره سفر، عکاسی، معماری معاصر ایران و دانشجویان معماری صحبت کردیم که بخش‌هایی از گفت و گو را در ادامه این مطلب می‌خوانید...

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه ۳ دی ماه ۱۳۹۱
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ۱۷۰۸، صفحه هنر و ادبیات، صفحه ۸، شماره 9۲،pdfمطلب

صفحه هنر و ادبیات-روزنامه اصفهان زیبا-نفیسه حاجاتی

محمدرحیم اخوت:
تخیل برانگیزند!

 

محمدرحیم اخوت، نویسنده و مترجم را گاهی در برخی از نمایشگاه‌های مهمی که در گالری‌های شهر برگزار می‌شوند، می‌توانید ببینید. او معتقد است: «هیچ داستان‌نویسی اگر نرود نمایشگاه‌های خوب را ببیند و در هنرهای مختلف سرک نکشد، نقاشی نداند، موسیقی و معماری نداند، رمان‌نویس هم نمی‌تواند بشود. پیوند غیرآشکاری بین هنرهای مختلف هست.»

به اعتقاد نویسنده رمان «سایه‌ها و نام‌ها»، اول ذهن باید با سرک کشیدن در هنرهای مختلف، بارور شود. بعد اگر داستان‌نویس هستید، می‌توانید داستان بنویسید. یا اگر شاعرید، شعر بگویید. اما مهم این است که ذهن بارور شود، تغذیه شود؛ با دیدن نمایشگاه‌های خوب، خواندن کتاب‌های خوب، از همه مهمتر دیدن تئاترها و فیلم‌های خوب.

اخوت درباره نمایشگاه عکس‌های سفر ابراهیم حقیقی می‌گوید: «زاویه دید و ترکیب بندی و همه چیز فوق‌العاده است. ولی چیزی که خیلی برای من جذاب است، معماری عامیانه است. معماری خودروی عامیانه است که به بهترین وجه در این عکس‌ها می‌بینید. در این زمینه کتاب هم داریم؛ معماری عامیانه ایران که اگر اشتباه نکنم، حاصل تحقیق یک آلمانی در ایران است.»

جواب اخوت به سوال: «کدام تابلو تخیل یک نویسنده را برمی‌انگیزد؟» این است که اغلب کارها به خصوص تصاویر گرفته شده از شهر زواره، خیلی تخیل‌برانگیزند. اخوت «یک زندگی فراموش‌شده» را در رگ و پی ساختمان‌های قدیمی می‌بیند و تاکید می‌کند: «اگر آدم به خودش اجازه خیال‌پردازی بدهد، آن وقت زندگی ناپیدایی زیر پوسته این معماری‌ای هست (چیزی که در معماری حال حاضر شهرهای ما نیست) که در این تابلوها هم احساس می‌شود. بی‌تعارف باید بگویم کمتر نمایشگاه عکسی را دیده‌ام که این قدر گویا و حس‌برانگیز باشد و تخیل آدم را راه بیاندازد.»

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی
یکشنبه سوم دی ۱۳۹۱ 15:54

اصفهان زیبا-گفت و گو با احمد منتظر

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه ۳ دی ماه ۱۳۹۱
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ۱۷۰۸، صفحه هنر و ادبیات، صفحه ۸، شماره 9۲،pdfمطلب

احمد منتظر، استادیار دانشگاه هنر اصفهان
عکس‌هایی به مثابه سند

عکس از ابراهیم حقیقی- گالری اتاق آبی- اصفهان 

«بافت معماری» را حالا این روزها کمتر می‌شود در شهرهای مختلف پیدا کرد. این که بگویید می‌خواهیم برویم «بازدید از بافت» کمتر برای بازدید از کوچه پس‌کوچه‌های شهرهای ریز و درشت کشورمان صدق می‌کند در خیلی از موارد صحیح‌تر است که بگوییم داریم می‌رویم چند ابنیه به جا مانده از یک بافت تاریخی را ببینیم. برای همین دیدن عکس‌هایی که بافت‌هایی نابودشده را روایت می‌کنند، تجربه جالبی است. در نمایشگاه «عکس‌های سفر ابراهیم حقیقی» اساتید و دانشجویان رشته‌های معماری و مرمت هم حضور داشتند.

احمد منتظر، استادیار دانشگاه هنر اصفهان در رشته معماری و مرمت، یکی از بازدیدکنندگان نمایشگاه است که حقیقی او را می‌برد جلوی عکسی از بوشهر و می‌پرسد که آیا آدم‌های حاضر در عکس را که هم‌دانشگاهی‌های قدیمی هستند، به یاد دارد یا نه. منتظر درباره این نمایشگاه می‌گوید...

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه ۳ دی ماه ۱۳۹۱
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ۱۷۰۸، صفحه هنر و ادبیات، صفحه ۸، شماره 9۲،pdfمطلب

زاون قوکاسیان:
در آستانه یک اتفاق سینمایی

عکس از ابراهیم حقیقی- گالری اتاق آبی- اصفهاندر افتتاحیه نمایشگاه «عکس‌های سفر» ابراهیم حقیقی، چهره‌های فرهنگی و هنری زیادی حضور داشتند از جمله زاون قوکاسیان. از این منتقد، مدرس فیلم و مولف کتاب‌های سینمایی درباره این مجموعه عکس‌های ابراهیم حقیقی، می‌پرسم.

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی
چهارشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۱ 0:17

یادداشت‌های تصویری مهندس بخردی در گالری آرته

سایت خبرآنلاین
زمان انتشار: سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱
تگ: هنر، آدرس اینترنتی مطلب در سایت خبرآنلاین: (
+)

نمایشگاه یادداشت های تصویری مرتضی بخردی در اصفهان گالری آرتهپس از نیم قرن؛
ازتخت جمشید تا مسجد آقا بزرگ

کافی است کمی سرت را بالا بگیری تا بتوانی مسجد جامع کبیر یزد را در سال 1344 ببینی. اما برای دیدن پل خواجو و چهار گونه رفت و آمدی که 50 سال پیش روی این پل تاریخی انجام می‌شده، باید خم شوی، یا روی دو پا بنشینی. می‌توانی چشم بدوزی به رو به رو تا مسجد آقا بزرگ و مسجد جامع کاشان را آن طور که 44 سال پیش بوده‌اند، تماشا کنی. باز هم البته هست؛ مدرسه گنجعلی خان کرمان، مسجد شاه اصفهان، کاخ عالی‌قاپو، هتل شاه عباس، تکه‌پاره‌های تخت جمشید، مسجد جامع قم، خانه حقیقی در اصفهان، ویرانه‌های ارگ علیشاه، گنبد خانه بدون گنبد مسجد کبود تبریز و چندین بنای تاریخی، آن‌طور که در دهه 40 تا 50 شمسی بوده‌اند، این هفته در گالری آرته اصفهان به نمایش گذاشته شده‌اند؛ مجموعه‌ 600 عکس که مرتضی بخردی طی سفرهایش در دوران تحصیل در رشته معماری، از بناهای تاریخی شهرهای مختلف ایران گرفته و همان زمان چاپ کرده است.

بخردی برای نمایشگاه جدیدش با عنوان «یادداشت‌های مصور» از میان 1000 عکسی که حوالی سال‌های 44 تا 47 گرفته و در اندازه 10×15 چاپ کرده، 600 عکس را انتخاب و به صورت خوشه‌های نورانی در فضای تاریک گالری ارائه کرده است. زیرنویس عکس‌ها هم همان یادداشت‌های پشت هر عکس هستند.

استاد سابق دانشگاه هنر اصفهان و کارشناس صنایع دستی، درباره نمایشگاه جدیدش می‌گوید: «اصلاً ادعا نمی‌کنم که این یک نمایشگاه عکس معماری است. این‌ها، یادداشت‌های مصور من هستند که نگاه من در آن‌ها، به معماری و تزئینات و آرایه‌های معماری بوده. عکس منظره یا شخصی نگرفته‌ام. اگر هم مثلا عکسی از استادم در حال طراحی کردن روی بام خانه‌ای در یزد یا عکس اتاق دانشجویی‌ام را می‌بینید، همه در راستای همین دیدگاه هستند.»

بخردی، از مسافرت‌هایش به گوشه و کنار ایران و عکاسی با دوربین لوبیتل با کادر مربع می‌گوید. از این که گاهی هزینه‌های مربوط به فیلم و چاپ عکس، از هزینه‌های سفرش بیشتر می‌شدند اما اینها مانعی برای سفر کردن نبودند. عکس‌ها را مروری بر سال‌های طلایی زندگی‌اش می‌داند و می‌گوید: «این عکس‌ها نشانه ماندگاری هستند از دهه چهل خورشیدی که به یاد ماندنی‌ترین دهه از هفت دهه عمرم بوده است: در اوایل آن دهه دیپلم گرفتم. بعد به دانشگاه هنر تهران رفتم؛ آن هم در زمانی که اوج تحولات هنری معاصر ایران بود. در دوره دانشجویی، در پروژه معماری داخلی هتل شاه عباس اصفهان همکاری داشتم که برای من تجربه‌یی واقعا سترگ بود. در اواخر آن دهه به خدمت سربازی رفتم و سرانجام در سال پایانی آن، ازدواج کردم.»

برخی از مخاطبان نمایشگاه از «تجدید خاطره» صحبت می‌کنند، بعضی‌ها دارند میان عکس‌ها، دنبال مکان‌های آشنا و تجربه‌های مشترک می‌گردند. موسس گالری کلاسیک، اولین گالری اصفهان، درباره مخاطبان جوان نمایشگاهش می‌گوید: «نسل جوان باید راجع به گذشته‌اش بداند. این اتفاقات وحشتناکی که می‌افتند و جوانان ما از خود بیگانه شده‌اند به خاطر این عدم شناخت گذشته است. اگر ریشه‌ها را نداشته باشیم، دیگر چیزی نداریم.»

با دیدن عکس‌های این نمایشگاه، ناخودآگاه به دنبال تغییرات بناها طی این گذر 40، 50 ساله می‌گردیم. بخردی که فارغ التحصیل لیسانس معماری داخلی و فوق لیسانس مرمت آثار تاریخی است و فعالیت‌های زیادی در زمینه مرمت بناهای تاریخی در شهر اصفهان داشته، می‌گوید: «بعضی از این بناها خیلی تغییر کرده‌اند گاهی به‌شان رسیدگی شده و بهتر شده‌اند و بعضی‌ها هم از بین رفته‌اند یا صدمه دیده‌اند. و خب این دردناک است که ما در حفظ و حراست از میراث‌مان کوشا نیستیم و دقت نداریم. مثلا شما در شهرهای اروپایی مثل پاریس در بعضی از خیابان‌ها بناهایی مربوط به قرن 14 و 15 می‌بینید که هنوز به همان شکل هستند. ولی داخل‌شان تغییر کرده و مطابق نیازها و مقتضیات زندگی امروز شده‌اند. ما این کار را کمتر کرده‌ایم.»

او تاکید می‌کند: «امروز اگر می‌خواهیم از یک بنای تاریخی استفاده کنیم، باید مقتضیات زندگی امروز را ببینیم و در آن پیاده کنیم. ولی اصالتش را حفظ کنیم.»

برای دیدن نمایشگاه یادداشت‌های مصور مرتضی بخردی، می‌توانید از جمعه 22 اردیبهشت تا چهارشنبه 27 اردیبهشت ماه هر روز از ساعت 16 تا 20 به گالری آرته اصفهان واقع در خیابان آپادانا اول، کوچه شهید عابدینی، بن‌بست اول، پلاک 68 سر بزنید.

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه15 آبانماه ۱۳۹۰
 روزنامه اصفهان زیبا، شماره 1379، صفحه هنر و ادبیات، صفحه ۷، شماره 42،pdfمطلب

گزارش نمایشگاه عکس‌های عباس عرب‌زاده

من به یک پنجره‌ی کوچک سبز و شکوه آسمان از دل آن خوشنودم

یک نگاه عاشقانه به سرزمین ایران


میتوانید ساعت‌ها در نمایشگاه بچرخید، از عکس‌ها و آدم‌ها که آمده‌اند نمایشگاه عکس‌های عباس عرب‌زاده را تماشا کنند، عکاسی کنید، سوال‌های مخاطبان و پاسخ‌های آقای عکاس را بشنوید و  اصلاً خسته نشوید. عباس عرب‌زاده جمعه سیزدهم آبان، آمده بود اصفهان تا در افتتاحیه‌ی نمایشگاه عکسش در خانه نقش حضور داشته باشد. شاگردانش و علاقمندان عکاسی از ساعت 10 که نمایشگاه رسماً آغاز به کار کرد تا چهل و پنج دقیقه بعد از پایان ساعت نمایشگاه، عکس‌ها را دیدند، از آقای عکاس در مورد هرکدام از عکس‌هایش سوال کردند و عرب‌زاده هم به تک‌تک سوالات مخاطبان با حوصله و انرژی فوق‌العاده‌اش پاسخ داد...

 از فیلمسازی تا عکاسی؛ نورپردازی یک شعور است

عربزاده را مخصوصاً در زادگاهش، همدان، بیشتر به عنوان یک فیلمساز موفق می‌شناسند. خودش هم ...


- شما سینما خوانده‌اید. بعضی از دوستانتان هم معتقدند چون اول فیلمساز بوده‌اید، این طوری عکس می‌گیرید. نورپردازی می‌کنید و حتی دکوپاژ! خودتان چه قدر سینما را در عکاسی‌تان موثر می‌دانید؟

من برای عکاسی، ارزشی به مراتب بالاتر از سینما قایلم چون عکاسی در یک فریم، یک دنیا حرف می‌زند. این که کارهای من نورپردازی دارد، ویژگی سینما نیست. چه بسا فیلم‌های زیادی ساخته شده که اصلاً شعور نورپردازی در آن‌ها دیده نمی‌شود. اساساً شناخت نور در همه هنرهای تجسمی مثل نقاشی، عکاسی، سینما و حتی کارهای مفهومی و مجسمه سازی نقش مهمی دارد. نورپردازی یک شعور است کسی که به درک درستی از نور برسد و بتواند از آن در جهت بیان روان‌تر اثرش استفاده کند، مسلماً هم مخاطبش را به لذت بصری می‌رساند و هم به مفهوم نزدیک‌تر می‌شود...

 من عاشق ایرانم

اگر در این هفته به نمایشگاه عکس‌های عربزاده سر زدید، یادتان باشد که اول یک دور عکس‌ها را نگاه کنید. بعد در دور بعدی، کارت کنار هر عکس را بخوانید. عکاس برای هر عکس عنوانی انتخاب کرده که گاهی حال و هوای کاملاً متفاوتی برای عکس ایجاد می‌کند. در روز افتتاحیه، مخاطبان درباره‌ی نام‌ها حرف ‌زدند. یک نفر از نامی که برای تابلوی در قدیمی انتخاب شده بود، خوشش آمده بود. یک نفر آقای عکاس را برای نام «مونالیزای من» تحسین می‌کرد و کسی هم نام‌های دیگری برای چند تا از تابلوها پیشنهاد داد. 

و خب جالب‌ترین چیزی که در بیوگرافی آقای عکاس-فیلمساز می‌توانید پیدا کنید، کتاب مجموعه داستان‌های کوتاهش است که سال 81 با عنوان «نامه‌ای برای دریا» منتشر کرده...

 ویرایش عکس؛ عکس یا تصویرسازی؟!

عباس عربزاده، عکاس خوبی است اما مهم‌تر این که او عکاسی را خیلی خوب تعریف می‌کند، توضیح می‌دهد، درس می‌دهد؛ با شور و هیجان مسایل فنی عکس‌ها را برای مخاطبان عکاس و غیرعکاس نمایشگاهش توضیح می‌دهد. عربزاده در تهران و دانشگاه یزد عکاسی تدریس می‌کند و این جمعه، آن‌قدر علاقمندان عکاسی سراغ کلاس‌ها و کارگاه‌های عکاسی‌‌اش را گرفتند که گفت:« اگر دوستان علاقمند باشند، من به عشق بچه‌های ناب اصفهان حتماً میام.»...

- وقتی با مخاطبانتان صحبت می‌کردید، شنیدم که گفتید: «از نظر من در حدفاصل باز و بسته شدن دریچه دوربین، هر ایده‌ای داری باید پیاده کنی، بعد هر دستی در عکس ببری، می‌شود نقاشی، تصویرسازی، گرافیک، نمی‌شود عکاسی.» شما به ادیت عکس معتقد نیستید؟

ادیت در چه حد؟! در حد این که عکست تاریک شده، روشنش کنی یا برعکس. ایرادی ندارد. در حد این که فیلتر نداشتی، عکست رنگش بده، یک کم اصلاح رنگ کن، ایرادی ندارد. ولی نباید چیزی به عکس اضافه کنی. نباید از عکس، چیزی کم کنی. می‌توانی...

 کار من نقاشی با نور است

مخاطبان در نمایشگاه می‌گردند. عکس‌ها را می‌بینند و از عربزاده سوالات تکنیکی می‌پرسند. آقای عکاس، اسلاید برخی از عکس‌ها را آورده و به مخاطبان نشان می‌دهد تا مطمئن شوند هیچ چیزی به عکس اضافه یا از عکس کم نشده. همه چیز در اسلاید هست. عکس‌ها به جز دوتا، همه با دوربین آنالوگ گرفته شده‌اند عربزاده می‌گوید:« اسلاید یعنی نهایت رزولیشن و کیفیت.» برای همین است که گاهی حس می‌کنی نقاشی می‌بینی باورت نمی‌شود عکس باشند...

و در جواب نقاشی که آمده به تماشای نمایشگاه، می‌گوید:« کار من نقاشی با نور است، جدا از ثبت لحظه که بحث دیگری است و بیشتر در کارهای انسان و طبیعت مطرح می‌شود، کارهای معماری را می‌توانم بگویم نقاشی با نورند. ببینید، یک جمله بزرگی در عکاسی هست. این که: "لحظات خوب یک عکس به سختی به دست می‌آید و به راحتی از دست می‌رود." هر چیزی که احساس می‌کنید. خوب نیست. بدان خوب بوده و تو ندیدی. هنر من این است که این لحظات را ثبت کنم وگرنه شما می‌آمدید می‌گفتید این عکس‌ها چیه؟! من همین الان برم بیرون، این‌ها را می‌بینم. ولی الان بروید ببینید همین‌ها را می‌بینید!»

---- نسخه کامل این گزارش را در ادامه مطلب بخوانید

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه 24 مهرماه ۱۳۹۰
 روزنامه اصفهان زیبا، شماره 1379، صفحه هنر و ادبیات، صفحه ۷، شماره 39،pdfمطلب

           گفت و گو با احسان تحویلیان درباره‌ی نمایشگاه عکسش در گالری آپادانا

هنرمندان باید فداکاری کنند، حرف تکراری نزنند

لکه‌های سیاه در مرکز تابلوهای سفید

گالری آپادانا هفته‌ی گذشته میزبان یک نمایشگاه متفاوت بود. احسان تحویلیان مجموعه عکسی را با نام «بدون عنوان [فندک]» به این نگارخانه آورده بود که خب با واکنش‌های مختلف مخاطبان هم روبه رو شد. در حاشیه‌ی آخرین روز نمایشگاه، با این هنرمند گفت و گویی انجام داده‌ام که در ادامه می‌خوانید.

...
نظرتان در مورد فضای هنری شهر چیست؟
من فکر نمی‌کردم این همه آدم مشتاق برای دیدن کار جدید وجود داشته باشد. در صورتی که بچه‌هایی که در زمینه هنر فعالیت می‌کنند مدام می‌نالند که کارهایشان درک نمی‌شود. در برابرشان گارد می‌گیرند و ... این هست ولی خود من فکر می‌کردم آدم‌هایی که گارد می‌گیرند، تعدادشان خیلی زیاد باشد. در نمایشگاه بی مرز، که سه گالری حامی آن شدند، هزینه نگرفتند و کارها در دو هفته برگزار شدند، من در کمیته اجرایی بودم و  یک ویدئو هم داشتم. و آنجا شوکه شدم از این که می‌دیدم چند نفر یک روز تعطیلشان را می‌گذارند، 20 نفری می‌آیند از یک گالری بازدید می‌کنند بعد می روند گالری بعدی و... این توجه‌ها، تعهد ایجاد می‌کنند. چون مخاطبان خیلی تیزبین هستند.

خب به نظرتان هنرمندان در این زمان چه وظیفه‌ای دارند؟
روند رو به رشد است. هنرمندان هم باید فداکاری کنند. به جای این که بعداً بخواهند راجع به کارشان صحبت و دفاع کنند، قبل از این که شروع کنند، وقتی یک ایده به ذهنشان رسیده و به نظرشان خیلی خوب است، باید ببینند ایده‌شان یک تکرار هزار باره نباشد. اول باید از خودگذشتگی کنند و کاری را که همه کرده‌اند، انجام ندهند. وقتی فداکاری کنند، مخاطب و مشتری‌اش هم هست. باید یک حرف دیگر بزنند. اگر فداکاری کردی، قطعاً پیشرفت می‌کنی.

 گالری آپادانا: اصفهان، خیابان آپادانا دوم، کوچه لاله، پلاک ۲۵. تلفن: ۶۴۱۳۰۰۲، افتتاحیه نمایشگاه جدید: هر جمعه ساعت 17، ساعات کار گالری: هر روز 10 تا 13 و 17 تا 20. مدیر گالری: ژیلا منانی.

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه 24 مهرماه ۱۳۹۰
 روزنامه اصفهان زیبا، شماره 1379، صفحه هنر و ادبیات، صفحه ۷، شماره 39،pdfمطلب

           

گفت و گو با محمد غازی اصفهانی، به بهانه نمایشگاه عکسش در گالری آرته

نسبت به خشکی زاینده رود، بی‌تفاوت نباشیم

 زاینده رود خشک و مردمی در حال حرکت


گالری آرته، هفتمین گالری اصفهان است که تازه متولد شده و کم کم دارد جای خود را میان نگارخانه‌های خصوصی اصفهان باز می‌کند. این گالری از 15 تا 20 مهرماه، میزبان نمایشگاه هیچاب بود. 

محمد غازی اصفهانی عکس‌های متفاوتش را که به مرگ زاینده رود اشاره دارند، در این نمایشگاه به نمایش گذاشته بود. با او که فارق التحصیل رشته کارگردانی سینما از دانشگاه سوره است و به عنوان مستندساز و عکاس شناخته می‌شود، در آخرین روز برپایی نمایشگاهش گفت و گوی کوتاهی داشته‌ام.

چرا موضوع اولین نمایشگاه انفرادی‌تان را مرگ زاینده رود انتخاب کردید؟

مجموعه‌های زیادی کار کرده بودم ولی هیچ کدام این همه عمومیت نداشتند. و مسئله زاینده رود، برای خود من به عنوان یک اصفهانی، مسئله‌ی خیلی مهمی است. سال گذشته قصد داشتم این کار را انجام بدهم که خوشبختانه آب باز شد. ولی امسال با تکرار این خشکسالی، حس کردم این مسئله دارد به یک امر عادی تبدیل می‌شود و زاینده رود قرار است به یک رودخانه فصلی تبدیل شود. در حالی که اگر به تاریخ مراجعه کنید، می‌بینید که اصلاً دلیل شکل گیری اصفهان، وجود زاینده رود بوده، به خاطر همین احساس کردم مهمترین دلیل شکل گیری یک تمدن و یک شهر دارد از بین می‌رود و ظاهرا یا واقعاً این مسئله برای مردم خیلی عادی شده است. در حالی که هر کسی با هر ابزاری که در اختیار دارد و با هر مقام و منصبی، باید نسبت به این واقعه واکنش نشان بدهد و تلاش کند این قضیه حداقل برای مردم عادی نشود. من هم به واسطه‌ی این که عکاسی می‌کنم، رشته‌ی تحصیلی‌ام سینما بوده و کار عمده‌ام این است، از ابزار عکس استفاده کرده‌ام. سعی کردم با عکاسی دغدغه و پیامم را به مردم منتقل کنم.

در عکس‌ها مردمی حضور دارند که همه در حال حرکت و محوند.

بله. شاید به نظر برسد موضوع اصلی رودخانه است ولی من سعی کرده‌ام موضوع اصلی مردمی باشند که در حرکتند و بی‌تفاوت. ببینید، یک جنگل را بدون درخت، باز هم می‌توانید جنگل تصور کنید؟ یا یک شهر را بدون خانه و انسان را بدون روح؟ یک رود بدون آب، اسمش رود است؟! در نهایت اصفهان بدون زاینده رود آیا واقعاً هنوز اصفهان است؟!

یکی از عکس‌های شاخصی این نمایشگاه عکسی از پل خواجو است که در اندازه‌ی 4 متر در 68 سانتی متر، به تهیه شده. 

...

 گالری آرته: اصفهان، خیابان آپادانا اول، کوچه شهید عابدینی، بن بست توانا، پلاک ۶۸، تلفن ۶۶۱۴۹۵۱ ، ساعات کار: بعد از ظهرها، از ساعت 16 تا 20. 

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی
یکشنبه پانزدهم اسفند ۱۳۸۹ 17:7

نشر هنر، وظیفه هنرمند است

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه 08 اسفند ماه 1389
آدرس: روزنامه اصفهان زیبا (+)، شماره 1212، صفحه هنر و ادبیات، صفحه هفت، شماره دوازدهم

گفت و گو با محمد خزائی؛ نقاش و عکاس
نشر هنر، وظیفه‌ی هر هنرمند است.
عکس‌هایی از ژاپن و دیگر کشورها...


شما در کدام دسته قرار می‌گیرید؟! عکاسی بخش جدایی‌ناپدیر لذت‌های بصری‌تان محسوب می‌شود یا نه؟! در سفرهای‌تان، دوربین همراه می‌برید؟ دوربین فقط یکی از وسایل معمول سفرتان است یا یکی از ملزومات یا حتی یک همسفر؟!

آدم‌ها در مقابل فعل عکاسی یا دوربین عکاسی، به چند دسته تقسیم می‌شوند. بعضی‌ها عشق عکاسی‌اند. دیدن بدون ثبت، به دلشان نمی‌چسبد. به عبارت دیگر دوربین که نداشته باشند، چیزی مانع لذن بردنشان از دیدن مکان‌ها و دیدنی‌های مختلف می‌شود. در نقطه‌ی مقابل، برخی‌ها هم هستند که دوربین را مانعی برای دقیق دیدن و لذت بردن می‌دانند.و خب گروه سومی را هم می‌توان متصور شد که حالتی بینابین دارند و عکاسی برایشان صرفاً یک فعل معمولی است.

اما در هر کدام از این سه گروه که قرار بگیرید، حتماً دیدن گلچین صحنه‌ها و لحطه‌هایی که یک عکاس با دقت ثبت، ویرایش و گزینش کرده تجربه‌ی جالبی است. مخصوصاً اگر عکس‌ها روایتی از زندگی مردمان سرزمین‌های دیگر باشند. درست مثل نمایشگاه اخیر محمد خزائی که همین جمعه، 13 اسفند ماه در خانه نقش، برپا شد و تا چهارشنبه 18 اسفند ماه ادامه دارد.

نمایشگاه، یک آلبوم بزرگ و جذاب از روایت‌هاست. سیصد عکس که هر کدام ثبت لحظه‌ای خاص در  ژاپن، چین، رم، ایتالیا، ترکیه و حتی همین اصفهان خودمان هستند و آقای عکاس با چیدمان خاصش ما را به میهمانی روایت‌ها می‌برد. در پایان اولین روز نمایشگاه گفت و گوی کوتاهی با محمد خزائی داشتم که در ادامه، می‌خوانید.

از کجا شروع شد؟!

 من حدود 20 ساله که نقاشی می‌کنم و هنرهای مختلف را تجربه کرده‌ام. قبلاً نظامی بودم. با دیدن یکی از کارهای استاد فرشچیان به نقاشی روی آوردم و به دنیال آن، به هنرهای دیگر مثل نگارگری، تذهیب، مینیاتور، عکاسی، معماری طراحی فرش، سرامیک و خیلی از رشته های دیگر هم پرداختم.
من از سال 2005 که اولین سفرم را به ژاپن داشتم تصمیم گرفتم که یک مجموعه عکس از ژاپن ارائه بدهم. البته به کشورهای زیادی مانند ایتالیا، چین، قبرس، ترکیه، امارات، پاکستان، کانادا و ... هم سفر کرده‌ام و در این کشورها نمایشگاه داشتم و عکاسی هم می‌کردم.

نمایشگاه عکاسی داشتید؟

نه. نمایشگاه نقاشی و پروژه‌های معماری داشتم.

رشته‌ی تحصیلی‌تان هم معماری هست؟

نه! من تحصیلات دانشگاهی ندارم. تمام این کارها را به صورت تجربی و بدون استاد انجام داده‌ام.
یکی از ویژگی‌های نمایشگاه‌تان این است که تنوع کارها از نظر موضوع و البته کمیت بسیار زیاد است. چرا و

چگونه این عکس‌ها را انتخاب کردید؟

موقع انتخاب عکس‌ها برای نمایشگاه دیدم که هر عکسی که انتخاب می‌کنم عکس‌های زیادی با همان موضوع دارم. و انتخاب بین آن‌ها خیلی سخت است. برای همین یک عکس را در اندازه‌ی 50×70 انتخاب کردم و چند عکس را با همان موضوع ولی در سایز 13×18. عکس‌هایم را با این ترکیب به نمایش گذاشتم و خب مورد استقبال خیلی از دوستان قرار گرفت. معمولاً نمایشگاه‌ها با تعداد محدودی اثر برگزار می‌شوند. ولی من اینجا حدود 300 عکس دارم.

روش کارتان چه طوره؟

سفرهایم برای برگزاری نمایشگاه هستند اما یکی دو روز را هم برای عکاسی می‌گذارم. دوربین و عکاسی به اندازه‌ی نمایشگاه‌هایم برایم اهمیت دارند. برای عکاسی ارزش زیادی قائلم و سعی می‌کنم عکس‌هایم با تفکر باشند. چیدمان داشته باشم. من برای گرفتن عکس کارهای مختلفی می‌کنم. سعی می‌کنم به صورت انفرادی عکس بگیرم. بعضی وقت‌ها هم برای عکاسی، کارهای خطرناکی می‌کنم. مثلاً عکس‌هایی بوده که برای گرفتن‌شان، از یک نقظه پریده‌ام  یا با کت و شلوار رسمی روی زمین خوابیده‌ام و عکس گرفته‌ام! همیشه سعی می‌کنم تحت هر شرایطی، از بهترین حالت ممکن عکس بگیرم.

شما هم عکاس هستید و هم نقاش. وجه تفاوت و تشابه این دو هنر چیست؟ به نظرتان عکاس نقاش چه تفاوتی با کسی که فقط عکاسی یا فقط نقاشی می‌کند، دارد؟

در عکاسی شما اغلب با لحظه سر و کار دارید. ولی در نقاشی این طور نیست من در نقاشی ممکن است تابلوئی را شروع کنم و 8 ماه بعد تمام بشود. تابلوهایی دارم که 5 سال است روی‌شان کار میکنم. ولی عکاسی لحطه است. باید به سرعت تصمیم بگیرید و کار کنید. من وقتی عکس می‌‌گیرم، به دید یک تابلوی نقاشی به‌ش نگاه می‌کنم. برایش یک کادر تعریف می‌کنم البته باید این کار را خیلی سریع باید انجام داد.

اگر در سفر دوربین نداشته باشید یا نتوانید عکاسی کنید...

خب خیلی غم‌انگیزه... این اتفاق برایم افتاده. مثلاً باتری دوربینم تمام شده یا رفتم عربستان سعودی، از مکه و مدینه نتوانستم عکاسی کنم. بعضی از کشورها اجازه نمی‌دهند در بعضی از قسمت‌ها عکاسی کنم.

شما از آن دسته افراد هستید که دیدن بدون عکاسی برایشان لذت بخش نیست؟!

نه. من همیشه اول فضاها را با دقت می‌بینم، لذت بصری‌ام را از محیط می‌برم. بررسی می‌کنم. موضوع‌ها، زوابا و نور را پیدا می‌کنم و بعد شروع می کنم به عکاسی.
در پوستر نمایشگاه، تاکید زیادی بر عکس‌هایتان از ژاپن داشتید...
اولین سفر نمایشگاهی من به ژاپن بوده. و تا به حال 8 سفر به این کشور داشته‌ام. در بعضی از نمایشگاه‌هایم 7000 نفر بازدیدکننده داشتم .

سلیفه و رفتار مخاطبان ژاپنی چگونه است؟

ببینیند! در زاپن فقط کافی است شما اعلام کنید نمایشگاهی برگزار می‌شود. استقبال مردم بی‌نظیر است. سلیقه‌ی ژاپنی‌ها هم محدود نیست. تعداد تابلوهای آبرنگی که فروختم، خیلی زیاد بوده اما تابلوی مینیاتوری هم داشتم که 40 هزار دلار فروخته شد. مردم ژاپن برای هنر اهمیت ویژه‌ای قائل هستند حتی از لحاط مذهبی هنرمند را از مردم عادی جدا می‌دانند. می‌گویند روح خدا در هنرمند دمیده شده. برای همین در ژاپن یک هنرمند ارزش خیلی زیادی دارد.

اصلاً به نظر شما لزوم برگزاری نمایشگاه برای هنرمندان چیست؟

نشر هنر، وظیفه‌ی هنرمند است. به نظر من اگر هنرمند، هنرمند واقعی باشد به نشر و ارائه‌ی هنر بیشتر اهمیت می‌دهد. ببینید! اگر حافظ شعرهایش را در دفتری می‌نوشت و منتشر نمی‌کرد، الان شما دیوان حافظ را نداشتید. هنرمندهایی هستند که الان دیگر وجود ندارند. مثل لئوناردو داوینچی یا در ایران مثل رضا عباسی که در هر نقطه از دنیا بروید، خودش و آثارش  را می‌شناسند. خودش دیگر نیست که از آثارش لذت ببرد ولی اثری گذاشته که برای فرهنگ و هنر جامعه‌ی انسانی و نه فقط برای کشورش مفید است.  باعث ارتقا می‌شود . من فکر می‌کنم وطیفه‌ی هنرمند این است که خوب کار کند و خوب هم ارائه کند.

و در آخر اگر نکته‌ای هست که درباره‌اش صحبت نکردیم...

متاسفانه در ایران در زمینه‌ی هنر، رسانه‌ها خیلی با گالری‌ها هماهنگ نیستند. قبل از نمایشگاه خبر ندارند. درحالی که در کشورهای دیگر این اطلاع‌رسانی‌ها به صورت موجی است. قبل، در حین و بعد از نمایشگاه و به خاطر این اطلاع‌رسانی‌های قوی، نمایشگاه‌ها مخاطبان زیادی دارند. البته من از استقبالی که امروز از نمایشگاهم شد، خیلی خوشحالم و امیدوارم تعامل رسانه‌ها با گالری‌ها و هنرمندان بیشتر شود.

نویسنده: نفیسه حاجاتی
یکشنبه نوزدهم دی ۱۳۸۹ 22:37

اصفهان زیبا- گفت و گو با رضا نوربختیار

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: شنبه 19 دی ماه 1389
آدرس: روزنامه اصفهان زیبا، شماره 1168، صفحه هنر و ادبیات، صفحه هفت، شماره چهار

گفت و گو با رضانور بختیار، عکاس

عکاسی کیفیت زندگی‌ام را بالا برده است


گاهی فقط یک کلمه است. گاهی یک جمله. بعضی مواقع خوب که نگاه کنی، یک داستان کوتاه است و یا حتی یک رمان. عکس؛ این کلمه‌ی کوچک سه حرفی را می‌شود گاهی شعر و داستان و حتی رمان به حساب آورد. عکس‌ها دنیای جالبی دارند و عکاس‌ها هم! این هفته در صفحه‌ی هنر و ادبیات، به سراغ عکاسی رفته‌‎ایم که یک هفته هنردوستان اصفهانی را به دیدار بخشی از تجارب 50 ساله‌اش در زمینه‌ی عکاسی، دعوت کرده بود.

رضانور بختیار، 25 دی ماه 1320 در اصفهان متولد شد. دوران متوسطه را در دبیرستان سعدی به پایان رساند. به انگلستان رفت و در رشته‌ی عکاسی از کالج چاپ و هنرهای گرافیک لندن فارغ التحصیل شد. بختیار در سال 1345 به ایران بازگشت و به عکاسی حرفه‌ای، همکاری با نشریات متعدد در زمینه عکاسی و تدریس پرداخت.

دوستداران هنر عکاسی تا به حال تالیفات، ترجمه‌ها و نمایشگاه‌های مختلفی از این هنرمند عکاس دیده‌اند. این بار هم رضانور بختیار بیست و پنج عدد از آثارش را به «خانه نقش» آورد و علاقمندان عکاسی، از جمعه 10 دی ماه تا چهارشنبه 15ام دی ماه توانستند عکس‌های او را با موضوع طبیعت ببینند.

آئین گشایش نمایشگاه که صبح جمعه برگزار شد، شلوغ‌تر از آن بود که بتوانم با استاد رضانور بختیار صحبت کنم. برای همین تصمیم گرفتم گشتی در نمایشگاه بزنم و دیده‌های تصویر شده او را با دقت ببینم. عصر شنبه، اما فرصت مناسبی بود برای صحبتی کوتاه با آقای عکاس.

- شما حدود 50 سال پیش عکاسی را شروع کردید. از آن زمان تا به حال این هنر تغییرات زیادی داشته. این تغییرات را چه طور می‌بینید؟

البته به نظر من حرفه عکاسی تغییری نکرده. تکنولوژی تغییر کرده. مثل این که یک زمانی بشر اولیه با مواد ساده‌ای نقاشی می‌کرد. بعد کم کم رنگ را اختراع کرد و قلمو ساختند. اول رنگ را خود نقاش می‌ساخت بعد شرکت‌هایی آمدند که رنگ را می‌ساختند و همین طور پیشرفت کرد. عکاسی هم ادامه ی نقاشی بود که با تکنولوژی قرن نوزدهم با مواد شیمیایی ثبت می‌شد و حالا به صورت دیجیتال با امکانات الکترومگنتیک انجام می‌شود. ابزار تا حدی عوض شده ولی کل قضیه عوض نشده است.

- یکی از همین تغییرات، به وجود آمدن مبحث عکاسی دیجیتال است. این گذار از عکاسی آنالوگ به دیجیتال، برای شما که با آنالوگ شروع کرده‌اید و حالا عکاسی دیجیتال کار می‌کنید، چه طور بود؟

اول، یک مقداری مقاومت کردم. خیلی از عکاس‌ها هم این مقاومت را کردند حتی هنوز هم عکاس‌هایی در انگلستان، کانادا و آمریکا هستند که  آنالوگ کار می‌کنند.

- اصلاً عکاسی دیجیتال را چه طور می‌بینید؟ به هنر عکاسی ضربه زده یا باعث ارتقا شده؟


عکاسی دیجیتال کمک کرد. ببینید، عکاسی سه دوره را تجربه کرده. زمانی که اختراع شد. برادران فرانسوی نپس عکاسی را اختراع کردند. البته  همزمان در انگلستان و آمریکا هم افراد دیگری بودند ولی به اسم آنها ثبت شده. منتها آن زمان ابزاری بود که باید همه کار را خودت می‌کردی، فیلم را خودت می‌ساختی. مواد حساس را درست می‌کردی و غیره.

دوربین عکاسی آن زمان خیلی ساده بود. برای همان کمرآبسکوارها ( camera obscura ) که نقاش ها هم استفاده می‌کردند عدسی گذاشتند و در فاصله کانون عدسی یک شیشه‌ای را که باید حساس می‌کردید و عکس می‌گرفتید. خب این هم گران بود و هم سخت و باید شما یک سری اطلاعات اولیه فنی می‌داشتید.

این دوران را گذراند تا شروع قرن بیستم. این داستان از 1820 تا 1900 است. در آن زمان یک آمریکایی به نام جرج ایسمن پیدا شد که او آمد و فیلم عکاسی ساخت. دیگر احتیاجی نبود که شیشه را حساس کنید. کارخانه کداک مال اوست. و قوطی‌هایی به نام دوربین جعبه‌ای (box camera) درست کرد. تبلیغش هم این بود که «شما شاتر/ دکمه را فشار بدهید بقیه کار را ما انجام می‌دهیم.» این باعث شد تعداد بیشتری به جمع عکاسان اضافه شوند و دیگر فقط نخبگان و عشاق عکاسی به سمت این کار نروند. یک سری آدم‌های طبقه‌ی میانی جامعه هم به این کار مشغول شدند. تا دهه‌ی 90 که عکاسی دیجیتال به وجود آمد و تاریکخانه‌ها هم دیگر از رونق افتادند.

- این نمایشگاه‌تان فقط به طبیعت اختصاص دارد. علاقه‌ی ویژه‌ای به طبیعت دارید؟

نه. من تا به حال نمایشگاه‌های زیادی با موضوعات مختلف گذاشته‌ام مثلاً راجع به معماری ایران، معماری اصفهان، درهای خانه‌های کاشان و... هر کدام راجع به چیزی بودند. من پرتره را هم خیلی دوست دارم. از خیلی از آدم‌ها در شغل‌های مختلف، پرتره‌ گرفته‌ام. عکاسی را به طور کلی دوست دارم.

با توجه به این که قبلاً در دانشگاه و الان در آموزشگاه خودتان عکاسی را تدریس می‌کنید، به نظرتان بهترین راه آموزش عکاسی چیست؟

باید علاقه داشته باشید و یک مقداری هم استعداد. بقیه‌اش دیگر حل است!

در مورد روش آموزش نظرتان چیست؟

متاسفانه ما در زمینه‌ی آموزش عکاسی در دانشگاه‌ها مشکل داریم. نمونه‌اش را دیده‌اید. بعد از 8 ترم بچه‌هایی از دانشگاه بیرون می‌آیند که عکاسی بلد نیستند. اما الان ما در آموزشگاه اول دیدن را به دانشجویان آموزش می‌دهیم و بعد تکنیک ثبت یک لحظه را. این خیلی بهتر است.

به طور کلی، عکاسی چه تاثیری در زندگی شما داشته است؟

هر هنری می‌تواند زندگی آدم‌ها را مطبوع‌تر و جالب‌تر کند. الان ببینید، خیلی‌ها بعد از دیدن همین عکس‌هایی که به دیوارهای اینجا هست، از من می‌پرسیدند چه طوری این‌ها را دیدی؟! خب من این طوری می‌توانم نگاه کنم. همین آقای جوانی که اینجا بود و فیلمساز بود، می‌گفت فکر نمی‌کردم شما این عکس‌ها را گرفته باشید. آدم جوان‌تری باید این عکس‌ها را گرفته باشد! در کل، عکاسی کیفیت زندگی من را بالا برده است. من به چیزهای ریزی دقت می‍کنم و از دیدنشان لذت می‌برم که شاید خیلی‌ها اصلاً آنها را نبینند.
نویسنده: نفیسه حاجاتی
عنوان متن تبلیغات
© نون‌ح‌‌‌