کد مطلب: 60437
آرت
نا:دکتر محمدرضا رحيمزاده، عضو هيأت علمي دانشکدة معماري و شهرسازي
دانشگاه شهيدبهشتي، يکي از اعضاي هيئت علمي کارگاه فهم معماري ايران-
پنجرهاي به شوشتر- بود که طي روزهاي سي و يکم فروردين تا سوم ارديبهشت و
هفتم تا دهم اين ماه در شهر شوشتر حاضر شد و دو گروه چهلنفره از
پذيرفتهشدگان درکارگاه اول و دوم را در ديدار از شوشتر همراهي کرد. در
اولين روز بازديد گروه دوم از شهر، رو به روي مسجد تاريخي شيخ، گفتگوي
کوتاهي با دکتر رحيمزاده ترتيب داديم. شما طي ده روز گذشته، دو بار
به شوشتر آمديد و همراه دو گروه از دانشجويان، فارغالتحصيلان و علاقمندان
معماري به ديدار شهر رفتيد. به نظر شما چنين کارگاههايي چه محاسني براي
دانشجويان معماري دارد؟ شما چه مدت هست که با کارگاه فهم معماري ايران همکاري ميکنيد؟ با وجود تجربياتي که از حضور در اين کارگاهها داريد، به نظرتان نقاط قوت و ضعف اين کارگاه کجاها بود؟ براي شوشتر و شهرهايي مثل شوشتر، چنين کارگاههايي چه منافعي ميتوانند داشته باشند؟
مشکلي که وضع آموزش معماري در کشور ما
دارد، اين است که مسايل معماري کشور ما اصلاً در آموزش معماري مطرح نمي
شوند. به نظر من اين کارگاهها سعي ميکنند آن بخشي که در آموزش معماري
مغفول باقي مانده را پر کنند و باعث ميشوند که دانشجويان معماري به
سرزمينشان توجه کنند. در حقيقت با معماري به آن معناي عميقش آشنا
ميشوند. ولي خب ما از اين نمونه کارگاهها کم داريم.
اين کارگاهها از يک سلسله سخنراني در
حمام عليقليآقاي اصفهان شروع و بعد تبديل به کارگاه شد. من از اول در
اين برنامهها حضور داشتهام و سير صعودي برنامهها را ديدهام. نکتهي
اصلي اين است که دانشجوهايي که در اين کارگاه شرکت ميکنند، علاقمندترند.
هر چه بيشتر در چنين کارگاههايي شرکت ميکنند، ديد بازتر و وسيعتري پيدا
ميکنند. شرکتکنندگان هم طيف وسيعي هستند؛ از دانشجوي کارداني تا دانشجوي
دکتراي معماري! امسال به نظرم از سال قبل بهتر شده است. اطلاع رساني
بيشتر بوده. بچهها حساستر شدهاند. هر کس شرکت ميکند، به ديگران هم
اطلاع ميدهد. اين جاي خوشبختي دارد و نشان ميدهد که دانشجوها ناخودآگاه
يا کمابيش خودآگاه همين مسئله و دغدغهاي که در کارگاهها پيگيري ميشود
را درک کردهاند و روز آخر، همه معمولاً خوشحال هستند از تجربهاي که
داشتهاند.
در اين زمينه بايد همفکري کرد. به نظر من
آقاي قاسمي و همکارانشان بيش از همه در برگزاري اين کارگاهها تبحر دارند
و خودشان بهتر از همه ميتوانند نقاط ضعف و قوت را ببينند. اما فکر کنم
آنچه ميتواند کمک کند اين است که ما سعي کنيم مشاهدات عيني بچهها را هر
چه بيشتر به مشاهدات دروني تبديل کنيم. مثلاً در کارگاه شوشتر، فکر ميکنم
تعداد آثاري که بچهها بايد ميديدند، کمي زياد بود. البته خود همين هم
براي ايجاد حس حيرت، موثر است و شما در انتهاي روز بازديد، اين حيرت را
ميبينيد. در کارگاه قبل هم وقتي پس از پايان روز بازديد با شرکتکنندهها
صحبت ميکرديد تفاوت ديدشان نسبت به صبح، قابل توجه بود. در کل، به نظر من
اگر کارگاهها پنج روزه باشند، بهتراست.
سوال خوبي مطرح کرديد. من قبل از اين هم
در شوشتر کار کردهام. و احساس کرده بودم که مردم ميدانند که در جاي
ارزشمندي زندگي ميکنند ولي خودباور نيستند و کمي متزلزلند. اين کارگاهها
در خودباوري اهالي شهرهايي که معمولاً در سايه قرار گرفتهاند، موثرند. از
طرفي براي دانشجوهاي شرکتکننده هم ميتواند خاطرهاي درست کند که سالها
بعد برگردد و خدمتي انجام دهد. مثلاً موضوع پاياننامهاش را در رابطه با
اين جا تنظيم کند. همين باعث ميشود، اسم چنين شهرهايي بيشتر و بيشتر مطرح
شود و شوشتر و شهرهايي مثل شوشتر، به مرور به جايگاهي که بايد داشته
باشند، برسند.