یکشنبه نوزدهم تیر ۱۳۹۰ 17:22

در به در به دنبال یک چیز خواندنی!

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه ۱۹ تیرماه ۱۳۹۰
یادداشت، روزنامه اصفهان زیبا، شماره ۱۳۰۱، صفحه هنر و ادبیات، صفحه ۷، شماره ۲۶،pdfمطلب

                                       در به در به دنبال یک چیز خواندنی!

دارم در خانه می‌گردم به دنبال یک شماره‌ی خاص یک مجله. اتاق‌ها، قفسه‌ی مجله‌ها، کتابخانه‌ی اتاق برادرم، ردیف کتاب‌های خودم و ... بالاخره میان روزنامه‌های روی میز حال، پیدایش می‌کنم. بعد با خنده به مادرم می‌گویم:« من واقعاً افتخار می‌کنم که اگر کسی توی هر کدوم از اتاق‌های این خونه زندانی بشه، حوصله‌ش سر نمی‌ره بس که کتاب و مجله و روزنامه هست اینجا!»

***

آن‌قدر سریع کارهایم را جمع و جور کرده‌ام، وسایلم را ریخته‌ام توی کیف و آمده‌ام به این سفر یک روزه، که یادم رفته حداقل یک روزنامه یا یک مجله با خودم بیاورم. تا به مقصد برسیم و کارمان را انجام بدهیم، نیازی حس نمی‌کنم اما در راه بازگشت، آن قدر حوصله‌ام سر رفته و آن قدر دلم «یک چیز خواندنی» می‌خواهد که نگو و نپرس.

همراهان که به حدود 20 نفر می‌رسند، همه از دوستان مطبوعاتی هستند. بلند می‌شوم از تک‌تک‌شان سراغ یک مجله، کتاب یا روزنامه را می‌گیرم. هیچ کدام حتی یک ورق نیازمندی‌ها هم ندارند! بین راه، اتوبوس چند بار نگه می‌دارد. همه دنبال «یک چیز خوردنی» هستند. هیچ کدام از این فروشگاه‌ها هم حتی یک مجله‌ی زرد ندارند. آرزو می‌کنم کاش هدست گوشی‌ام را آورده‌بودم و چند کتاب صوتی گوش می‌دادم. یا مثلاً یک کتابخوان الکترونیکی داشتم آن وقت می‌توانستم تمام راه کتاب بخوانم. حتی اگر لپ‌تاپم هم همراهم بود، می‌توانستم دو ساعت، از راه را با اعصاب راحت بگذرانم. حیف که دست ما کوتاه و خرما بر نخیل است!

***

گوگل ریدر (گودر) یکی از ابزارهای خواندنم است. می‌شود خواند، به اشتراک گذاشت، برچسب زد، نوت نوشت و هزار کار دیگر. دارم آیتم‌هایی را که دوستانم به اشتراک گذاشته‌اند، می‌خوانم که می‌رسم به یادداشتی از مرضیه رسولی که برای اعتماد، نوشته است. یک یادداشت فوق‌العاده که با یک سوال ساده شروع می‌شود و یک آرزوی پاتالی را توصیف می‌کند...

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی
جمعه نوزدهم فروردین ۱۳۹۰ 22:53

مدت زمان سفر؛ 30 صفحه کتاب قطع جیبی!

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه 22اسفند ماه 1389
آدرس: روزنامه اصفهان زیبا، شماره 1218، صفحه هنر و ادبیات، صفحه هفت، شماره سیزده

مدت زمان سفر؛ 30 صفحه کتاب قطع جیبی!

باید از پیچ سوم بگذرد. صبر می‌کنم. مثل همیشه شلوغ است و مثل همیشه ایستاده‌ام و مثل همیشه باید این راه تکراری دراز را تحمل کنم. اول‌ها مثل خیلی‌های دیگر، زل می‌زدم به جاده. خسته بودم و حوصله‌ی کار دیگری را نداشتم. اغلب هم تنها بودم یعنی کسی نبود که تمام مسیر را با هم صحبت کنیم و نفهمیم کی رسیدیم!
بعد کم کم خسته شدم از دیدن جاده. هدفون و موسیقی بلند و چشمان بسته، کمکم می‌کردند که موقعیت ناخوشایند حال را فراموش کنم و در افکار و رویاها غرق بشوم. هر چند که تکان‌ها و آمد و رفت‌ها تمرکزم را مدام به هم می‌زدند.

در مرحله‌ی بعد، از موسیقی گوش کردن با این اعمال شاقه هم خسته شدم. فکر کردم باید کار دیگری باشد که حس خوبی داشته باشد و این وقت‌های مرده‌ی در راه را بازیابی کند. آهسته آهسته شروع کردم به کتاب خواندن. اول‌ها کمی سخت بود. کتاب‌های خیلی جدی نمی‌شد خواند. باید کتاب کوچک و ساده می‌بود که تمرکز نخواهد. عادت کردم طوری بخوانم که سردرد نگیرم از کتاب خواندن در اتوبوس و تاکسی.

کم‌کم کتاب و مجله خواندن به یکی از عادات راهم تبدیل شد. یاد گرفتم کتاب یا مجله‌ای برای ساعات در راه، برای زمان‌های در ترافیک، کنار بگذارم طوری که دیگر تحمل راه بدون کتاب برایم سخت شد. حالا دیگر برایم خیلی مهم نیست که چند ساعت در راه باشم. به جای نگاه کردن به جاده و حرص خوردن، کتاب می‌خوانم و نمی‌فهمم چه قدر در راه بوده‌ام.

صبر می‌کنم که از پیچ سوم بگذرد. معمولاً 10 دقیقه طول می‌کشد. بعد کتاب را از کیفم در می‌آورم. خیلی وقت‌ها، مخصوصاً این روزهای قبل از سال نو، مجبورم بیشتر مسیر را ایستاده سر کنم. در این مواقع، همان طور که با یک دست کتاب را گرفته‌ام و با دست دیگر میله‌ی اتوبوس را، هواسم جمع قوانین فیزیک است و واکنش‌هایی که باید به هنرهای آقای راننده در رانندگی و اشکالات جاده، نشان بدهم. سعی می‌کنم از آزمون واکنش‌های مقتضی سربلند بیرون بیایم و از کتابی که می‌خوانم لذت ببرم. مهم نیست که گاهی زمزمه‌ای یا نگاهی می‌شنوم مبنی بر این که:« بی‌خیال بابا! چه حوصله‌ای داری.»

مهم این است که در تمام این مدت، به جز دانش‌آموزان و دانشجویانی که کتاب درسی‌شان را می‌خواندند و معلوم بود امتحان دارند یا دختران جوانی که لابه‌لای آگهی‌های رنگارنگ نیازمندی‌ها به دنبال کار می‌گشتند، هیچ کتاب یا مجله به دست دیگری ندیدم. همیشه آنها که روی صندلی‌ها نشسته‌اند، چرت می‌زنند، به جاده یا مسافران اتوبوس زل زده‌اند، با موبایل‌شان بازی می‌کنند، موسیقی می‌شنوند یا با همراهشان صحبت می‌کنند و آنها که ایستاده‌اند فقط نمی‌توانند چرت عمیقی بزنند!

و من در این بین یک انسان متفاوت از مریخ آمده محسوب می‌شوم و از این متفاوت بودن هم اصلاً ناراحت نیستم. چون می‌توانم هنوز به نیمه‌ی ماه نرسیده، ماه‌نامه‌ی ادبی محبوبم را که چیزی حدود 250 صفحه دارد در راه یا حتی سر کلاس‌هایی که درس‌هایش برایم جذابیتی ندارند، به طور کامل بخوانم و بقیه‌ی ماه را هم با کتاب‌ها و مجلات دیگر سر کنم و افتخار کنم که جزو آن دسته افرادی هستم که سنگینی بار عدد آمار کتاب‌خوانی کشور بر دوش‌شان است!

نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه 4 شهریور ماه 1389
آدرس: روزنامه اصفهان زیبا، شماره ، ویژه‌نامه فرهنگ و هنر، شماره 28


گوش سپردن به نوای بداهه، در بازمانده روز

هر کدام از ما، راه‌های مختلفی داریم برای سرگرم شدن. زمان‌های خاصی هست که هر کدام از ما دوست داریم بدور از مشغله‌های روزمره‌ی زندگی استراحت و تفریح کنیم. یک نفر ترجیح می‌دهد تمام زمان‌های استراحتش را به خواب اختصاص بدهد. یکی دوست دارد فقط تلویزیون ببیند. بعضی‌ها سعی می‌کنند از کمترین زمان‌‌های استراحت هم برای گشت و گزار استفاده کنند...

در میهمانی بداهه نوازی: زنده رود باغ کاران یاد باد

موسیقی بخش جدایی‌ناپذیر زندگی همه‌ی ما است. از موسیقی جاری در طبیعت، صدای باد و آب و پرندگان، بگیرید تا موسیقی کلام و ساز. باید گوش‌هایمان را تربیت کنیم برای شنیدن بهترین نواها.
اگر یادتان باشدف چهارشنبه‌ی هفته‌ی گذشته، گزارشی داشتم از نشست مطبوعاتی کیهان کلهر، موسیقیدان و استاد کمانچه. در آن نشست، کلهر از «بداهه نوازی» به عنوان مهمترین شاخصه‌ی موسیقی سنتی ایرانی نام برد و از رو به فراموشی رفتن این هنر در میان نوازندگان نسل جدید، اظهار تاسف کرد.

اما یکی از آلبوم‌هایی که این هفته به طور اتفاقی در این زمینه پیدا کردم، آلبوم «صوفی» با آواز محمد معتمدی است...

بازمانده روز را جدی بگیرید!

برای همه‌ی ما زمان‌هایی هست که به زندگی گذشته‌مان فکر می‌کنیم و حسرت کارهای نکرده، حرف‌های نزده، زمان‌های از دست داده و حتی آدم‌هایی را که دیگر نیستند، می‌خوریم. حتی بعضی‌هایمان آن‌قدر غرق در این نشخوارهای ذهنی می‌شویم که «آنچه را که از روز باقی‌‌مانده»  را هم از دست ‌می‌دهیم. «بالاخره ساعت را که نمی‌شود به عقب برگرداند.» فکر می‌کنیم زمان وجود دارد و هیچ گاه دیر نمی‌شود برای گفتن. کتاب «بازمانده روز» می‌خواهد این‌ها را یادمان بیاورد.

«بازمانده روز» سومین رمان «کازئو ایشی‌گورو» نویسنده‌ی پنجاه و شش ساله‌ی انگلیسی‌ ژاپنی‌تبار است؛...

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی
پنجشنبه سی و یکم تیر ۱۳۸۹ 23:7

اصفهان زیبا-بسیار سفر باید تا پخته شود خامی!

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه 31 تیر ماه 1389
آدرس: روزنامه اصفهان زیبا، شماره 1034، ویژه‌نامه دانش و فناوری- صفحه هفت

سفر، زمان، کتاب

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی!

یادتان هست از چه زمانی، متوجه مفهوم «زمان» شدید؟ یا به عبارت صحیح‌تر، یادتان هست از کی گذر زمان را درک کردید؟ چند بار تا به حال، با تعجب به خودتان یا دیگران گفته‌اید:" چه زود گذشت"؟

زمان مفهوم عجیبی است؛ گذشته، حال، آینده. و این ما هستیم که باید به فکر معنادار کردن زمان‌هایمان باشیم قبل از آن که برسیم به عبارت معترضه‌ی «چه قدر زود، دیر شد». کارهای زیادی هست که می‌توانیم برای ساخت دادن به زمان‌هایمان انجام دهیم؛ مثلاً می‌شود کتاب خواند، موسیقی گوش داد یا فیلم دید و خب برای انجام این سه فعل، آخر هفته‌ها فرصت خوبی هستند.

کتاب‌هایی برای روزنامه‌نگاران

جمعه‌ی گذشته، یک کارگاه روزنامه‌نگاری با عنوان «گزارش نویسی» در اصفهان برگزار شد. منصور ضابطیان، روزنامه‌نگار، جهانگرد و برنامه‌ساز موفق تلویزیونی در این ورک‌شاپ ضمن بیان تجربیاتش در زمینه‌ی مصاحبه و گزارش‌نویسی کتاب‌هایی را به روزنامه‌نگاران شرکت‌کننده در کارگاه معرفی کرد. ضابطیان توصیه کرد کتاب‌های «روح پراگ»، «زندگی، مرگ و دیگر هیچ» و داستان‌های کوتاه بخوانیم تا بتوانیم گزارش‌های بهتری با آغاز و پایان تاثیرگذارتر بنویسیم.

                

سفرهای ارزان و ماجراجویانه را تجربه کنید!

مارک و پلو- منصور ضابطیان- ورک شاپیکی از کتاب‌هایی که از ابتدای انتشار، حدود دو ماه پیش، مدام در صدد پیدا کردنش بودم و بهانه‌ای بود برای سر زدن‌های گاه و بی‌گاهم به کتاب‌فروشی‌های معروف اصفهان، کتاب «مارک و پلو» اثر منصور ضابطیان بود. کتابی که...

هر شهر یک آدم است!

یکی از کتاب‌هایی که این هفته مشغول خواندنش بودم، کتاب «روح پراگ» نوشته‌ی ایوان کلیما بود. بعد از کارگاه گزارش‌نویسی، به صرافت خواندن این کتاب که مدتها بود نامش در لیست «کتاب‌های در نوبت خواندن»ام بود، افتادم...

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه 27 خرداد 1389
آدرس: روزنامه اصفهان زیبا،شماره 1007، ویژه‌نامه فرهنگ و هنر، ستون ضمیمه آخر هفته، شماره 22

کتاب، موسیقی، فیلم
پیشنهادهایی به عنوان تفریحات فرهنگی آخر هفته

بیست و دو هفته است که این ستون ما را تشویق می‌کند به جدی گرفتن زمان کوتاه استراحت آخر هفته‌ها برای خواندن، گوش دادن و دیدن هدفمند. کتاب، فیلم و موسیقی در کنار پارک رفتن و گشت و گذار و سفرهای کوتاه چند ساعته، کارهایی هستند که می‌توانند آخر هفته‌هایمان را بسازند. آخر هفته‌هایی که گاهی دیر می‌آیند و زود می‌روند!

فرصت کمه همیشه
موسیقی چیز عجیبی‌ست. می‌تواند دستاویزی باشد برای ساخت دادن به زمان، برای جدا شدن از لحظه‌هایی که دوست نداریم یا حتی برای ماندگار کردن لحظه‌هایی که دوست داریم.

و این خیلی مهم است که معمولاً چه گونه موسیقی‌ای گوش می‌دهیم. خیلی‌ها هستند که یک یا چند «خواننده‌ی مورد علاقه» دارند و شماری از خاطراتشان را با نوای آن خواننده‌ها به یاد می‌آورند. خیلی‌ها هم هستند که «قطعات مورد علاقه» دارند و به صدای خاصی دل نبسته‌اند.

«حمید حامی» خواننده‌ی جوان کشورمان، در میان دسته‌ی اول طرفداران بسیاری دارد و البته برخی از قطعات آلبوم‌هایش هم با استقبال دسته‌ی دوم، رو به رو شده.

نویسنده بخوانید!

اگر کتاب خوان باشید، حتماً خیلی پیش آمده که در بحبوحه‌ی شلوغی زندگی، گاهی دلتان لک بزند برای یک کتاب خواندن ممتد، برای این که یک روز از صبح تا شب فکر و ذکرتان را معطوف کنید به یک کتاب خاص، البته از آن دسته کتاب‌ها که «مجبور» به خواندن‌شان نیستید! ولی خب کم پیش می‌آید چنین موقعیت‌هایی. اما می‌شود زمان‌بندی کارهای دیگر را طوری انجام داد که چند ساعت آخر هفته، زمانی باشد برای تجدید دوستی با کتاب.

در بیست و یک مطلب پیش، کتاب‌های زیادی معرفی کرده‌ایم اما این هفته پیشنهاد متفاوت این ستون به شما، این است که «نویسنده» بخوانید! یک نویسنده را که فکر می‌کنید قلمش مورد علاقه‌تان است، انتخاب کنید و آثارش را به همان ترتیبی که دوست دارید و می‌شود، بخوانید. من سه هفته‌ای است که «سیمین دانشور» می‌خوانم.

به تماشای سفری در رویاها
شاید جالب باشد که فیلم 108 دقیقه‌ای «آلیس در سرزمین عجایب» را برای این آخر هفته معرفی کنیم؛ یک فیلم فانتزی سه‌بعدی با داستان آشنای کودکی‌مان.

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه 20 خرداد 1389
آدرس: روزنامه اصفهان زیبا،شماره 1001، ویژه‌نامه فرهنگ و هنر، ستون ضمیمه آخر هفته، شماره 21

کتاب، موسیقی، فیلم
توصیه‌هایی برای تفریحات فرهنگی آخر هفته‌

شعارمان را که یادتان هست؟! آخر هفته‌ها باید کتاب بخوانیم، موسیقی گوش بدهیم و فیلم تماشا کنیم. آخر هفته‌هایمان را باید با تفریحات فرهنگی بگذرانیم تا بتوانیم صبح شنبه، با روحیه‌ای شاد و پرانرژی به استقبال هفته‌ی جدید برویم. 

پیشنهاد فیلم- پله‌های موفقیت را چگونه طی کرده‌اید؟

این هفته، تصمیم گرفتم برای ایجاد تنوع، از دوستانم در دنیای مجازی بخواهم که فیلم‌های مورد علاقه‌شان را برای معرفی در این ستون، پیشنهاد بدهند. از میان پیشنهادهای رسیده، برای این هفته می‌خواهم فیلم پیشنهادی یک دوست خبرنگار افغان را در این ستون معرفی کنم.

...

پیشنهاد موسیقی- بیا تا گل برافشانیم با موسیقی متفاوتکاور آلبوم رومی 2-پدرام درخشانی

موسیقی پیشنهادی این هفته هم از طرف یک دوست خبرنگار ایرانی است. تقدیم به خوانندگان خوب روزنامه اصفهان زیبا؛ آلبوم موسیقی‌ «رومی۲» اثری مشترک از پدرام درخشانی (سرپرست گروه رومی) و با صدای سینا سرلک در فضای موسیقی‌ کلاسیک غربی و موسیقی‌ سنتی ایران که توسط موسسه‌‌‌ی گلچین آوای شرق  منتشر شده است.

...

پیشنهاد کتاب- پرورش روح ادبیات در اصفهان

یکشنبه‌ی این هفته سالروز کوچ یکی از نویسندگان برجسته‌ی معاصر بود. هوشنگ گلشیری (اسفند1316- خرداد 1379) نویسنده‌ی اصفهانی که طرفداران خاص خود را داشته و دارد. نویسنده‌ای که فقط به کار نوشتن مشغول نبود. روزنامه‌نگار، دبیر ادبیات و مسئول صفحات ادبی مجلات مختلف بود.

...

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه 6 خرداد ماه 1389
آدرس: روزنامه اصفهان زیبا، شماره نهصد و نودم، ویژه‌نامه فرهنگ و هنر- ستون ضمیمه آخر هفته، صفحه هفت

گشت و گذاری در یک کتابفروشی
بسته‌ای از ایران حاوی داستان‌های از نظر سیاسی بی‌ضرر

جیمز فین گارنر

روزهای خرداد برای خیلی‌ها روزهایی بدون فرصت نفس کشیدن، هستند! اگر دانش‌آموز یا دانشجو باشید، امتحان دارید یا آخرین روزهای ترم را سپری می‌کنید و باید به فکر درس باشید.

اما به هر حال اگر واقعاً بخواهید، باز هم می‌توانید وقتی پیدا کنید و بنشینید چند صفحه کتاب بخوانید، کمی موسیقی گوش کنید یا یک دو ساعت آخر هفته را بنشینید و یک فیلم خوب ببینید. تفریحات فرهنگی آخر هفته‌ها می‌توانند دست‌آویزهای خوبی باشند برای تازه شدن و شروع یک هفته‌ی بهتر.

چند دقیقه تنفس در دنیای کتاب‌ها

احمد پوری، نویسنده، وبلاگنویس، مترجم

این هفته، در بیستمین شماره‌ی این ستون، می‌خواهم پیشنهاد کنم که به یکی از چند کتاب‌فروشی معروف اصفهان بروید. میان قفسه‌ی کتاب‌ها قدم بزنید. جلد کتاب‌ها را نگاه کنید، هر کدام که چشم‌تان را گرفت، بردارید ورق بزنید. اصلاً کتاب را اتفاقی باز کنید، آن قسمت را که به چشم‌تان خورده، بخوانید اگر خوش‌تان آمد، نوشته‌ها به حرف‌های دل‌تان یا حس لحظه‌ای‌تان نزدیک بود، کتاب را بخرید.

به آدم‌های دیگری که آمده‌اند کتاب بخرند، نگاه کنید. ببینید آن‌ها برای چه آمده‌اند. به آدم‌ها و کتاب‌هایی که می‌خرند توجه کنید حتی می‌توانید در ذهن‌تان برایشان داستان بسازید! با صاحب کتابفروشی گپ بزنید و نظرش را در مورد کتاب‌ها بپرسید. شاید پیشنهادهای او باب طبع‌تان باشد. مهم نیست اگر کتاب نخریدید مهم این است که چند دقیقه‌ای در دنیای کتاب‌ها نفس کشیده‌اید و این می‌تواند اتفاق فرهنگی خوبی  باشد.

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه 15 بهمن ماه 1388
آدرس: روزنامه اصفهان زیبا- شماره 913- ویژه‌نامه فرهنگ و هنر

نگاهی به زندگی جروم دیوید سلینجر
نویسنده‌ای که می‌خواست فقط برای خودش بنویسد!


یک هفته‌ی پیش، چهارشنبه شب، 27 ژانویه، خبر مرگ نویسنده‌ی عجیب قرن ما، جی. دی. سلینجر بر صدر صفحات اخبار پایگاه‌های خبری دنیا قرار گرفت: «جی دی سالینجر، رمان نویس آمریکایی و آفریننده‌ی اثر کلاسیک ناتوردشت در سن 91 سالگی درگذشت». خیلی‌ها که با «هولدن کالفیلد» زندگی کرده بودند، «فرانی و زویی» رمان مورد علاقه‌شان بود یا داستان‌ها و رمان‌های دیگر آقای نویسنده را خوانده بودند، سری به علامت تاسف تکان دادند و به سراغ کتابخانه‌شان رفتند.

اخلاق عجیب آقای نویسنده
جروم دیوید سلینجر در سال 1919 در نیویورک از پدری بازرگان و ثروتمند و مادری اسکاتلندی و ایرلندی به دنیا آمد. در محله‌ی مرفه‌نشین منهتن بزرگ شد. پس از ترک تحصیل از مدرسه مک برنی در منهتن به آکادمی نظامی «ولی فورج» در منطقه‌ای روستایی در پنسیلوانیا رفت و نگارش داستان‌هایش را آغاز کرد. در دهه 40 پيش از اعزام به جنگ جهاني در دوره‌هاي نويسندگي خلاق دانشگاه کلمبيا شرکت کرد و چند داستانش در مجله‌هاي مختلف دانشگاهي و ادبي به چاپ رسيد...

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه هشتم بهمن ماه 1388
آدرس: روزنامه اصفهان زیبا، شماره 907- ویژه‌نامه دانش و فناوری، شماره دهم

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
تو به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند،
دوری کنی.

چند خط ابتدای این مطلب، قسمتی از شعر زیبایی است که «پابلو نرودا» همین چند دهه‌ی پیش برای این ستون سروده و احمد شاملو زحمت ترجمه‌اش را کشیده است! پابلو، همان شاعر شیلیایی که یکی از شعرهایش را در کتاب ادبیات دوم دبیرستان خوانده‌اید و احتمالاً آن‌قدر سرگرم علامت زدن آرایه‌های ادبی‌اش بوده‌اید که شعر و نثرش برایتان فرقی نمی‌کرده و بعد از کنکور هم به کل فراموشش کرده‌اید. اما این شعر زیبا را نمی‌توانید، فراموش کنید مخصوصاً اگر آن را اولین بار از زبان «بیژن بیرنگ» در انتهای یک برنامه‌ی جذاب با موضوع «دیوانگی» و حضور «پیمان ابدی» در مجموعه‌ی «باز هم زندگی»، که چند سال پیش از شبکه‌ی 4 پخش می‌شد، شنیده‌باشید. خلاصه این که باز هم هفته‌ای به آخر رسید و ما با دهمین قسمت ستون جیره‌ی فرهنگی، آمدیم که بگوییم آخر هفته‌ها باید کتاب خواند، فیلم دید و ذهن را به موسیقی ارزشمندی میهمان کرد.

              راستی چرا                 Red Barn

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی
پنجشنبه یکم بهمن ۱۳۸۸ 13:33

اصفهان زیبا- چهره‌ها و نوشتن از خود

روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه اول بهمن ماه 1388
آدرس: روزنامه اصفهان زیبا، شماره 901- ویژه‌نامه فرهنگ و هنر، شماره نهم، ستون «با صدای بلند بخوانید»

چهره‌ها و نوشتن از خود!

خواندن دل‌نوشته‌های آدم‌هایی که یا در تلویزیون دیده‌ایم‌شان یا روی پرده‌ی سینما و یا روی جلد یک کتاب، حس خاصی دارد. این که این «چهره‌ها» برایمان بنویسند، بی‌تکلف، از خودشان و ما مثلاً در راه دانشگاه یا وقتی خسته، از سر کار برمی‌گردیم، مجله را بردایم و نوشته‌های شاید عجیب و شاید ملموس آنها را بخوانیم، مطمئناً تجربه‌ی متفاوتی است، مخصوصاً اگر مجله‌خوان حرفه‌ای باشید و خواندن و نوشتن را بفهمید.

این هفته، در این ستون که قرار است گلچین خواندنی‌های هفته را برایش انتخاب کنم، دو صفحه از هفته‌نامه‌ی 40چراغ، شماره‌ی 372 را آورده‌ام. دو صفحه با 6 نوشته‌ی ساده از اسدالله امرایی؛ مترجم و نویسنده، محمدعلی اینانلو؛ طبیعت‌گرد و مستندساز، صادق زیبا کلام؛ استاد دانشگاه، بهاره رهنما؛ بازیگر و نویسنده، نیلوفر لاری‌پور؛ شاعر و محمدعلی مهمان‌نواز؛ مترجم.

خواندن بیشتر ..
نویسنده: نفیسه حاجاتی
عنوان متن تبلیغات
© نون‌ح‌‌‌