از ابتدای سال ۸۵ با روزنامه اصفهان زیبا همکاری میکنم. برای صفحه جوان، ویژه نامه جوان، صفحه آیتی، ویژهنامه شبکه، ویژهنامه فرهنگ و هنر، صفحه دانش و صفحه هنر و ادبیات مصاحبه، خبر، گزارش ، یادداشت و مقاله نوشتهام و حالا بیش از یک سال است که مسئول صفحه هفتگی هنر و ادبیات هستم. آرشیو کارهایم را میتوانید در ادامه ببیند.
جمعهای که در پیش داریم، تاریخ جالبی است. خیلیها هشتِ هشتِ هشتاد و هشت را به عنوان تاریخ یک قرار دوستانه انتخاب کردهاند. شاید شما هم جزو این دسته باشید و چندین سال پیش با دوستان دبستان، راهنمایی، دبیرستان، دانشگاهتان یا حتی یک گروه کاری، قرار هشتم آبان سال 88 را برای تجدید خاطرات و دیدار همدیگر در نظر گرفتهاید. حالا از این گروه دوستانتان که قرار است چند روز دیگر ببینیدشان، چه قدر خبر دارید؟ شاید خیلی از آنها دیگر در ایران نباشند و در سرتاسر دنیا پراکنده شده باشند؛ یکی در کانادا، چند نفر در مالزی، یکی در استرالیا و... در پنجاه و سومین قسمت ستون اینترچت میخواهیم به شما کمک کنیم تا با استفاده از تکنولوژی وب 2.0 بتوانید چنین قرارهایی را جالبتر، منظمتر و پربازدهتر برگزار کنید و خاطرهاش برای همیشه در ذهن شما و دوستانتان ماندگار گردد.
چند روز قبل از فرا رسیدن مهلت قرار دوستانه، بهتر است برنامه را با دوستانتان بررسی کنید. و البته این وقتی اهمیت بیشتری دارد که محل جلسه، کافه، رستوران یا تالاری باشد که نیاز به رزرو جا با توجه به تعداد شرکتکنندگان دارد. شما به عنوان برگزار کننده، باید از قبل اطلاع داشته باشید که چند نفر از مدعوین میتوانند حضور داشته باشند. پس اولین کار این است که با دوستانتان از سرتاسر دنیا ارتباط برقرار کنید و از ایشان بپرسید که آیا میتوانند به این قرار دوستانه بیایند یا نه. برای این کار شما میتوانید به دوستانتان که در شهرها و کشورهای مختلف هستند، تلفن بزنید، نامه بدهید یا ایمیل بزنید؛ سه راه ساده و دم دست که هر کدام با مشکلاتی نیز همراه هستند. اما اگر کمی ذوق و سلیقهی بیشتری داشته باشید، میتوانید از ابزارهای وب دویی خوبی که امکانات زیادی دارند و در عین حال، به صورت رایگان یا ارزان در اختیار شما قرار گرفتهاند، استفاده کنید.
در قدم اول، یک «رخداد» در شبکه اجتماعی فیسبوک یا شبکههای مشابه دیگر که چنین امکانی را دارند و در عین حال برای کاربران شناخته شدهاند، ثبت کنید. در این رخداد (event) تاریخ، ساعت، محل و اطلاعات اساسی را دربارهی این دیدار دوستانه مشخص کنید. سپس برای دوستانتان دعوتنامهی شرکت در این رویداد را بفرستید. آنها میتوانند مشخص کنند که آیا میتوانند در این قرار شرکت کنند یا نه و در مرحلهی بعد میتوانند نظرات و دیدگاههایشان را در صفحهی اختصاصی این اتفاق بنویسند. این صفحه در شبکهی اجتماعی باقی میماند و میتوانید پس از پایان دیدار دوستانه، عکسها، فیلمها و فایلهای صوتی آن را در همین صفحه قرار دهید تا هم دوستانی که نتوانستهاند در جلسه شرکت کنند، این رویداد را از دست ندهند و هم برای شما و دیگر شرکتکنندگان خاطرهی ماندگاری به جای بماند. البته یادتان باشد که برای این قبیل برنامهها، یک رخداد خصوصی تعریف کنید. برای این کار فقط کافی است که گزینهی بسته (closed) را انتخاب کنید تا این صفحه فقط برای شما و دوستانی که به شرکت در این رویداد دعوت شدهاند، قابل مشاهده باشد.
اما اگر بخواهید از یک راه سادهتر که دسترسی دوستانتان به آن آسانتر است، استفاده کنید، باید به تقویم گوگل (google.com/calendar/) سر بزنید. تصور کنید که میخواهید چنین قرار دوستانهای را با سی نفر هماهنگ کنید. دوست دارید وعدهی دیدار را در روز و ساعتی بگذارید که همه بتوانند در جلسه شرکت کنند و دوستانی هم که در جلسه حضور ندارند با توجه به اختلاف ساعت کشور محل زندگیشان، بتوانند به راحتی در یک ویدئو کنفرانس یا یک جلسه چت صوتی یا ویدئویی از دور در جلسهی دوستانه حضور داشته باشند. باید دوستانتان را به تنظیم تاریخ و ساعت در تقویمی که تعریف کرده و به اشتراک گذاشتهاید، دعوت کنید. دعوتنامهها به ایمیل دوستانتان ارسال میشود. آنها نیز بعد از قبول دعوت، ساعات و یا تاریخ مطلوبشان را در تقویم مشترکتان، ثبت میکنند و اینگونه شما میتوانید بهترین روز و ساعت را برای یک قرار دوستانهی چند ده نفری انتخاب کنید.
بعد از هماهنگ کردن تاریخ دیدار، باید به فکر امکانی برای حضور آنلاین دوستان دور از دسترس بکنید و چه ابزاری بهتر از اسکایپ؟ میتوانید به رایگان از این نرم افزار برای ارتباط نوشتاری، صوتی یا ویدئویی با دوستانتان که در شهرها یا کشورهای دیگر هستند، استفاده کنید.
در اولین قدم، به سایت اسکایپ (skype.com) بروید و از مسیر مشخص شده، این نرمافزار نسبتاً سبک را دانلود و روی سیستمتان نصب کنید. در مرحلهی بعد باید یک اکانت در اسکایپ بسازید و با پسورد و یوزرنیم انتخابیتان وارد شوید.
اما اگر میپرسید اسکایپ چیست و از کجا آمده، باید بگویم که «اسکایپ» برنامهای است که به آن «کابوس شرکتهای تلفنی» نیز گفته میشود. این برنامه با کنار زدن تقریبا همه برنامههای مشابه, امروز برنامهی اینترنتی استاندارد جهت برقراری تماس تلفنی رایگان به سراسر جهان به شمار میرود. اسکایپ امروز در سراسر جهان بیش از 40 میلیون نفر کاربر دارد و هر روز 150 هزار نفر به کاربران آن اضافه میشوند. در ضمن، این برنامه رایگان تاکنون بیش از 120 میلیون بار توسط کاربران دانلود شده است.
جالبتر این که مخترع اسکایپ یک جوان سوئدی به نام «نیکلاس زهنستروم» است؛ همان کسی که با اختراع برنامه «کازا» سرمایهداران شرکتهای غول پیکر تولید موسیقی را که سالها با فروش گران صفحههای موسیقی خریداران را تلکه کردهاند، به زانو در آورد. و این بار با اختراع اسکایپ تبدیل به کابوس شرکتهای تلفنی در سراسر جهان شدهاست. او در مورد نرمافزار اسکایپ میگوید: «دریافت پول از مردم برای مکالمات تلفنی شان متعلق به قرن گذشته است. برنامه اسکایپ این امکان را به مردم میدهد که بتوانند با استفاده از تجهیزات موجودی که پول آن را قبلا پرداخت کرده اند، مانند کامپیوتر و خط اینترنت خودشان، با نزدیکان و عزیزانشان در تماس باشند».
اگر دوستان شما هم نرمافزار اسکایپ را داشته باشند، میتوانید به رایگان یک مکالمهی متنی، صوتی یا ویدئویی را با آنها برقرا کنید. اما اگر فقط شما از این نرمافزار استفاده میکنید، میتوانید با صرف هزینهی کمی، از اسکایپ به تلفن معمولی دوستانتان زنگ بزنید. البته راههای فرعی هم برای تماس رایگان با تلفن ثابت از طریق اسکایپ وجود دارد و آن هم گوش داد به یک دقیقه، آگهی بازرگانی است. از امکانات دیگر این برنامه، امکان ارتباط همزمان با چند نفر و برقراری کنفرانس است و این یعنی امکان برپایی یک جلسهی وب دویی دوستانه!
خلاصه این که با نرمافزار وب دویی اسکایپ میتوانید به راحتی وعدههای دوستانهی مجازی و نیمه مجازی داشته باشید و دیگر نمیتوانید بهانههای دوری مسافت و هزینهی زیاد را برای عدم ارتباط با دوستانتان در سراسر ایران یا دنیا، بیاورید. امیدواریم که وعدههای دوستانهی هشتِ هشتِ هشتاد و هشتتان وب دویی، جذاب و ماندگار برگزار شوند.
برای پنجاهمین قسمت ستون اینترچت، چه موضوعی بهتر از بحث بر سر «اینترنتپیما»ها میتوان انتخاب کرد؟! شما برای گشت و گذار در دنیای پهناور اینترنت چه وسیلهی نقلیهای را ترجیح میدهید؟ در حال حاضر چند وسیلهی نقلیه از این دست، دارید؟! اصلاً غیر از «ایی آبیرنگ»، اینترنتپیمای دیگری را میشناسید؟
اگر شما جزو کسانی هستید که نه تنها نامهای «موزیلا فایرفاکس»، «اپرا»، «گوگل کروم» و... به گوشتان خورده، بلکه کاربر جدی این اینترنتپیماها هم هستید، خوشحال باشید چرا که هنوز خیلی از کاربران اینترنت به جز «اینترنت اکسپلورر» شرکت مایکروسافت، هیچ «مرورگر» دیگری را نمیشناسند. هنوز خیلیها هستند که لذت وبگردی با «روباه آتشین» و «افزونه»های مختلفش را نچشیدهاند. هنوز خیلی از کاربران، نمیدانند که میتوانند یک مرورگر کاملاً شخصی داشتهداشته باشند که جذابیت و راحتی بیشتری به اوقات آنلاین بودنشان بدهد. اما یک سال پیش، 12 شهریور 1387 بود که خبر متولد شدن یک مرورگر جدید محصول کمپانی گوگل، در صدر اخبار دنیای فناوری اطلاعات قرار گرفت. داستان از این قرار بود که شرکت گوگل، بعد از محبوبیت مرورگر دیگرش، «آنروید» تصمیم گرفته بود، گوگل کروم را به بازار عرضه کند تا شاید بتواند، با کنار زدن مرورگر محبوب فایرفاکس، جایگاه خوبی در بازار به شدت رقابتی مرورگرها برای خودش دست و پا کند.
و حالا بعد از یک سال و اندی، خبر جدید این است که مرورگر کروم به امکان جذابی که باعث محبوبیت فایرفاکس شدهبود، مجهز شده است یا همانطور که وبلاگ «آیتی استارت» میگوید:«از این پس تمامی نسخههای کرومیوم ارائه شده توسط کانالهای توسعه کروم، از افزونهها پشتیبانی خواهند کرد و این بدان معناست که گوگل اولین قدم را برای جذب کاربران فایرفاکس برداشته است.»
البته این وبلاگ اضافه میکند که:« اگر چه پشتیبانی از افزونهها تنها دلیل استفاده کاربران فایرفاکس از آن نیست، اما پیش بینی میشود گوگل بتواند پس از تکمیل این قابلیت مرورگر وب خود بسیاری از کاربران فایرفاکس را برای ترک فایرفاکس و پیوستن به جمع کاربران کروم قانع کند.لازم به ذکر است هنوز پشتیبانی از افزونهها در کروم کامل نشده است و تنها چندین افزونهی ساده را گوگل در سایت کرومیوم قرار داده است.»
اگر کلمه «افزونه» برایتان ناآشناست، باید بگویم که افزونهها، برنامههای کوچک و سبکی هستند که هر کاربر به دلخواه، میتوانند هر کدام از آنها را بر روی مرورگرش نصب کند و اینگونه، اینترنتپیمایش را شخصیسازی نماید. مثلاً اگر شما از کاربران سایت میکروبلاگینگ «توییتر» هستید، میتوانید افزونهی «توییترفاکس» را به فایرفاکستان اضافه کنید و از این به بعد، همیشه، توییتر را به صورت یک جعبهی بازشونده در گوشهی مرورگرتان داشته باشید. میتوانید توییت بفرستید، توییتهای دوستانتان را بخوانید، به آنها جواب بدهید و هزاران کار دیگر را به جای این که هر بار برای انجامشان مجبور باشید به سایت توییتر سر بزنید، در داخل مرورگرتان انجام دهید. فایرفاکس، مرورگر شرکت موزیلا، تقریباً از ابتدای تولدش از ویژگی افزونهها برخوردار بود و این یکی از دلایل محبوبیت آن شده بود. بعد از آن، شرکت مایکروسافت، برای مرورگرش، اینترنت اکسپلورر، که هنوز هم یکی از پررونقترین مرورگرهاست، افزونههایی درست کرد و حالا هم نوبت کمپانی گوگل است که مرورگر جوانش را مجهز کند. در حال حاضر، شما میتوانید چند افزونه را از جمله: جیمیل چکر(Gmail Checker) که تعداد ایمیلهای موجود در اینباکس جیمیلتان را خبر میدهد. اتصال به گوگلریدر (Subscribe in Google Reader) که بعد از نصب دکمهای به مرورگر اضافه میکند تا هر وقت خواستید مشترک خوراک صفحهای شوید، با یک کلیک آن را به گوگل ریدرتان بفرستید. به مرورگر کروم اضافه کنید.
و حالا شاید خیلی از شما، بعد از خواندن این مطلب دوست داشته باشید اینترنتپیماهای دیگر از جمله موزیلا فایرفاکس و گوگل کروم را دانلود کنید. در مورد فایرفاکس، هیچ مشکلی ندارید. فقط کافی است به سایت شرکت موزیلا بروید، این مرورگر را با چند کلیک، دانلود و نصب کنید. بعد از آن، وقتی مرورگرتان را باز کردید، در تب ابزارها (tools) به قسمت افزونهها (add-ons) و بعد به بخش دریافت افزونهها (get add-ons) بروید و افزونههایی که خود فایرفاکس به شما پیشنهاد میکند را ببینید و هر کدام را که دوست داشتید، با یک کلیک نصب کنید. اگر هم افزونههای دیگری را میخواهید میتوانید به صفحهی افزونهها در سایت فایرفاکس بروید و بر اساس نیازتان، هر کدام را که دوست داشتید، نصب کنید. افزونهها هم پرتعداد و رنگارنگ هستند؛ از توییترفاکس و افزونهی فیسبوک و دلیشز گرفته تا دیکشنری آنلاین و افزونهی مدیریت و تسریع دانلودها و حتی افزونهی اسکرایبفایر که یک دفترچه در مرورگرتان نصب میکند تا نیازی به نرمافزار ورد((word مایکروسافت نداشتهباشید.
اما دانلود مرورگر کروم، کمی مشکلتر است. چرا که کمپانی گوگل امکان دانلود مرورگرش را برای کاربران ایرانی و چند کشور دیگر، مسدود کرده است. تنها راه این است که در اینترنت کمی جست و جو کنید و یک سرور مطمئن که امکان دانلود این مرورگر را برای ایرانیان فراهم کرده، پیدا کنید. بعد از دانلود و نصب هم میتوانید به سایت کروم (dev.chromium.org) بروید و افزونهها را نصب کنید.
اما به گفتهی وبلاگ «یک کلیک برای همیشه» گوگل کروم، برخی قابلیتهای منحصر به فرد نیز دارد. مثلاً اگر در مرورگر گوگل کروم کلیدهای Shift + Escape را همزمان فشار دهید پنجرهی مدیریت اعمال (Task Manager) برایتان باز میشود و لیست کامل تمام وبسایتهایی که در حال حاضر در مرورگر گوگل کروم شما باز هستند را، به شما نمایش میدهد. در نتیجه شما از این طریق میتوانید ببینید هر وبسایتی چه مقدار از حافظه کامپیوترتان را اشغال کرده و اگر صفحه یک وبسایتی که باز هست، باعث ایجاد اشکال شده، میتوانید دکمهی «پایان فعالیت» را بزنید تا آن تب مستقیماً بسته شود. اما ویژگی جالبتر گوگل کروم که از گوگل دسکتاپ گرفته شده، این است که اگر کلیدهای Ctrl + H را همزمان فشار دهید، تاریخچه ( History) مرورگر برایتان باز شود، حال میتوانید به دنبال هر کلیدواژهایی که علاقمندید، بگردید. علاوه بر نمایش سایتهای مورد جستجو، گوگل کروم برای هر صفحه پنجره نمایش کوچکی هم (بصورت Thumbnail image) نمایش میدهد.
در انتهای این مطلب، به شما توصیه میکنیم که اگر میخواهید وبگردی راحتتر و حرفهایتری داشتهباشید، یک مرورگر خوب را به عنوان مرورگر اصلیتان انتخاب کنید اما چند مرورگر مختلف را هم بر روی سیستمتان نصب کنید تا در مواقع لزوم بتوانید، از «مناسبترین»شان استفاده کنید.
تابستان هم کمکم رو به پایان است. اگر دانشجو، دانشآموز، استاد یا معلم هستید، دو ماه و اندی گذشته، اوقات فراغت بیشتری داشتهاید. در این مدت چند جلد کتاب خواندید؟ چه مدت از اوقات روزتان را در اینترنت گذراندهاید؟ چه قدر به زبان انگلیسی مسلط هستید و چه قدر دوست دارید این زبان بینالمللی را یاد بگیرید؟
این مقدمه را گفتیم تا دربارهی سرویس کتاب گوگل (Google Books) صحبت کنیم. سرویسی که شاید به خاطر سهم ناچیز کتابخوانی در بین ایرانیان یا مسلط نبودن به زبان انگلیسی و البته امکانات خاصی که برای ما هنوز تعبیه نشده، در ایران چندان شناخته شده نیست.
آن طور که وبلاگ «پارسیش» نوشته، داستان از این قرار است که گوگل با پرداخت مبالغ زیادی با نویسندگان و ناشران برای اسکن کردن کتابها و نشریات و تهیه نسخههای دیجیتال از آنها به توافق رسیده است و حالا کاربران میتوانند به رایگان در بین محتویات میلیونها صفحه از کتابها و نشریات به دنبال موضوعات مورد علاقهشان بگردند و کل کتاب یا بخشی از آن را بصورت آنلاین مطالعه کنند. بر اساس اطلاعاتی که در مدخل ویکیپدیا وجود دارد، در اکتبر ۲۰۰۸ گوگل هفت میلیون جلد کتاب را از ۲۰هزار ناشر اسکن کردهاست که یک میلیون از آنها بر اساس توافقنامه گوگل و ناشرین بصورت کامل قابل مطالعه و دسترسی است.
در پنجمین سالی که پروژه کتابخانهی گوگل ادامه دارد چندین کتابخانه با همکاری دانشگاههای معتبر نظیر هاروارد، دانشگاه میشیگان، آکسفورد و استنفورد و همچنین کتابخانه عمومی نیویورک دیجیتالی شدهاند و در حال حاضر چندین دانشگاه در سراسر جهان با گوگل همکاری میکنند. هفته گذشته همچنین گوگل اعلام کرد یک میلیون از کتابهای دیجیتالی شدهاش را با فرمت EPUB ارائه خواهد کرد که قابل استفاده در کتابخوان سونی و همچنین کتابخوان Kindle آمازون هستند. بدین ترتیب دارندگان این کتابخوانهای الکتریکی قادر خواهند بود کتابهای مورد نظر خود را در سرویس کتابهای گوگل جستجو کرده و در صورتی که دیجیتالی شده باشند، آنها را بر روی کتابخوان الکترونیکیشان، بارگذاری کنند.
گشت و گذاری در کتابخانه
حالا برای شروع، اجازه بدهید با هم سری بزنیم به این سرویس گوگل. آدرس کتابخانهی گوگل (books.google.com) را وارد میکنیم. یک صفحه باز میشود. در بالای صفحهی اول یک نوار جست و جو میبینید. اگر دنبال کتابی میگردید، کلمات کلیدی مورد نظرتان یا نام کتاب را وارد کنید تا گوگل در میان محتوایش به دنبال کتاب درخواستی شما بگردد و بعد نتایج را به شما نشان دهد. بعد از این نوار جستجو، صفحه به دو قسمت تقسیم میشود.
سمت چپ، سه ستون با عنوانهای داستانی(Fiction)، غیرداستانی(Non-fiction) و موضوعات تصادفی(Random subjects) میبینید. در هر کدام از این ستونها، زیرشاخههای مختلفی وجود دارد که با انتخاب هر کدام، به صفحهای با فهرست بلندبالایی از عناوین کتابها بر اساس آن موضوع، رو به رو خواهید شد. در بخش داستانی، زیرشاخههای ادبی، داستانیهای علمی، رمانتیک، فانتزی، افسانهای، رمزی، داستانهای کوتاه و شعر وجود دارد. در بخش غیرداستانی میتوانید کتابهای فلسفی، اقتصادی، سیاسی، زبانشناسی، ریاضی، فیزیکی، بیولوژیک و شیمی را پیدا کنید. در بخش آخر هم، موضوعاتی از قبیل روش زندگی، زنان و شرح حال به چشم میخورند که منتظر کلیک شما هستند!
اما از ستونهای سمت چپ که بگذریم، در سمت راست هم 5 ستون با عنوانهای: جالب، کلاسیک، نشریات، پرطرفدارترینها، تصادفی وجود دارند که میتوانید جلد کتابهای منتخب هر بخش را ببینید و بعد با کلیک روی هر کدام به صفحهی اختصاصی آن کتاب وارد شوید. مثلاً جالب است بدانید که کتاب (Man and superman) از جرج برنارد شاو در لیست کتابهای پربازدید این کتابخانهی آنلاین قرار دارد.
در صفحهی اختصاصی هر کتاب، میتوانید اطلاعات اولیه در مورد آن و چند صفحه از کتاب یا اگر امکانش فراهم شده باشد، همهی صفحاتش را بخوانید. در ستون کناری صفحه هم لینکهای دیگری برایتان تعبیه شده است. مثلاً لینک صفحهی اختصاصی این کتاب در سایتهایی که کتاب را میتوانید به طور آنلاین از آنها خریداری کنید و یا کتابخانههایی که میتوانند (معلوم است که این امکان به درد ما نمیخورد!) کتاب را از آنها به امانت بگیرند.
کتابهای کتابخانه را برای خودتان داشته باشید!کتابهای موجود در مدخل کتابخانهی گوگل، سه گونه اند. آنهایی که میتوانید دانلودشان کنید. آنها که میتوانید اطلاعات اولیه و چند صفحهشان را بخوانید و آنها که فقط اطلاعات اولیهشان منتشر شده است. گوگل در این باره میگوید:« هدف سرویس کتابخانهی گوگل این است که به شما کمک کند بفهمید کتاب مورد نظرتان را از کجا میتوانید بخرید یا به امانت بگیرید نه این که کتاب را آنلاین و به طور کامل بخوانید.»
برای دانلود کتاب از کتابخانهی گوگل هم راههای زیادی وجود دارد. میتوانید از امکانات سایت استفاده کنید. بسیاری از کتابهای این سایت بصورت کامل و رایگان در اختیار شما قرار دارد. برای دسترسی به این کتابها در صفحهی اول سرویس، روی قسمت جستجوی پیشرفته (Advanced Book Search) کلیک و نتایج جستجو را محدود به گزینه نمایش کامل (Full View Only) کنید. در این صورت کتابهایی که لیست میشوند کتابهایی هستند که به راحتی میتوانید آنها را دانلود کنید. با کلیک بر روی لینک این کتابها و در بالای صفحهای که باز میشود امکاناتی برای دریافت کتاب در فرمتهای مختلف نظیر PDF و بصورت متن وجود دارد. توجه داشته باشید که دانلود از خود سایت محدود به کتابهای کامل میشود. راه دیگر، استفاده از نرمافزار آزاد (متنباز) Google Book Downloader است که به شما اجازه دریافت و ذخیره کتابها را به فرمت PDF میدهد و امکانات مختلف دیگری را نیز برایتان فراهم میکند. راه سوم هم مربوط میشود به کسانی که از مرورگر محبوب فایرفاکس (Mozilla Firefox) استفاده میکنند. به این صورت که فقط کافی است که افزونهی گریس مانکی ررا نصب کرده و سپس اسکریپت مخصوص دانلود کتابهای گوگل را از سایت (userscripts.org) دریافت کنیم. بعد از این کار، دکمهای به صفحه Google Books اضافه میشود که به کمک آن میتوانید کتابهای مورد نیازتان را از کتابخانهی گوگل دریافت کنید,
حالا لطفاً دست به کار شوید. سعی کنید حداقل در این چند روز آخر تابستان، ساعاتی را به کتاب خواندن در کتابخانهی گوگل اختصاص دهید و با یک تیر، سه نشان بزنید؛ کتاب بخوانید، زبان انگلیسیتان را تقویت کنید و آمار کتابخوانی ایرانیان را هم بالا ببرید!
دربارهی مختصر و دراز گویی در دنیای مجازی آسمان و ریسمان را به هم ببافیم یا کوتاه و مختصر بگوییم؟!
در دنیای اینترنت، هر روز سایتها و سرویسهای مختلفی متولد میشوند. آنها که ایدهی نابتری دارند و به درستی هم پرورش مییابند، راهشان و طرفدارانشان را پیدا میکنند و در صدر اخبار و بحثهای دنیای مجازی قرار میگیرند. اما همیشه کسانی هستند که ایده و نظر مخالفی دارند و از محبوبیت نظر مقابل برای مطرح کردن نظر خودشان، استفاده میکنند.
ووف یا توییت؟!
اگر یادتان باشد، قبلاً در این ستون، سرویس میکروبلاگینگ توییتر (Twitter.com) را معرفی و بارها، اخبار مختلفش را نقل کردهایم. سرویس پر سر و صدای توییتر بر اساس سوال اولیهی «در حال حاضر، مشغول چه کاری هستید؟» راهاندازی شد. این میکروبلاگ معروف، به شما اجازه میدهد، متنهای 140 حرفی بنویسید و به صفحهتان در این سایت، بفرستید و خب این گفتن حرفهایمان در فقط 140 حرف، گاهی وقتها خیلی سخت است و احتیاج به تمرین زیاد دارد. به همین دلیل بعضیها هستند که دل خوشی از توییتر ندارند.
اگر شما از آن دسته آدمهایی هستید که مختصر و مفید گویی را بلد نیستید یا دوست ندارید. اگر اصلاً به کوتاه و خلاصه کردن حرفها اعتقاد ندارید، سرویس جدید ووفر (woofertime.com) را امتحان کنید.
در سایت آنتیتوییتر «ووفر» میتوانید با همان اکانت توییترتان وارد شوید و هیچ تاییدی هم لازم نیست. شما باید حرفهایتان را در حداقل 1400 حرف بنویسید! جالب این که ظاهر سایت هم خیلی شبیه به توییتر است فقط تفاوتش این است که در بالای قسمت مربوط به وارد کردن متن، به نوشته شده:«1400-» و البته باید مختصرگویی را کنار بگذارید و بعد وارد ووفر شوید.
وبلاگ «ماشابل» دربارهی ووفر مینویسد:« خب شما با قانون بیش از 1400 حرف چه میخواهید بکنید؟! میتوانید یک رمان عالی بنویسید. میتوانید یک مکالمه شبیه مکالمهی تلفنی با دوستانتان را نقل کنید. به اندازهی کافی فضا دارید. پس احتیاجی نیست که خیلی برای کوتاه و خلاصه کردن مطلب، به خودتان زحمت بدهید. فقط می توانید افکارتان را تایپ کنید. حتی باید مطلب را کش بدهید تا به حداقل 1400 حرف برسد! سایت ووفر به شما توصیه میکند که در نوشتههایتان از اصطلاحات و قیدهای مختلف استفاده کنید و هیچ وقت به فکر خلاصه نوشتن و استفاده از اصطلاحات کوتاهشده نباشید.»
اگر دلتان میخواهد برای «ووفر» شدن، انگیزه پیدا کنید، میتوانید به قسمت کاربران سایت (woofertime.com/users) سر بزنید. در این صفحه، نامهای آشنایی مانند سارا پالین و جیمی فالون را میببینید. «ووف»های آنها را بخوانید تا به نوشتن ترغیب شوید!
چرا توییتر را دوست داریم؟!
وبلاگ معروف «ماشابل» در پست دیگری، به دلایل محبوبیت توییتر اشاره میکند. نویسندهی این وبلاگ (Barb Dybwad) مینویسد:« توییتر از همان ابتدای شروع به کار، با انتقادات زیادی در مورد محدودیت 140 حرفیاش، روبه رو شد و سرویسهایی مانند توییت بلندتر (twitlonger.com)، توییت ماکسیمم (maxitweet.com) با محدودیت برعکس، یعنی نوشن حداقل بیش از 140 یا 1400 حرف، متولد شدند. البته شاید بعضیها از این سرویسها استفادههای ارزشمندی کرده باشند. ولی من معتقدم که توییتر یک سرویس منحصر به فرد و خاص است و تمام ارزش آن به همین محدودیت 140 حرفیاش برمیگردد. اگر قبول کنیم که اختصار، روح خلاقیت است، همهی ما با یک امکان عجیب و جدید برای سرگرم شدن در تمام روز، رو به رو شدیم. بیایید از بینش نبریم!»
البته این که ما همیشه، «بیشتر» بخواهیم، در خیلی از مواقع یک حس طبیعی است. ما زیاد از محدودیت خوشمان نمیآید و همیشه دنبال آزادی هستیم. کاربران در مقابل سرویس آپلود ویدئوی فلیکر که محدودیت 90 ثانیهای داشت هم واکنش مشابهی داشتند.
اما اگر دقیق به این محدودیتها بنگریم، میفهمیم که این محدود شدنها ما را مجبور میکنند به جای این که سریع محتواها (متن، ویدئو، عکس، صدا و...) را منتشر کنیم، با دقت و وسواس به آنها نگاه کنیم، تمام زوایدشان را حذف کنیم و با ارزشترین قسمتهای محتوا را به خلاقانهترین صورت ممکن، عرضه کنیم. این رفتار، یک تمرین ذهنی مفید برای ما و یک فرصت خوب برای مخاطبان محتوایی که منتشر میکنیم در عصر سرعت و تکنولوژی است.
حتماً تعدادی وبلاگ و وبسایت خبری هستند که شما دوست دارید مطالبشان را دنبال کنید. اگر تعداد این منابع خبری دوستداشتنیتان زیاد باشد، حتماً از فیدخوانی شبیه به «گوگل ریدر» هم استفاده میکنید. حالا تصور کنید، یک هفته به سراغ فیدها نرفتهباشید. وقتی گوگل ریدر را باز کنید با انبوده مطالب جدید رو به رو میشوید که گاهی حتی خستهتان میکند و گاهی ناخودآگاه مدت زیادی را صرف خواندنشان میکنید. نویسندهی وبلاگ ماشابل، در این مورد، به ویژگی توییتر اشاره میکند و مینویسد:« توییتر یکی از معدود ابزارها و رسانههای اجتماعی است که من هر روز از آن استفاده میکنم ولی در عین حال هیچ اجباری به دنبال کردن مداومش حس نمیکنم. توییتر یک رودخانه از اطلاعات جاری است که من هر وقت بخواهم، میتوانم در آن شنا کنم و از همان قسمتی از اطلاعات که در آن زمان، جاری است استفاده کنم.»
اما شاید برخیها نگران باشند که با وجود سرویسهایی شبیه توییتر، پیامک و چت که مختصرنویسی را رواج میدهند، به زبان و نوشتار صحیح لطمه وارد شود. در پاسخ به این دسته از افراد، باید گفت، همانطور که با ورود تلویزیون، رادیو از بین نرفت و اینترنت، نشریات کاغذی را کاملاً از بین نبرد، کوتاه نویسی هم باعث از بین رفتن بلندنویسی نخواهد شد. همهی ما، به همهی این رسانهها و همهی روشها برای بیان منظورمان نیاز داریم و به تناسب زمان و هدف، از هر کدام در جای خود، استفاده میکنیم.
در اینترچت این هفته میخواهیم سری بزنیم به دنیای اخبار نسخهی دوم وب!
«فیس بوک لایت» برای کاربران با اینترنت کم سرعت اگر با اینترنت دایلآپ به فیسبوک سر زده باشید، حتماً اتفاق افتاده که گاهی حوصلهتان سر رفته ولی صفحات فیسبوک به طور کامل لود نشدهاند و بعد از نیم ساعت کلنجار رفتن و ریفرش کردن صفحه، باز هم نتوانستهاید یک کامنت بگذارید یا جواب مسیج دوستی را بدهید. اما نگران نباشید! خبری که چند روز پیش منتشر شده، مژدهای است برای کاربران دنیای اینترنت هندلی!
فیس بوک در حال آزمایش رابط کاربری سادهتری از این سرویس شبکه اجتماعی است که زمان بارگذاری سریعتری دارد. به گزارش ایسنا، این نسخه که فیس بوک لایت (Facebook Lite) نام دارد، شبیه نسخه تلفن همراه سرویس فیس بوک است. لایت تنها قابلیتهای ابتدایی مانند کامنتگذاری، پذیرش درخواست دوستان، نوشتن بر روی دیوار و مشاهده عکسها را دارد. هدف از راهاندازی فیس بوک لایت، ایجاد سرویسی برای دسترسی نسبتا سریعتر در مناطقی از جهان است که اینترنت پرسرعت موجود یا گسترده نیست.
با توجه به این که نسخه استاندارد فیس بوک دارای امکانات غنی است که حتی ممکن است اتصال اینترنتی پرسرعت نیز به کندی پاسخگوی آن باشد، راهاندازی نسخه سبکتر کار معقولانهای محسوب میشود.
فیس بوک با این نسخه ساده قصد دارد ضمن سریعتر کردن زمان بارگذاری سایت، تجربه سادهتری برای تشویق کاربران جدید بهوجود آورد. فیس بوک نخستین سایت شبکه اجتماعی نیست که نسخه لایت عرضه میکند. پیش از این، شبکهی اجتماعی مای اسپیس (MySpace) نسخهای به نام «مای اسپیس لایت ویو» برای کاربران جهانی با سرعت اینترنت پایین راهاندازی کرده بود.
اگر تویتر نبود! خبر حملهی هکرها به سایت تویتر و فیسبوک هم یکی از مهمترین خبرهای هفتهی گذشتهی دنیای وب بود. در این حمله که بزرگترین شبکههای اجتماعی را هدف قرار داده بود، هکرها از طریق حملات داس به این سایتها حمله کردند و با پر کردن پهنای باند سایت مورد نظر، آن را از دسترس خارج میکنند. اما چه کار میتوان کرد وقتی سایتهایی مانند توییتر با این حجم از کاربران معتاد به آن، از دسترس خارج میشوند؟! چه طوری میتوان کاربران خوابانده شده در آب نمک را به کار گرفت و راضی کرد؟!
فرندفید (Friendfeed) اولین سایتی است که به نظر میرسد بعد از داون شدن تویتر باید وارد آن شد. فرندفید با ویژگیهای فوقالعادهای که دارد، محل بسیار مناسبی برای جایگزین کردن تویتر است. میتوانی مطلبی را بنویسی و به اشتراک بگذاری. میتوانی مطالب دوستداشتنیات را «لایک» بزنی. میتوانی مشترک محتوای اتاقهای مختلف بشوی و لینک مطالبی که به دردت میخورند را پیدا کنی و هزارتا کار دیگر که هر کدام در جای خود مفید و دوست داشتنی اند.
فیسبوک (Facebook) هم میتواند جایگزین خوبی برای توییتر باشد چرا که هم قابلیت «توییت کردن» را دارد و هم قابلیتهای به اشتراک گذاری، لایک زدن، جواب دادن و غیره.
اما درصورتی که به دنبال سایتی شبیه به تویتر هستید، گزینههای زیادی دارید. شاید بتوان گفت بهترین آنها برای ما ایرانیها سایت وی ویو است که عملکردش دقیقاً مانند تویتر است با این تفاوت که برای ایرانیها ساخته شده و میتوانید با اساماس هم اکانتتان را آپدیت کنید.
گزینههای دیگری هم وجود دارند که امکانات جالبتری هم دارند. شاید بتوان گفت جالبترین گزینه در این زمینه سایت توییتلیتر (TweetLater ) باشد. این سایت دقیقاً برای زمانی ساخته شدهاست که تویتر اصطلاحاً داون شده است. شما با وارد شدن به این سایت، میتوانید هر چقدر که دلتان میخواهد تویت کنید. بعد از اینکه تویتر از حالت داون خارج شد، این سایت همهی توییتهای شما را به توییترتان ارسال میکند. البته میتوانید تعیین کنید که تویت مورد نظرتان درچه زمانی منتشر شود و این قابلیت هم برای زمانی که به توییتر دسترسی ندارید ولی دوست دارید خبری را اعلام کنید، خیلی به درد میخود.
سایت «وقتی تویتر داون میشود» (whentwitterisdown) و توییتویت (TwitVite) هم برای زمانهایی که توییتر در دسترس نیست ساخته شدهاند تا کاربران این رسانهی محبوب خیلی دچار دپرشن حاد نشوند!
فیسبوک، فرندفید را خرید!
یکی از خبرهای مهم هفتهی گذشته، این بود که کمپانی فیسبوک (Facebook)، سایت محبوب فرندفید (Friendfeed) را خرید. بر اساس نوشتهی وبلاگ فرندفید، این سایت به مبلغ 50 میلیون دلار به فیسبوک فروخته شده که البته 15 میلیون دلار آن نقد و بقیه به صورت سهام فیسبوک پرداخته شده است.
خبر بسيار ناگهاني بود و اين فروش بدون سر و صدا وحاشيهپردازي صورت گرفت. مديران دو سايت فیسبوک و فرندفید اعلام كردهاند که فعلا قصد ادغام دو سايت را ندارند و فرندفيد بصورت مستقل به كار خود ادامه خواهد داد هر چند در آينده امكان تغيير سياست این کمپانی، دور از ذهن نيست. بسیاری از كاربران فرندفيد از اين معامله شوكه شدند و بعضی هم ناراضي و نگران هستند که مبادا این خرید، باعث از بین رفتن سرویس محبوبی مانند فرندفید شود.
اما به هرحال مسئولان فيسبوك، یکی از محبوبترین سرویسهای اجتماعی در حال حاضر، آن قدر دور انديش و حرفهاي هست كه كاربران فرندفيد را راضي نگه دارد. از طرفي ميتوان اين گونه استنباط كرد که اين معامله كه به گفتهی مديران دو سايت، حاصل اجماع تفكرات مديران و موسسان دو سايت و نيز رسيدن به نقطه نظر مشتركي است از سويي براي فيسبوك خوب و مفيد است چرا که میتواند از خوش فكري موسسان فرندفيد، برای بسط و گسترش سایت فیسبوک استفاده کنید. و سایت فرندفید هم می تواند به کمک 250 میلیون کاربر فیسبوک، به محبوبیت بیشتری برسد.
«اینجا محل کنسولگری ایران در مزار شریف است، من محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران هستم، گروه طالبان چند ساعت پیش وارد مزار شریف شدند. خبر فوری، مزار شریف به دست طالبان سقوط کرد، عده ای از افراد طالبان در محوطه کنسولگری دیده می شوند به من بگویید که چه وظیفه ای …» اين آخرين پيام محمود صارمی، خبرنگار جمهوري اسلامي در افغانستان، است. و این گونه، صارمی به نماد مظلومیت خبرنگاران در ایران تبدیل شد.
به چهل و پنجمین قسمت ستون اینترچت خوش آمدید! البته قرار نیست در مطلب این هفته به مظلومیت و مصائب خبرنگاران و اهالی قلم بپردازیم، که این خود مثنوی هفتاد من است! امروز میخواهیم به مناسبت «روز خبرنگار»، نگاه کوتاهی بیاندازیم به نقاط مشترک دو دنیای وب و ژورنالیسم؛ نقاطی که زایندهی مفاهیمی مانند: روزنامه نگاری شهروندی (citizen journalism)، روزنامه نگاری آنلاین (online journalism)، روزنامه نگاری جدید (new journalism)، روزنامه نگاری وب دویی (web 2.0 journalism) و... هستند.
رد پای اهالی قلم در رسانههای اجتماعی! این روزها ابزارهای کمکی وسیعی برای پیشبرد کار خبررسانی ابداع شده اند. مضاف بر این، خبرنگاران هوشمند و مشتاق، هر روز با توجه به نیازهای خبررسانیشان، کاربردهای تازهای برای ابزارهای مختلف موجود در دنیای اینترنت تعریف میکنند؛ اگر مخترعین رسانههای اجتماعی نظیر «فیسبوک» در ابتدا، فقط جنبههای تفریحی و آموزشی برای ابزارهای ابداعیشان تعریف کرده بودند، حالا خبرنگاران و روزنامه نگاران، هر روز کاربردها و تعاریف تازهای برای این ابزارها پیدا میکنند.
شاید مخترعین میکروبلاگ معروف «توییتر» هیچ وقت فکر نمیکردند که روزی خبرنگاران به دستهای از مهمترین کاربران «رسانهی کوچک اما بزرگ» شان تبدیل شوند. اما حالا از خبرنگاران حرفهای گرفته تا روزنامهنگاران شهروند، همه از این رسانهها در جهت مخاطب شناسی، معرفی خود، انتقال و یا به عبارت بهتر، اشتراک اخبار به خوبی استفاده میکنند.
روزنامه نگاری شهروندی روزنامه نگاری خیابانی (street journalism)، عمومی (public)، مشارکتی (participatory) یا دموکراتیک (democratic) همه، نامهای مختلفی است که به روزنامه نگاری شهروندی (Citizen journalism) دادهاند. مارک گلسر (Mark Glaser)، خبرنگار آزاد که اغلب دربارهی رسانههای جدید مینویسد، درباره تعریف این نوع از روزنامهنگاری، میگوید:« تفکر پشت روزنامه نگاری شهروندی این است که مردم بدون داشتن علم خبرنگاری بتوانند به کمک ابزارهای تکنولوژیهای جدید اینترنت به اشتراک خبر با دیگران بپردازند. به عنوان مثال، وقتی در مورد جلسهی فرمانداری در وبلاگتان یا یک سخنگاه آنلاین مینویسید یا صحت خبر منتشر شده در یک روزنامه را در وبلاگتان بررسی میکنید و نقدی دربارهاش مینویسید یا وقتی یک عکس یا ویدئو از واقعهای دارای ارزش خبری، که در شهرتان رخ داده، بگیرید و در فلیکر یا سایتی مانند یوتیوب قرار دهید، در این صورت شما یک خبرنگار شهروند محسوب میشوید.»
خبرنگاران شهروند این روزها، به دستهی قابل توجهی از صنف خبرنگاران تبدیل شدهاند. تا آنجا که رسانههای مهم خبری بخشی از محتوایشان را به محصولات خبری این خبرنگاران اختصاص دادهاند و توجه ویژهای به جذب مشارکت مردم در این بخش دارند.
روزنامههای هری پاتری! روزنامههای مطرح جهان، خبرگزاریهای مشهور و رسانههای خبری شناختهشدهی دنیا، این روزها به کاربرد مثبت ابزارهای دنیای اینترنت در پیشبرد فعالیتهای خبررسانی و جذب مخاطبان بیشتر ایمان آوردهاند. تا آنجا که برخی از روزنامههای قدیمی از خیر انتشار نسخههای چاپی گذشتهاند و بعد از چند دهه فعالیت، حالا دیگر فقط به صورت آنلاین برای خوانندگان دیجیتال منتشر میشوند.
از طرفی، برخی از رسانههای بزرگتر، برای تداوم بقا ابزارهای دنیای وب اشتراکی را به یاری گرفتهاند تا رسانههایی کاربرپسند و مشارکتیتر داشتهباشند و بتوانند مخاطبان جدی و بیشتری را جذب نمایند.
اگر خبرنگارید و البته علاقمند به دنیای خبرنگاری، پیشنهاد میکنم یک بار بنشینید پشت کامپیوترتان و سایت چند رسانهی خبری مهم را با نگاهی خبرنگارانه و کنجکاو ببینید. در صفحات مختلفشان گردش کنید و ببینید چگونه از ابزارهای دنیای وب 2.0 برای مشارکت با خوانندگانشان، جذابتر کردن مطالب و جذب مخاطبین بیشتر، استفاده میکنند.
یادتان هست یکی از جذابترین بخشهای فیلم «هری پاتر»، روزنامههای متفاوت دنیای جادوگری بود؟! عکسهای صفحات آن روزنامهها، متحرک بودند! مثلاً در خبری که مربوط به سخنرانی پروفسور دامبلدور، رئیس مدرسهی هاگوارتز، بود، عکس کوچک پروفسور دامبلدور را میدیدید که عکس نبود! انگار نمونهی کوچک پروفسور را در عکس روزنامه به طور زنده گذاشته بودند تا خبر را خودش به خواننده بدهد! اما اگر فکر میکنید این فقط یک خیال فانتزی بوده است، کاملاً در اشتباهید! این رویای خانم «رولینگز» هم به واقعیت پیوسته است. فقط کافی است به صفحات مالتی مدیای (Multimedia) روزنامهها و خبرگزاریها بروید.
بله! «گزارشهای چند رسانهای» شاید تبلور همان ایدهی نویسندهی سری داستانهای هری پاتر باشند! در این گونه گزارشها، روزنامه نگار یا روزنامهنگاران اطلاعات بسیاری را در قالبهای مختلف جمعآوری و به طرق گوناگون، از متن و عکس و فیلم و صدا گرفته تا بخشی مانند سخنگاه و نظرات خوانندگان به مخاطب عرضه میکنند و این خود خواننده است که تصمیم میگیرد کدام اطلاعات را و به چه ترتیبی دریافت کند و سپس میتواند به یاری گزارشگران بشتابد و اخبار را تایید، تکذیب یا تکمیل نماید.
ما روزنامهنگاران قرن بیست و یکم! خلاصه این که، ما روزنامه نگاران قرن بیست و یکم باید دانش زبان بینالمللی، مهارت استفاده از ابزارهای دنیای وب اشتراکی و امکان دسترسی به اینترنت با سرعت بالا را داشته باشیم. باید بتوانیم سایتهای خبری مهم دنیا را بدون محدودیت سرعت و دسترسی، بالا و پایین کنیم و مفاهیم جدید دنیای مدرن را کشف نماییم. اینترنتی که بتوان با آن «یک کتاب 50 صفحهای را دانلود کرد.» به درد خبرنگاران دنیای جدید نمیخورد و باعث میشود منزوی و دور افتاده از جریان سیال و سریع خبررسانی دنیا شوند
روزنامهها و مجلات ما چه قدر به آنلاین شدن جدی فکر میکنند؟ چه قدر مخاطبین آنلاین برایشان مهم هستند؟ چه قدر از رسانههای مختلف نظیر عکس، صدا، تصویر، نقشهها، نمودارها، سخنگاهها و نظرسنجیها در وبسایتهایشان استفاده میکنند؟ و اصلاً چه قدر «میتوانند» مانند خبرگزاریهای مهم دنیا، به فکر ارائهی محتوای کاربرپسندتر باشند؟ تا کی رسانههای ما فقط باید به فکر سبک کردن سایت روزنامهشان به منظور سهولت دسترسی «کاربران دایلآپی» باشند؟ اینها فقط بخش کوچکی از سوالاتی است که خبرنگاران حق دارند در روزی به نام خودشان، از مسئولان امر، بپرسند و به انتظار نگاهی منصفانه و تاثیرگذار بنشینند.
شما هم آن تبلیغ معروف را دیدهاید؟! همان که گوشی موبایل در تصویر پیداست و دستی، روی پروفایل فیسبوک کسی کلیک می کند و همان وقت، تاکسی جلوی پایش متوقف شده، دوستی که داشتیم پروفایل فیسبوکش را میدیدیم، از تاکسی پیاده میشود.اگر فکر می کنید چنین چیزی فعلاً فقط در همین پیام های بازرگانی، وجود دارد و بس، کاملاً اشتباه میکنید! همین الان می توانید شما هم شبیه این کار را انجام بدهید!
حتماً یادتان هست که در قسمتهای قبلی این ستون، بارها دربارهی شبکههای اجتماعی مختلف، مخصوصاً فیسبوک، صحبت کردهایم. اما حالا میخواهیم دربارهی پدیدهی جدید دنیای اینترنت یا به عبارت دقیقتر، دنیای اینترنت موبایلی، صحبت کنیم. پدیدهی جالب و پرکاربردی به نام «شبکههای اجتماعی مبتنی بر موقعیت».
نوع دیگری از شبکههای اجتماعی « مدت زیادی از آشنایی ما با شبکههای اجتماعی میگذرد، این روزها کمتر کاربر ایرانی اینترنت را میتوان پیدا کرد که نام فیسبوک، مایاسپیس، کلوب، یاهو ۳۶۰ و … به گوشش نخورده باشد، عضو این سایتها نباشد و برای مدتی کوتاهی هم که شده، از آنها استفاده نکرده باشد. شبکههای اجتماعی برای رسیدن به یک منظور بنا شدهاند؛ پیدا کردن دوستان مجازی و صحبت و تبادل اطلاعات با آنها. کاربران شبکههای اجتماعی برای خود اتاقها و انجمنهای گوناگون میسازند و بر حسب علاقه خود، کارکرد خاصی را در این شبکهها جستجو میکنند.»
وبلاگ یک پزشک با این مقدمه، به سراغ صحبت دربارهی شبکههای اجتماعی مبتنی بر موقعیت میرود؛ ابزارهایی که خیلی ساده کار میکنند. کافی است که یک برنامه کوچک در موبایل خود نصب کنید که با مجوز شما، محل شما را به دوستان نزدیکتان نشان میدهد. به این ترتیب نقشهای خواهید داشت که در روی آن محل دوستانتان مشخص است.
محبوبیت این شبکهها بسیار زیاد است، طوری که پیشبینی میشود تا سال ۲۰۱۳، این سرویسها از محل قرارداد با سازندگان گوشیهای موبایل و شبکههای مخابراتی، ۳/۳ میلیارد دلار درآمد به دست بیاورند.» در حال حاضر، چند نمونه از این شبکهها وجود دارند از جمله: Loopt، Whrrl و Brightkite. مثلاً شبکهب برایتکایت (Brightkite) شبیه توییتر است با این تفاوت که هنگام ارسال هر «کوتاهنوشت» هر کاربر میتواند، موقعیتش را هم مشخص کند و یا به اصطلاح، روی کوتاهنوشت یا عکسش، برچسب مکانی بزند. یک امکان جالب دیگر در این سایت این است که میتوان بر اساس همین برچسبهای مکانی، کلیه عکسها، ویدئوها یا نوشتههایی را که کاربران سایت از یک محل مشخص فرستادهاند، دید!
تعداد اعضای این شبکهها در حال حاضر اصلا قابل مقایسه با شبکههای معروف اجتماعی مثل فیسبوک یا مایاسپیس نیست. اما در آینده نزدیک همه چیز عوض خواهد شد. اولین نشانههای این تغییر را هم میتوانید در فعالیتهای گوگل ببینید؛ این کمپانی بزرگ، چند ماه پیش، سرویس گوگل لتیتود (Google Latitude) را راه انداخت. این ابزار باعث میشود که دوستان منتخب هر کس بتوانند موقعیتش را روی نقشه گوگل ببینند. در واقع این سرویس به صورت اپلیکیشنی است که روی گوشی موبایل نصب میشود، موقعیت دوستان هر نفر را روی نقشه نشان میدهد و آنها را قادر میسازد برایش پیام کوتاه و ایمیل بفرستند. لیست دوستان و موقعیتشان را در این اپلیکیشن میتوان به صورت لیستی و با نمایی شبیه فرندفید هم دید. البته هر کس هر وقت که دوست داشت میتواند خود را از دید همه یا بعضی از دوستانش مخفی کند. همچنین میتواند به صورت دستی و کاذب موقعیت خود را هم عوض کند!
آکا آکی = بلوتوث + فیسبوک + توییتر تا اینجا، در مورد نوع جدیدی از شبکههای اجتماعی صحبت کردیم. اما حالا میخواهیم به طور مشخص به یک مورد از این شبکهها بپردازیم. آکا آکی (aka aki) چه تفاوتی با شبکههای اجتماعی دیگر دارد؟ طبق صحبتهای وبلاگ یک پزشک، بعد از نصب برنامه «آکا آکی» در گوشی موبایل، هر زمان که یک عضو دیگر این شبکه اجتماعی، نزدیکتان باشد، برنامه شما را مطلع خواهد کرد و شما میتوانید با او ارتباط برقرار کنید، مثلا اطلاعات پروفایلش را ببنید و برایش عکس و پیام بفرستید و کسی چه میداند با او آشنا شوید!
آکا آکی چگونه این کار را انجام میدهد؟! به شیوههای مختلف! از طریق بلوتوث گوشیها، مرتب اعلام میکند که شما یک کاربر آکا آکی هستید. بنابراین کافی است که دو نفر که هر دو روی موبایلهایشان این نرمافزار را دارند، در نزدیکی هم باشند، در این صورت برنامه به آنها حضور دیگری را اطلاع میدهد. البته آکا آکی بردی فراتر از این گسترهی ۲۰ متری بلوتوث هم میتواند داشته باشد و میتواند از طریق W-Lan، GPS یا Cell-ID هم با مکانیسم مشابهی، کاربران نزدیک هم را مشخص کند.
برای استفاده از این سرویس فقط کافی است یک موبایل با قابلیت اتصال به اینترنت داشته باشید. سپس باید به سایت آکا آکی بروید، ثبت نام کنید، مدل گوشی موبایلتان را مشخص نمایید و اطلاعات پروفایلتان را تکمیل کنید. اما مرحله مهم مرحله نصب برنامه است. به روشهای مختلفی میتوانید برنامه را نصب کنید. مثلا میتوانید برنامه را ابتدا از طریق کامپیوتر خودتان دریافت کنید و بعد وارد گوشی کنید. یا خیلی سادهتر، با مرورگر گوشیتان برنامه را دانلود، نصب و اجرا کنید. نام کاربری و پسوردتان را به برنامه بدهید و در پسزمینهی گوشی، اجرایش کنید تا هر وقت لازم شد، از آن استفاده کنید.
البته به توصیهی «یک پزشک» هم عمل کنید و قبل از رفتن به سراغ آکا آکی، یک آنتی ویروس خوب روی گوشی موبایلتان نصب کنید. اما داستان متولد شدن این شبکهی اجتماعی هم جالب است. نخستین بار این فکر بکر به سر «رومن هنزلر» و دوستانش خطور کرد. آنها نمیخواستند یک پروژه عادی را به عنوان پروژه دوره لیسانسشان انتخاب کنند. آنها آنقدر کوشا بودند که شرکتی در برلین به راه انداختند و آکا آکی را از آوریل سال ۲۰۰۸، به جهانیان معرفی کردند و حالا بیشتر از ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر، عضو این سرویس اجتماعی هستند. تا به حال از سوی نشریات و وبلاگهای معتبر بسیاری معرفی شده و همچنین یکی از برندگان جایزه «وبی» و «صدای مردم» در بخش «شبکههای اجتماعی» سیزدهمین دورهی اسکار سرویسهای اینترنتی یا Webby Award 2009 است. نظرسنجی روزنامه خبر، نشان میدهد که بیشتر از ۸۰ درصد خوانندگان پیشبینی میکنند که کاربران ایرانی به سرعت از آکا آکی و شبکههای اجتماعی مشابه استقبال کنند.
اما در آخر، بعد از معرفی این سرویس جذاب، اجازه بدهید یک توصیهی دوستانه هم داشته باشیم؛ اگر از آن دسته آدمها هستید که به هر درخواست دوستی در فیسبوک جواب مثبت میدهید، زین پس در انتخابهایتان دقت بیشتری به کار ببندید که دنیا هر روز کوچک و کوچکتر میشود و آدمهای دور و اطرافتان هر روز به شما نزدیک و نزدیکتر میشوند.
هر ترم چه قدر شهریه ی دانشگاه می پردازید؟! چه قدر برای کلاس های ویندوز، فتوشاپ، برنامه نویسی، زبان انگلیسی و ... پول می دهید؟! در چهل و چهارمین قسمت ستون اینترچت میخواهیم از روند نزولی هزینههای آموزش به کمک دنیای دوست داشتنی وب اشتراکی صحبت کنیم. جاش کتن (Josh Catone) در پستی با عنوان «در آینده، هزینه آموزش، صفر خواهد بود!» در وبلاگ ماشابل، می نویسد:«امسال میانگین شهریه سالانهی یک کالج خصوصی در آمریکا 25543 دلار و برای مدارس عمومی، به طور متوسط و بر اساس نوع مدرسه، 6585 دلار است. که این مبالغ به دلیل تورم، به ترتیب، 5.9 و 6.4 درصد نسبت به سال گذشته، افزایش داشتهاند. تمام این ها نشان میدهد که برای خیلی از مردم، تحصیل در دانشگاه به دلیل گران بودن، دور از دسترس است. اما تصور کنید که بتوان با کمک ابزارهای رسانههای اجتماعی، هزینههای آموزش را به صفر رساند!» او البته تاکید میکند که برخی آموزشها هیچ وقت نمیتوانند رایگان باشند. مثلاً شما نمیتوانید یک جراح بشوید مگر اینکه در یک دانشگاه خوب، زیر نظر اساتید حرفهای، به طور عملی و با استفاده از ابزارها و تجهیزات گران قیمت درمانی، در اتاقهای جراحی، آموزشهای لازم را ببینید. اما برای برخی علوم و مهارتها، میتوان به طور جدی، روی دنیای اینترنت حساب کرد! با کمک رسانههای اجتماعی میتوان هزینههای ثابت، از جمله هزینههای اداری و فضای آموزشی، را کم کرد و با استفاده از منابع آزاد (Open source)، تجدیدپذیر و سازگار در اینترنت، هزینهها را تا صفر تقلیل داد. دانشگاه مردم! دانشگاه مردم (The university of people) یک پروژهی آنلاین آموزشی است که به وسیلهی سازمان ملل مطرح و راهاندازی شده؛ یک موسسهی غیرانتفاعی با هدف فراهم کردن امکان آموزش برای کسانی که از عهدهی هزینههای دانشگاههای معمولی برنمیآیند. این موسسه، صد درصد آنلاین است و از منابع درسی اپنسورس و آموزش اشتراکی (peer-to-peer learning) برای انتقال اطلاعات به دانش آموزان استفاده میکند. البته دانش آموزان باید برای درس خواندن در این موسسه، شهریه بپردازند و این هزینه، بر اساس شهر محل زندگی فرد، متفاوت است. اما از 100 دلار بیشتر نمیشود. دو شرط برای پذیرش در این موسسه، وجود دارد؛ دانستن زبان انگلیسی و داشتن مدرک دیپلم. شای رشف (Shai Reshef)، مدیر پروژه، میگوید:«این پروژه برای هر کسی، نیست! شما باید زبان انگلیسی بلد باشید. یک کامپیوتر داشته باشید و ... تصور ما این بود که دانشجویان از طبقه متوسط رو به پایین و قشر ضعیف رو به بالا بتوانند از این دورهها استفاده کنند؛ کسانی که میتوانستند به دانشگاه بروند ولی این شانس را از دست دادهاند.»
در حال حاضر، این دانشگاه فقط دو دوره دارد. دوره های «فناوری اطلاعات» و «مدیریت بازرگانی» که به گفتهی «رشف» دو تا از پرکاربردترین مدرکها برای پیدا کردن شغل در سرتاسر جهان، محسوب میشوند. البته هنوز این مدرسه، نتوانسته اعتبار کسب کند و به همین دلیل به شرکتکنندگان، گواهی نامه اعطا نمیکند. ولی درحال رایزنی برای کسب مجوز هستند. هر هفته، دانشجویان به سایت آموزشگاه وارد میشنود تا در کنفرانسها شرکت کنند، مباحث درسی را با دانش آموزان دیگر دنبال کنند، محتوای آموزشی را دانلود نمایند، از دانش آموزان دیگر یا استادان داوطلب، کمک بگیرند. یا آزمون ها را برای رفتن به مراحل بعدی آموزش، انجام دهند. آزمونها نیز، به طور خودکار امتیازدهی میشوند یا به وسیلهی جمعی از دانش آموزان دیگر بررسی میگردند.
ایدهی ابتکاری امآیتی!
در آوریل 2001 دانشگاه امآیتی خبر بی سابقهای را در روزنامه نیویورک تایمز مطرح کرد. مسئولان دانشگاه خبر دادند که قرار است این دانشگاه دورههای درسی خود را به طور رایگان و آنلاین در اختیار مردم جهان قرار دهد. پس از این خبر، تا اکتبر 2002، پنجاه دورهی کامل در قسمت ویژهی سایت این دانشگاه که اپنکورسور ((ocw.mit.edu نام دارد، قرار گرفت. و حالا، تقریباً هفت سال بعد، 1900 دورهی کامل در بخش OpenCourseWare در سایت دانشگاه امآیتی قرار گرفته است و قسمتی از مفاد درسی این دورهها نیز در رسانههای اجتماعی دیگر، مانند: یوتیوب (YouTube)، فلیکر (Flickr) و آیتونزیو (iTunes U) منتشر شدهاند. اما اتفاق مهم دیگری که افتاد، این بود که ابتکار پروژهی دانشگاه آمآیتی بین 200 موسسه تحصیلات تکمیلی در سراسر جهان، گسترش یافت. و حالا دانشگاههای کوچک و بزرگی از سراسر دنیا، مفاد آموزشی خودشان را به طور آنلاین و رایگان در اختیار علاقمندان قرار میدهند. (اگر یادتان باشد، در یکی از شمارههای قبلی همین ستون، دربارهی کانال مخصوصی که سایت یوتیوب برای دانشگاهها، راهاندازی کردهبود، صحبت کردیم.) پروژهی اپنکورسور، نمره یا امتیازی به کاربرانش نمیدهد. ولی به هر کسی اجازه میدهد که از هر جای دنیا، از مواد آموزشی بهترین دانشگاههای جهان به رایگان استفاده کند و این خود، امتیاز بزرگی است اگر فقط به فکر «مدرک» نباشیم! البته از آنجا که مواد درسی این پروژه، تحت لیسانس کریتیو کامنز (Creative Commons license) منتشر می شود، به این معنی که هرگونه استفاده ی غیرتجاری مجاز است، میتوان تصور کرد که روزی، پروژههای غیرانتفاعی دیگر، مانند «دانشگاه مردم» از مفاد درسی ارائه شدهی این پروژه استفاده کنند و به این ترتیب، اعتبار بیشتری برای خود کسب کنند و کارآمدتر شوند. اما اگر فکر میکنید اجرای این پروژه برای دانشگاهها، رایگان یا ارزان تمام شده، کاملاً اشتباه میکنید. دانشگاه استنفورد تخمین میزند که هزینه آنلاین کردن دورههایش، بین ده تا 15 هزار دلار برای هر دوره، است و البته دورههایی که شامل ویدئو هستند، دو برابر هزینه دارند. اما اگر سرمایهگذاری اولیه برای تشکیل دورهها و آنلاین قرار دادنشان را در نظر نگیریم، هزینهی عمومی کردن دورهها، فقط به اندازهی پهنای باند مصرفی است که آن هم تقریباً رایگان میشود.
کتابهای درسی رایگان بر اساس آمار سایت collegeboard.com، هزینهی متوسط کتابهای درسی، منابع و تجهیزاتی که یک دانشجوی دورهی لیسانس، در آمریکا میپردازد، 1077 دلار است. حالا تصور کنید که کتابهای درسی، رایگان باشند! و منابع درسی به طور آنلاین و بدون هیچ هزینهای در اختیار دانشجویان قرار بگیرند. پروژی ویکیکتابها (Wikibooks) که در سال 2003 و با هدف فراهم کردن منابع آزاد آموزشی، تحت مجوز کریتیو کامنز آغاز به کار کرد، کتابهای درسی نوشتهی داوطلبان را به طور آنلاین منتشر میکند. این سایت در حال حاضر، 38هزار صفحه کتاب درسی رایگان دارد که البته متاسفانه، تعداد زیادی از این کتابها، ناقص هستند. مانند «ویکی پدیا» که محصول همین شرکت است و در آن نیز، مقالات به وسیله ی داوطلبان در زمانی که وقت آزاد دارند، نوشته میشوند و به همین دلیل، کیفیت نوشتهها خیلی بالا نیستند. اما مهمترین سری کتابهای موجود در این سایت، کتابهای Flat world knowledge هستند که به وسیلهی نویسندگان متخصص که برای این پروژه، زیر نظر موسسه کار میکردند و عموماً دارای مدارک بالایی مانند استاد تمامی هستند و یا تجارب کاربردی مفیدی در این زمینه دارند، نوشته شده اند. این سری کتابها تحت مجوز کریتیو کامنز منتشر میشوند و به همین دلیل، در حال حاضر، در تعدادی از دانشگاههای سراسر دنیا نیز تدریس میشوند.
سیبی که دو بار خورده میشود!
اگر در اینترنت به دنبال منابع آموزشی رایگان بگردید، نتایج زیاد و جالبی پیدا خواهید کرد. این روزها میتوانید به کمک رسانههای اشتراکی زبان انگلیسی یاد بگیرید. اگر میخواهید فتوشاپ کار کنید، کافی است چند کتاب را دانلود کنید و... اینترنت پر است از جزوهها، کتابها، ویدئوها، فایلهای صوتی آموزشی رایگان یا ارزان و متخصصان داوطلبی که در فورومها و سخنگاهها، آمادهی جواب دادن به سوالات فنی شما هستند.
و در آخر اجازه بدهید سخن جالب جاش کتن، را نقل کنم که با تاکید بر این که هزینهی نهایی آموزش، به کمک شبکههای اجتماعی و روشهای ابتکاری استفاده از آموزشهای آنلاین، به سمت صفر میل خواهد کرد، مینویسد:« طبیعت آموزش این گونه است که با هزینه تولید میشود ولی بدون هزینه، میتواند بارها و بارها استفاده گردد. اگر من یک سیب بخورم. شما دیگر نمیتوانی همان سیب را بخوری. اما اگر من چیزی یاد بگیرم هیچ دلیل وجود ندارد که شما نتوانید همان مطلب را یاد بگیرید! پس میتوان مطمئن بود که در آینده هزینه آموزش، صفر یا نزدیک به صفر خواهد شد و این بدین معناست که شیب زمین بازی بیش از پیش برای همه یکسان خواهد شد!»
برای چهل و دومین قسمت ستون اینترچت موضوعات بسیار زیادی وجود دارد. میتوان از ناآرامی های چین و هجوم معترضین به شبکه های اجتماعی برای پوشش اخبار و اعمال محدودیتهای دولت در دسترسی مردم به سایتهای مختلف نوشت یا از تاثیری که مرگ یک خواننده ی معروف آمریکایی بر سرعت اینترنت در آن روز گذاشت، صحبت کرد یا حتی در مورد انتشار نسخهی جدید مرورگر محبوب فایرفاکس، که در شماره قبل این ستون معرفی شد، نوشت. اما از آنجا که فصل تابستان شروع شده و دانشجویان و دانشآموزان محترم اوقات فراغت بیشتری دارند، بهتر دیدیم که در این شماره ستون اینترچت به معرفی گوشههای سرگرم کننده و جالب یک دنیای وب دویی بپردازیم.
ایدههایمان را جدی بگیریم! همه ما خیلی وقتها ایده های جالبی به ذهنمان می رسد که دیگران به راحتی واژههای «احمقانه» یا «به دردنخور» را برایشان به کار میبرند و این واکنشها ممکن است به دلسرد شدن ما بیانجامد و ایدههایی که میتوانستند با بالفعل درآمدن، دنیای منحصربه فردی را به وجود آورند، به راحتی از یاد میروند. تصور کنید مثلاً ده سال پیش، دوستتان به شما میگفت که قصد دارد سایتی راه بیاندازد که در آن هر کاربر بعد از ثبت نام بتواند در 140 حرف به سوال «الان داری چی کار میکنی؟» جواب بدهد. آیا شما حاضر به سرمایه گذاری روی این پروژه میشدید؟ چه واکنشی در مقابل این ایده نشان میدادید؟ بله! حتماً خیلی از شما میدانید که داریم از متولد شدن سایت محبوب میکروبلاگینگ «توییتر» صحبت میکنیم. چندی پیش در همین ستون، توییتر را معرفی کردیم و تا به حال خبرهای زیادی هم در مورد این سایت نوشتهایم. اما این بار قصد داریم شما را به دالان توییتر در دنیای وب 2 ببریم و در مورد ابزارهای جالب و سرگرمکنندهای که بر اساس توییتر کار میکنند، صحبت کنیم.
با توییتر بازی کنید! «این نکته را فراموش نکنید که به تعداد آدمهای روی کره ی زمین راه هست برای استفاده های مختلف از توییتر!» وبلاگ «یک نویس» با این مقدمه، چند نمونه از بازیهای وب دویی که کاربران توییتر ابداع کردهاند را معرفی میکند.
بازی ای که صاحب اکانت (playtwivia) طرح کرده، به این ترتیب است که هر چهار ساعت یک بار، سوالی مطرح میشود و تمام کسانی که این اکانت را دنبال میکنند، میتوانند به آن جواب دهند. اما اولین کسی که جواب بدهد، برنده است. البته اگر فکر میکنید که در طرح کردن سوال، بیشتر تبحر دارید تا جواب دادن به سوالات، میتوانید به سایت (timdorr.com/twivia) که مبتکر بازی، راه انداخته سر بزنید و سوالاتتان را برایش بفرستید. اگر به ریاضی علاقمندید و از بازی قبلی هم خوشتان آمده، میتوانید این یکی را امتحان کنید. در بازی (twitbrain) یک سوال ریاضی مطرح (مثلآ جواب این جمع 2+5-48-6+52+7) میشود. برنده شدن در این مسابقه هم به سرعتتان بستگی دارد. استقبال از این بازی هم خوب بوده است. مثلاً در یکی از بازیها، در عرض 19 ثانیه پس از مطرح شدن سوال، 892 پاسخ دریافت شده است! این بازی هم یکی از جالبترین ایدههای این مبحث را دارد. یک بمب بی خطر را روی سر یکی میاندازید. همین! روش بازی این است که هر روز ساعت 3:30، اکانت (tweetbomb) یک اکانت را معرفی میکند تا همه بازی کنندگان، برایش جواب بفرستند یا به عبارتی @ریپلای بزنند. اما صبر کنید! اگر دوباره داشتید پیش خودتان میگفتید:«چه بازی مسخرهای!» بدانید که فایدهی این بازی این است که فرد معرفی شده، به سادهترین و سریعترین روش در دنیای توییتر شناخته میشود و میتواند با توجه به اهدافی که در این سایت دنبال میکند، دوستان بیشتری پیدا کند. این هم ایدهی خیلی جالبی دارد. این بازی عیاری است برای شناسایی سطح شناختتان از دوستان تویتریتان. به این ترتیب که با وارد شدن به سایت هوزتوییت (whosetweet.com) و وارد کردن یوزرنیم و پسورد اکانت تویترتان، این سایت 20 تویت دوستانتان را به شما نشان میدهد و شما با استفاده از شناختی که دارید، باید نویسندههایشان را تشخیص دهید. اکانت (tweet140) با دنبال کردن توییتهای شما، معلوم میکند که چقدر توانستهاید توییتهایی بنویسید که دقیقآ 140 کاراکتر باشند. در سایت (tweet140.com) هم میتوانید لیست افرادی که بیشترین تعداد توییتهای 140 کاراکتری را نوشتهاند، ببینید. حالا شما سعی کنید با توییتر یک بازی بسازید. بعید نیست ایدهی شما به اندازهی خود توییتر محبوب شود!
توییتر را به وبلاگتان بیاورید! «خوب، ظاهرا بدون نوشتن خبر تازهای در مورد «توییتر» نمیشود، صبحی را به شب رساند.» وبلاگ «یک پزشک» با این مقدمه، قصد دارد یک ابزار جالب توییتری را به شما معرفی کنید. تصور کنید که خوانندگان یک وبلاگ بتوانند در همان زمان که یک پست وبلاگ شما را میخوانند، در همان وبلاگ شما با یک توییت، نظرشان را ابراز کنند، تصور کنید که آنها بتوانند، پاسخی در جواب توییت شما یا دیگر خوانندگان بنویسند. اینها کارهایی هستند که توییتربورد(tweetboard) انجام میدهد! میدانید که یکی از مشکلات توییتر این است که وقتی پاسخی برای توییت دوستتان مینویسید، کاربران دیگر نمیتوانند دریابند که این پاسخ برای کدام توییت نوشته شده است. در نتیجه باید کلی توییتهای پاسخگیرنده را بالا و پایین کنند! اما توییتربورد مشخصاً پاسخهایی را که برای یک توییت نوشته شده است، نمایش میدهد. و کار دیگری که ابزارتوییتربورد انجام میدهد این است که در صورتی که توییت جدیدی در یک وبلاگ نوشته شود، با تغییر رنگ از سبز به قرمز، فعالیت جدید را گوشزد میکند. توییتر بورد را میتوان به سادگی در یک وبلاگ گنجاند. کافی است به صفحه اول این سایت (tweetboard.com/alpha) بروید و روی درخواست یک توییتربورد رایگان آلفا (Request a free alpha invite) کلیک کنید. و بعد از گرفتن کد مخصوص، آن را در جای مناسبی در قالب وبلاگتان قرار دهید. این طور که «یک پزشک» میگوید، استفاده از توییتر بورد در وبلاگستان جهانی، دارد به اپیدمی تبدیل میشود پس زود دست به کار شوید و انجمن توییتری وبلاگتان را ره بیاندازید.
مجمع توییتهای وبلاگهای مهم! و آخرین اپیزود امروز را به معرفی ابزار مفید و کاربردی توییتوراتی (twittorati.com) اختصاص میدهیم. براساس نوشتهی وبلاگ یک «پزشک» این سایت، توییتهای مهمترین وبلاگنویسهای جهان را در حوزههای مختلف گردآوری میکند و به نمایش میگذارد. به این ترتیب، بازدیدکننده این سایت میتواند در جریان اخرین اخبار مهم جهان و نظرات وبلاگنویسهای بزرگ، قرار بگیرد. سایت توییتوراتی، به زیبایی طراحی شده است. فعلا، توییتر 100 وبلاگ مهم را گردآوری میکند، در بین این وبلاگها میتوان به وبلاگهای تککرانچ(TechCrunch)، هافینگتونپست (Huffington Post)، ماشابل (Mashable)، پجاماسمدیا (Pajamas Media)،هیلتون پرز (Perez Hilton) و ماکرومورس (Macrumors) اشاره کرد. پدیدآورندگان این سایت، در واقع توییتر ۱۰۰ وبلاگ مهم از دید سایت تکنوراتی را جمعآوری میکنند و در معرض دید بینندگان قرار میدهند. سایت توییتوراتی قسمتهایی دارد که در آن میتوان عکسهای و لینکهای توییتشده توسط وبلاگنویسان مطرح و همچنین توییتر هر وبلاگ را به تفکیک، دید.
میبینید که توییتر، این روزها دیگر فقط یک سایت میکروبلاگینگ ساده نیست بلکه ایدهای است که هر روز کاربردهای مختلفی برای آن تعریف میشود و ابزارهای وب دویی جالبتری با کمک آن متولد میشوند.