روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: چهارشنبه 8 آبان ماه ۱۳۹۲
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ، صفحه هنر و ادبیات، شماره 132، نسخهpdf
 
   
«خیلی وقت است که به اصفهان نیامده بودم. آمدیم چون شهر اصفهان برای من شهر حساسی است. اصفهان شهر هنر است و مردمش هنر شناسند. شهری است که هنر و موسیقی در آن سابقه زیادی دارد. اما هر بار که به اصفهان میآیم اتفاقی افتاده. یک بار زاینده رود خشک است، یک بار اتفاق دیگری میافتد. من همیشه با خودم فکر میکردم که اگر پل خواجو و سی و سه پل را از اصفهان بگیرند، چه طور میشود. این بار که به اصفهان میآمدم، وقتی با خودم فکر کردم که دو اسطوره موسیقی ملی ایران، استاد حس کسایی و استاد جلیل شهناز نیستند، احساس کردم شبیه همان تصوری است که داشتم. انگار پل خواجو و سی و سه پل را حذف کرده باشند. و خب این خیلی دردناک بود ولی به هر حال جهان باید سیر خودش را داشته باشد. امیدوارم شاگردانشان بتوانند با نگاه دیگری راه آنها را طی کنند. در مجلس امروز هم پسر استاد کسایی، آقا جواد کسایی و خانواده شان حضور دارند. برایشان کف بزنید»
آخر هفته گذشته، اصفهان دو شب میزبان شهرام ناظری و گروه مولوی بود. شوالیه آواز ایران بعد از نزدیک به سه سال، به اصفهان آمد و با وجود سرماخوردگی دو اجرای خوب در سالن مجلل کوثر به مخاطبان هدیه کرد. قطعاتی از آلبوم مولویه، قطعات محبوب «اندک اندک»، «آتش در نیستان»، شعر حلاج شفیعی کدکنی و کردی خوانی بخشهای مختلف این اجراها بودند.
یک روز بعد از آخرین اجرا، چند دقیقه قبل از حرکت استاد و گروه مولویه به سمت شیراز برای یک شب اجرا در آن شهر، با شهرام ناظری در هتل محل اقامت او گفت و گو کردم.
به نظرتان در حال حاضر موسیقی سنتی ایران چه جایگاهی در دنیا دارد؟
جایگاهش را در جهان نمیدانم. هنرمندان برجستهای هستند ولی چون برنامهریزیهای داخل کشور از نظر فرهنگی و خط مشی و اهداف هنری بر مبنای اصول درست نبوده، موسیقی سنتی ما به جایگاهی که باید در جهان داشته باشد، نرسیده. وضعیت داخل هم که خب معلوم است؛ خراب! آواز و شبیهخوانی و تفکرهای سطح پایین و ... برعکس خوانندگان نسل قبل که هر کدام شخصیت مستقلی داشتند، اینها هر کدام شبیهخوان و مقلد شدهاند. در این 30 سال یک برنامهریزی اصولی نداشتیم و طبیعتاً وضعیت آواز فاجعهبار است. روز به روز هم بدتر میشود مگر این که در آینده یا در این سیستم جدید کاری انجام شود که بشود جلوی این ویرانی را گرفت.
چه قدر به دولت جدید امیدوار هستید و چه انتظاری دارید؟
خیلی امیدوار هستیم. دولت فرهنگی است. هیچ انتظاری هم نداریم. خودشان میدانند. همه، هم آقای جنتی هم معاون فرهنگیشان در جریان مشکلات هنر هستند.
اولویت های جهان موسیقی جیست که باید بیشتر به آنها پرداخته شود؟
خیلی چیزها. البته نمیشود انتظار داشت با این همه ویرانی آبادانی ببینی. مدتی طول میکشد ولی خب شروع کردهاند و باید پایه ریزیهای ریشهای صورت بگیرد. اولویتها هم آموزش اجتماع، جوانان، به وجود آمدن مراکز فرهنگی درست و اصول آموزشی صحیح هستند.
چه مشکلاتی میبینید؟ اساسیترین مشکلات و اولویتهایی که باید رسیدگی کنند، چیست؟
فضایی که وجود دارد، فضایی مناسب هنر و موسیقی نیست. فضای سطح پایینی است. هنرمند خوب مجبور است به صدا و سیما نرود. صدا و سیما خانه من بود ولی 33 سال است نرفتهام. 33 سال یعنی یک عمر. میدانید در این مدت من چه قدر باختهام و چه قدر اجتماع محروم مانده از شاید خیلی چیزها؟! حالا من یا افرادی شبیه من. ما میتوانستیم هفتهای دو بار بیاییم در تلویزیون، صحبت کنیم، آموزش بدهیم. برنامه اجرا کنیم.
چرا این کار را انجام نمیدهید؟
دوست نداریم. کلاسش پایین است. ما قبولش نداریم. محیطی را درست نکردهاند که هنرمند واقعی احساس راحتی کند. یک محیطی شده که چیزهای دیگری در آن حکمفرماست.
چه قدر آموزش در زمینه موسیقی مهم است؟
آموزش مهم است ولی وسایل ارتباط جمعی، صدا و سیما شرایطی را درست کرده که هرج و مرجی به وجود آورده. هر کس دلش میخواهد میآید میخواند. فقط کافی است کارهایی که مد نظر آنهاست را انجام بدهد. نه این که اصول هنری را بداند یا تخصص داشته باشد. این یکی از معضلات است.
وضعیت ارائه مجوز برای انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت را چه طور میبینید؟
الان بهتر شده. قبلاً بد بود. در دوره قبل من کار «سفر عسرت»م، چهار سال توقیف بود. چرا؟! چون مفهومش اجتماعی بود. یا شاهنامه یک مقدار گیر کرده بود. همین داستان کاوه آهنگر و درفش کاویانی.
کنسرتهای شما را معمولاً میگویند تنها یا با آدمهای معمولی نباید رفت. باید با کسی که دوستش داری، بروی و این سرخوشی را مزهمزه کنی. میخواهم بپرسم نگاه شما به مفهوم عشق چیست؟
عشق از هر زبان نامکرر است. هر کسی تعریف خودش را دارد و اصولاً جهان آفرینش بدون عشق بی معناست.
شما در اصفهان خیلی کم کنسرت گذاشتید. و حالا بعد از نزدیک به 3 سال این کنسرت را داشتید. چه شد که این کنسرت برگزار شد؟
من هم آمادگیاش را نداشتم. سرما خورده بودم و از دوستان هم خواستم که کنسرت را به بعد از این دوم ماه موکول کنند ولی همت دوستان باعث شد این کار انجام شود. خودم هم تصور نمیکردم با این راحتی یه برنامه درست در اصفهان بگذارم. باعث خوشحالی است.
در این کنسرت، شب اول مخاطبان توانستند کردی خوانی شما را بشنوند ولی شب دوم نه. چگونه قطعات را برای اجراها انتخاب میکنید؟
خیلی چیزها هست. نمیشود گفت. برای یک هنرمند هر فصل در یک فضایی است که خودش میداند که برای آن سال، آن روز، آن جا، آن وضعیت اجتماعی چه کار باید بکند.
در یکی از مصاحبههایتان گفته بودید که دوست دارید یک کاری برای دهخدا و ملک الشعرای بهار انجام بدهید ولی تا به حال نشده. آیا در کنار «اجرای حماسی اشعار فردوسی» که به عنوان برنامه آتی ذکر کردهاید، کاری برای دهخدا و ملکالشعرای بهار هم در دست دارید؟
بله. والا من خیلی چیزها دلم میخواهد ولی خب نمیشود. همان کارهای عادیمان هم تا به حال گیر کرده و به زور انجام دادهایم!
