روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: پنجشنبه ۱۸ مهرماه ۱۳۹۲
روزنامه اصفهان زیبا، شماره ، صفحه هنر و ادبیات، ویژه نامه رسانه
درباره تماشای «تنهای تنهای تنها»
زندگی و صلح در فیلمی از بوشهر

اگر بوشهر را دیده باشید، آبی روشن و درخشان خلیج فارس را زیر آفتاب گرم روز و صدای دریا را در تاریک روشنای شب درک کرده باشید. اگر روی شنهای ساحل آرام هلیله و کمپ روسها قدم زده باشید و یک غروب در ساحل بندرگاه چشم دوخته باشید به خط افق وقتی خورشید آرام آرام در آبی خلیج فارس غرق میشود یا یک صبح به عشق دیدن طلوع، روی کشتیها و لنجهای لنگر انداخته در بندر بالا و پایین رفته باشید و سکوت و آرامش و بیکرانی دریای جنوب، روی لنج شناور، در عمق وجودتان نشسته باشد، وقتی مینشینید در سالن سینمای مجتمع فرشچیان در کنار زاینده رود بیآب و «تنهای تنهای تنها» را تماشا میکنید، لبریز میشوید از حسهایی خوب، خیلی خوب.
فیلم «تنهای تنهای تنها» سه شنبه شب از ساعت 20 تا 22 در سالن رسانه مجتمع فرهنگی فرشچیان پخش شد و برخلاف انتظارها، نشست مطبوعاتی آن تشکیل نشد.
«تنهای تنهای تنها» داستان پسر نوجوانی (رنجرو) است که در روستای اطراف نیروگاه اتمی بوشهر (هلیله) زندگی میکند. او با پسر روسی (اولک) دوست میشود که پدرش مهندس نیروگاه است و با هم در کمپ روسها زندگی میکنند. این دوستی که به واسطه خیالپردازی مبتنی بر واقعیت پسر نوجوان ایجاد شده، اتفاقات مختلفی را رقم میزند. اتفاقاتی که به مسایل هستهای و رابطه ایران و روسیه اشاره دارند. ارتباط ایران و روسیه در بوشهر رنگ و حال و هوای دیگری دارد. گره خورده به زندگی مردم محلی و حتی دوستیهایشان.
بهمن ماه گذشته، «تنهای تنهای تنها» در جشنواره فیلم فجر شرکت کرد و به عنوان یک پدیده شناخته شد. تا جایی که بعد از پایان پخش فیلم در سینمای رسانه برج میلاد، حضار 5 دقیقه ایستاده این فیلم را تشویق میکردند و نشست مطبوعاتی آن هم با شوخطبعیهای عوامل و لهجه شیرین جنوبی بازیگران بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
احسان عبدیپور، این فیلم را با بودجه 220 میلیونی ساخته و خودش تاکید میکند که هیچ کس با این پول نمیتواند حتی یک فیلم ویدئویی بسازد.
محبوبترین چهره فیلم، بیشک رنجرو، بازیگر نوجوان فیلم بود. او که تا به حال در 5 فیلم و سریال بازی کرده، در مصاحبهاش گفته که برای بازی در این نقش 15 کیلو وزن کم کرده و دوست دارد در آینده مثل اکبر عبدی بازی کند.
«تنهای تنهای تنها» کودکانه و شوخطبعانه و رنگی از صلح میگوید. سکانسهایی دارد که تمام سالن را یک صدا به خنده میاندازد (وقتی رنجرو انشا میخواند) و شوخیهای ریز ریزی که باید از میان لهجهها بشنویدشان. رنگها خیلی زندهاند. آبی دوستداشتنی خلیج فارس آبیتر است و پوست تیره رنجرو و دوستانش، شکلاتیتر. آفتاب هم حتی پرنورتر است. نکتهای که به فیلمبرداری خوب ساعد نیک ذات و تدوین خوب بهرام دهقانی مربوط است.
بازیگران فیلم، همه بومی هستند. مردمانی که خیلی دقیق و طنازانه جنس زندگی در منطقه ویژه بوشهر را برای مخاطبان مرکزنشین ایران و خارج از ایران به نمایش میگذارند. زندگیای که به دلیل همنشینی با دریا، میزبانی ساکنانی از کشوری دیگر و اقلیم خاص، ویژه است و عجیب و حتی دوست داشتنی.
سخت است که دیدن فیلمی را به مخاطبانی که نمیبینید، توصیه کنید ولی میخواهم در پایان این یادداشت، تماشای «تنهای تنهای تنها» را بهتان توصیه کنم. به خاطر مضمون، بازیها و طنازیها و زندگیهایی که در فیلم جریان دارد. این فیلم جمعه ساعت 18، در سینما قدس به روی پرده میرود