روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه ۸بهمنماه ۱۳۹۱
روزنامه اصفهان زیبا، شماره ۱۷۳۶، صفحه هنر و ادبیات، صفحه ۸، شماره ۹۷،pdfمطلب
در حاشیه افتتاح یک گالری جدید در اصفهان
هنرمند با تجربه کردن زنده میشود

این هفته، یک گالری جدید به گالریهای انگشتشمار شهر اضافه شده است. گالری هامون که البته هنوز هویت مستقلی ندارد و زیر لوای آموزشگاه خطخطی فعالیت میکند عصر جمعه، ششم بهمن ماه با آثاری از 11 هنرجوی این آموزشگاه و البته جواد بادپر، مدرس و مدیر آموزشگاه، افتتاح شد.
دو اثر با تکنیک آب مرکب روی بوم و عنوان «پرواز» از سایه طاهری، دو اثر از شهریار صمصام، تابلوهای با تکنیک قیر روی چوب و عنوان «جایی برای تفکر» از احسان ضیا، «درخت»هایی خلق شده با رنگ پلاستیک و شاپان روی بوم از افسون تاج و دو تابلوی رنگ و روغن از آوین فرهادی از جمله کارهای به نمایش درآمده در این نمایشگاه متنوع هستند.
گالری هامون، خانهای قدیمی است. بادپر و هنرجوهایش فضای داخلی و محوطه حیاط گالری را با وسایلی ساده و آن طور که او تاکید میکند، با دورریختنیها، ساخته و پرداختهاند و قرار است تا زمانی که گالری هویت خودش را به دست بیاورد، به نمایش آثاری از هنرجوهای آموزشگاه بپردازند.
باید فضای امن باشد
جواد بادپر معتقد است که بزرگترین مشکل فعالان هنر، عرضه آثارشان است. عرضهای که فضایی مناسب و متناسب میطلبد و همین مسئله سبب راهاندازی گالری هامون بوده است. بادپر به نیاز هنرجوها برای ارائه آثارشان اشاره کرد و گفت: «هر کدام از کسانی که اینجا یکی، دو تا کار گذاشتهاند، حداقل یک نمایشگاه انفرادی آماده دارند. خود من، سه، چهار نمایشگاه انفرادی آماده دارم. مشکل بزرگ ما ارائه است.»
او ادامه داد: ««سیستم داشت به سمتی میرفت که مثلاً به هنرجویی که کارش به حد قابل قبولی رسیده بود و میخواست نمایشگاه بگذارد، میگفتند برو دو سال دیگر بیا. در حالی که از این کارها تا دو سال دیگر چیزی نمیماند. اصلاً انرژی برای هنرجو نمیماند. به همین خاطر احساس نیاز کردم که در مرحله اول خودمان فضایی داشته باشیم و بتوانیم نیاز خودمان را جواب بدهیم و بعد هم از بیرون آموزشگاه اگر کسی خواست، بیاید و کارهایش را در این فضا عرضه کند.»
بادپر درباره ویژگیهای مکان مناسب ارائه آثار گفت: «اولین چیزی که نیاز دارید، این است که فضایی داشته باشید که مخاطب احساس کند اینجا به اصول اولیه هنر احترام گذاشته شود. باید از در که وارد میشوید، فضا طوری باشد که شما را دنیای بیرون، خارج کند و فضای تفکر وجود داشته باشد. در اینجا هم سعی کردم فضا را طوری تعریف کنم که از در که وارد میشوید بفهمید که یک سری هنرمند اینجا هستند و اینجا یک حیاط صرفاً قدیمی نیست. البته باید روزهای افتتاحیه را استثنا فرض کنید. چون در این روزها معمولاً هیچ نقدی اتفاق نمیافتد. من خودم معمولاً روزهای افتتاحیه نمیروم. روزهایی میروم که بتوانم کارها را ببینم».
گالری مان هنر نو در تهران، یکی از فضاهای منتخب بادپر است؛ فضایی که به گفته او، موقع ورود، انسان درگیر هنر میشود و نمیتواند به چیزی جز هنر فکر کند. از «ماندن» چند ساعته در نمایشگاه آثار ممیز که در آن گالری برپا بوده، یاد میکند و جالب است که هنوز بعد از 9 سال، تکتک کارهای به نمایش درآمده در آن نمایشگاه را به یاد دارد.
نقد کنید، توجیه نکنید
نقد مسئله مهمی است. اگر سابقه گالریگردی و صحبت با هنرمندان، هنرجوها، گالریدارها و مخاطبان را داشته باشید. خلاء نقدهای جدی هنری را به وضوح خواهید دید. بادپر هم با تایید این نکته، اضافه میکند: «ما در همین اصفهان، انسانهایی داریم که منتقدهای بسیار خوبی هستند. اما در آن فضاها نمیآیند یا اگر میآیند، گفت و گویی اتفاق نمیافتد. چون فضا هم باید طوری باشد که فضای امنی برای صحبت وجود داشته باشد.»
بادپر تاکید میکند که خیلی دوست دارد نقد شود ولی انتظار دارد کسی که نقد میکند خودش کارنامهی پرباری داشته باشد و «عملگرایی» را به وضوح بشود در کارهایش دید. او میگوید: «ما در جامعهای زندگی میکنیم که همه دلشان میخواهد بالا بروند. در گذشته وقتی یکی بالا میرفت واقعاً ابر بود. پشتش سالها مشقت و ریاضت و تمرین بود. در جامعه امروز من اینجا نشستهام. شما وقتی تلاش میکنی بروی بالا، من فققط زیرآبت را میزنم که قد تو هم با من یکی شود ولی خودم تلاش نمیکنم بالا بروم. و خب در چنین فضاهایی منتقدها هم نمیتوانند نقد کنند. حتی در تهران هم این فضا نیست. جامعه هنری همیشه خیلی پرتنش بوده است».
به گفته بادپر خوب گوش کردن و توجیه نکردن، چیزهایی هستند که او همیشه به هنرجوهایش توصیه میکند. مثلاً این طوری که: « ما حرفی برای گفتن نداریم. عمل داریم. عمل کنید. حرف هم اگر میخواهید بزنید، در حد عنوان کنار کار باشد. اگر کسی خواست کارهایتان را نقد کند، شما خوب گوش بدهید. صحبت هم بکنید ولی سعی نکنید توجیه کنید. سعی نکنید به زور به طرف بقبولانید که من خوبم. مخاطب میآید نقد کند این نقد هر چه قدر هم کوچک. ممکن است چیزی داشته باشد. گوش کن. از یک زمانی به بعد شما نمایشگاه میگذارید و معلمهایتان زیاد میشوند» و بعد اضافه میکند: «به هر حال جامعه هنری، جامعهای است که اگر هنرمندی بخواهد واقعاً در آن کار کند، آزرده میشود».
هنرمند با تجربهکردن زنده میشود
باددپر تاکید میکند که نگاه درآمدزایی به گالری تازهاش ندارد و میگوید: «دو نگاه درباره گالریها هست؛ بعضیها نگاه بیزنسی دارند و بعضیها، نه. من احتمالاً از دسته دوم هستم. من آموزشگاه خودم را دارم و درآمدم را از آن راه تامین میکنم. این نگارخانه بیشتر جایی است که ما بتوانیم حرفهایمان را بزنیم.»
کافی است کمی در نمایشگاه قدم بزنید. آثار چه از نظر تکنیک و چه از نظر موضوع و ایده، متنوعاند. بادپر درباره اولین نمایشگاه گالری هامون میگوید: «چیزی که در آموزشگاه من اتفاق میافتد این است که برخلاف جاهای دیگر که وقتی وارد میشوید، میبینید، شاگردها به شدت تحت تاثیر استاد هستند و همه همان طوری کار میکنند، اینجا این طوری نیست. تقریباً اکثر کسانی که اینجا کار دارند، بچههای یک کلاس هستند. در یک رده هستند اما آثار هر کدام، خیلی با دیگری فرق دارد. این نمایشگاههای گروهی ادامه پیدا خواهد کرد البته منسجمتر».
تجربه کردن، یکی از نکاتی است که جواد بادپر به شدت روی آن تاکید دارد. از استادش منوچهر اسپهبدی به عنوان کسی که بنیاد او را فروریخت و شالوده شخصیتش را از نو ساخت، یاد میکند و میگوید: « ما همه با هم اینجا را ساختیم. یک کارگر هم نداشتیم. خودمان همه این کارها را انجام دادیم. به یک دلیل؛ میخواستم خودم و بچهها تجربه کنیم. هنرمند با تجربه زنده میشود. نه با تئوری و حرف. ما داریم در جامعهای زندگی میکنیم که همه خیلی راحت حرف میزنند. عملگرایی کم است».
اگر نمایشگاه نگذارم، میمیرم
اما نمایشگاه گذاشتن چه کارکردهایی میتواند داشته باشد؟! این سوال مهمی است که هر کس بنا به کسوت و تجربهاش جوابهای جالبی برایش دارد. بادپر میگوید: «شاعر شعر میگوید ولی نمیگذارد توی کشوی میزش. فرش زیر پایش را هم میفروشد که کتابش چاپ شود. چون هنر باید بیان شود. شبیه یک کشف و شهود است. مثل این که چیزی را پیدا کردید. دلتان میخواهد یک نفر را پیدا کنید و برایش تعریف کنید. من اگر نمایشگاه نگذارم، میتوانم بگویم که مردهام».
او اضافه میکند: «بحث آموزشی هم دارد. هنرجو تا زمانی که فقط در کلاس آموزش میبیند، فقط استادش میبیند و نظر میدهد نیاز هست که نمایشگاه بگذارد. چند آدم بیایند ببینند و نظر مخالف بدهند. بد و بیراه بشوند. رد بشود تا پخته شود. نمایشگاه گذاشتن صرفاً برای فروش نیست که خب اگر بفروشید هم خوب است ولی خب خبری نیست. نمایشگاه گذاشتن صرفاً برای قدرتنمایی نیست. نمایشگاه گذاشتن برای بزرگ شدن است. و به عنوان مخاطب هم، دیدن کارهای دیگران ایدههایی به آدم میدهد. باید با هنرهای مختلف درگیر شویم تا پخته شویم».