گزارشی ازنمایشگاه چهار دهه فعالیت خبری عبدالحسین جعفری، خبرنگار پیشکسوت استان اصفهان
راهکوبهای مطبوعاتی
ویژهنامه سومین جشنواره مطبوعات استان اصفهان-ضمیمه فرهنگنامه- پاتوق کاغذی
سوم اردیبهشتماه 1387
راهکوبهای مطبوعاتی
ویژهنامه سومین جشنواره مطبوعات استان اصفهان-ضمیمه فرهنگنامه- پاتوق کاغذی
سوم اردیبهشتماه 1387
تماس میگیریم و چهارشنبه، سه و نیم بعد از ظهر، زنگ در کهنه زیرزمین کنار خیابان طیب را میزنیم. دو ردیف پله است و بعد یک فضای کوچک پر از تابلوهای یک شکل که دور تا دور و روی زمین چیده شدهاند. سمت راست، اتاق کوچکیست. وارد که میشویم «عبدالحسین جعفری» از پشت میز قدیمیاش بلند میشود، شکلات تعارفمان میکند و برایمان از چهل سال خبرنگاریاش میگوید:«متولد 1323 هستم و کار مطبوعاتیام را از سال 1341 در روزنامه اطلاعات آغاز کردم. ثمره سالها فعالیت مطبوعاتیام به عنوان خبرنگار، نویسنده و گزارشگر، تا امروز 700 تابلوی 100×70 سانتیمتر است که در 37 موضوع به نشانه 37 سال کار مداوم مطبوعاتی، گردآوری شده.» از سختیهای کارش و این که نسل او «راهکوب» بودهاند میگوید و بعد دعوتمان میکند که تابلوها را ببینیم. برای هر سری توضیح میدهد. گاهی با خنده، گاهی خیلی جدی. از محاکمه مرد هزار چهره در دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان، وقایع انقلاب و مصاحبه با خانواده شهدای جنگ تا همسریابی برای مرد 80سانتی، مصاحبه با کودک نابغهی گلپایگانی و «علی جون اولین جشنواره مد آقایان را برگزار میکند» همه را یکییکی برایمان تعریف میکند. از عشق به کارش میگوید و اینکه در چند پروندهی قتل، در دستگیری قاتل به پلیس کمک کرده و حتی یکبار، قبل از ورود پلیس و دستگیری قاتل، با او مصاحبه نموده! از شروع کارش میپرسم. از 14سالگی، آشناییاش با مرحوم «امیرقلی امینی» و اولین نوشتهاش (درباره مشکلات اتوبوسهای شهری) که به تایید مرحوم امینی رسیده و در روزنامه اطلاعات منتشرشده و بعد، استخدامش در روزنامه اطلاعات میگوید. از نسل جدید شکوه میکند که:«حالا، خبر به دنبال خبرنگاره. آنموقع خبرنگار دنبال مشکلات مردم بود.» اما ما درمورد «امنیت شغلی» و مسایل مالی صحبت میکنیم و اینکه «تیترزدن جسورانه» او به پشتوانهی جسارت در چاپ بوده و... میپرسم:«خودتان وقتی به این تابلوها نگاه میکنید، چه حسی دارید؟» میخندند و میگوید:« احساس سربلندی و افتخار دارم. خیلی خوشحالم. اینها تاریخ 40سال گذشته ایرانند. میتوان روزنامهنگاری جدید و قدیم را مقایسه کرد. من هنوز تبلور عشق را در خودم میبینم چون هنوز دارم مینویسم.»