چهارشنبه یکم شهریور ۱۴۰۲ 11:44

سفرنامه ازبکستان | بخش نخست: خیوه

از اصفهان تا دارالاسلام خوارزم
ده چیزی که در خیوه ازبکستان مرا شگفتزده کرد
تاریخ انتشار: اول شهریور 1402

خیوه را با نام تاریخی «خوارزم» می‌شناسیم؛ شهر کوچک اما جذابی در غرب ازبکستان که مخصوصا اگر یزدی یا اصفهانی باشید، حسابی از دیدنش شگفت‌زده می‌شوید؛ چون قرابت‌های دل‌نشینی با بافت تاریخی یزد و مناره‌ها و میراث اصفهان دارد. در گزارش پیش رو روایت سفر سه‌روزه‌ام را به این شهر مهم ایران فرهنگی می‌خوانید.

«ازبکستان شما را غافلگیر می‌کند» و یادتان باشد که «خیوه را حذف نکنید!»؛ اگر اهل و اهلی سفر هستید و از دیدن میراث و فرهنگ لذت می‌برید، این دو گزاره را به یاد داشته باشید.

من سفر ازبکستان را بعد از مکالمه یک‌ساعته با یک دوست راهنمای گردشگری، انتخاب کردم. اول برایم از دیدنی‌ها و فرهنگ ازبکستان گفت و بعد تأکید کرد: «مطمئنم تو خیلی لذت می‌بری از این سفر و خیلی هم شگفت‌زده می‌شی.»

این حرف باعث شد از فرصت تعطیلات استفاده کنم و تنها راهی ازبکستان شوم؛ بدون آنکه از قبل برنامه‌ دقیقی داشته باشم و بلیت حمل‌ونقل میان شهرهای سمرقند، بخارا، خیوه، افشنه، شهری‌سبز، اورگانج و تاشکند را خریده باشم.

حالا روایت سفر ازبکستان را در چند گزارش مجزا می‌نویسم؛ چراکه هرکدام از شش شهری که در دو هفته سفرم به این کشور دیدم، آن‌قدر روایت جذاب دارند که نمی‌شود همه را در یک گزارش برایتان بنویسم. اولین روایت اما به خیوه اختصاص دارد.

شگفتی اول: مهمان‌نوازی میراثی شیک

در بهار 1402 آخر شب از بخارا سوار قطار شدم و صبح زود به خیوه رسیدم. از قبل با بوتیک هتل زخرو (Zukhro Boutique Hotel) هماهنگ کرده ‌بودم و مدیر هتل، خودش در ایستگاه قطار به استقبالم آمد.

در سکوت صبحگاهی از دروازه بافت تاریخی ایچان‌کالا با ماشین وارد شدیم و جلوی هتل سه‌طبقه چوبی ایستادیم. وارد هتل که شدم، از دیدن طراحی داخلی هتل که قدم‌به‌قدم با استفاده از صنایع‌دستی بومی انجام ‌شده بود، کیف کردم و وقتی وارد اتاقم شدم همه‌جا دست‌باف‌ها، دست‌دوزها و دست‌ساخته‌های بومی را دیدم که اتمسفر میراثی و زیبایی برای اتاق ایجاد کرده بود.

بعد، از پله‌های چوبی بالا رفتم و به بام هتل رسیدم؛ جایی که از پشت نرده‌های چوبی با نقش قلب می‌توانستی عکس‌های جذابی از مناره‌ها و گنبدها بگیری و از همه مهم‌تر، طلوع خورشید را بر فراز شهر ببینی؛ این یک آغاز باشکوه برای ملاقات با خیوه بود.

شگفتی دوم: روایت‌های سینمایی جهان از خیوه

برای صبحانه به مهمان‌خانه رفتم. در اصل این بوتیک‌هتل، یک خانه بود که در اتاق‌های طبقه اول و دوم مهمان‌ها حضور داشتند و در بخش انتهایی طبقه اول هم فضای دیگری بود که از چند اتاق مانند پذیرایی و ناهارخوری و آشپزخانه تشکیل شده بود.

مهمان‌ها باید برای ورود به مهمان‌خانه کفش‌ها را درمی‌آوردند و روی پشتی‌ها دورتادور اتاق می‌نشستند و روی میزهای پایه کوتاه صبحانه می‌خوردند و زنان و مردان یک خانواده، برای مهمان‌ها غذا درست می‌کردند.

همه این‌ها به ابتکار علی (Ali Yusupboev)، راهنمای جوان و خوش‌فکر خیوه، تدارک دیده شد. علی به‌همراه خانواده‌اش در حوزه گردشگری کار می‌کنند و بیشتر هم میزبان توریست‌های روس هستند. صفحه‌ای هم راه‌اندازی کرده است و تورهای اختصاصی مختلفی در سراسر ازبکستان برگزار می‌کند؛ گرچه مرکز ثقل همه فعالیت‌هایش، زادگاهش، خیوه، است؛ تلویزیونی هم در گوشه اتاق بود تا حین صبحانه مخاطبان بتوانند فیلم تماشا کنند.

چه فیلمی؟ بخش‌هایی از فیلم‌های مهم و مشهور سینمای جهان که در ازبکستان و مخصوصا در خیوه فیلم‌برداری شده بودند؛ مانند فیلم اکشن ماجراجویی‌فانتزی آمریکایی (Assassin’s Creed) که بافت تاریخی خیوه و شهرهای مختلف ازبکستان را به‌عنوان لوکیشن داستان نشان می‌داد.

فیلم علاءالدین و پارکورها و همچنین فیلم‌های مستند معرفی خیوه و خلاصه تکه‌هایی از فیلم‌های مختلف را در کنار هم گذاشته بودند تا مهمان‌ها موقع صبحانه هم بتوانند روایت‌های جهانی از خیوه را تماشا کنند و برای بازدید از شهر آماده شوند. اسم این کار را چه می‌شود گذاشت جز خوش‌سلیقگی و هوشمندی در روایت؟!

شگفتی سوم: منار ناتمام با تاج فارسی سمبل خیوه شد

درواقع بیشترین میراثی که در سفر سه‌روزه‌ام به خیوه دیدم و از دیدنش در زوایای مختلف حسابی کیف کردم، مناره کالتا مینور به معنای مناره کوتاه (Kalta Minor Minaret) بود. جالب اینکه برعکس خیلی از مردم خیوه که نمی‌‎توانستند کتیبه تاج منار را بخوانند، من و همه گردشگران فارسی‌زبان بخت این را داشتیم که به‌وضوح شعر فارسی کتیبه را بخوانیم: «منار عالی فرخنده‌بنیاد، که مانندش ندیده چشم افلاک، عمارت شد به امر شاه عالم، ز جمله عیب‌ها و نقص‌ها پاک… .»

ما در اصفهان مناره‌های کهن بسیار زیبایی داریم که سنشان از هفتصد سال هم بیشتر است؛ اما شبیه این منار را من در هیچ کجای اصفهان و شهرهایی که دیده‌ام، سراغ ندارم؛ مناره‌ای که در سال 1851 ساختش آغازشده و در سال 1855 (میانه قرن 19 میلادی) برای همیشه ناتمام مانده است.

مناره 172ساله اما به‌نظر کامل می‌رسد و این به دلیل نوع تزییناتش است؛ بدنه مناره به‌طور کامل از کاشی‌های لعاب‌دار فیروزه‌ای و سبز پوشیده شده است. داستان‌ها و روایت‌های جذابی هم درباره این مناره وجود دارد؛ ازجمله اینکه می‌گویند محمدامین‌خان (Muhammad Amin Khan) حاکم خیوه، این مناره را به هدف آنکه بتواند از فرازش، بخارا را ببیند، می‌سازد؛ اما وقتی حاکم بخارا از این خبر آگاه می‌شود، از معمار مناره می‌خواهد که مناره بلندتری برای بخارا بسازد و این ماجرا باعث فرار معمار و ناتمام‌ماندن مناره می‌شود.

البته ماجرای مستند تاریخی منار این است که پس از کشته‌شدن محمدامین‌خان ساخت مناره ادامه پیدا نمی‌کند و برای همیشه ناتمام و با یک‌سوم ارتفاعی که در طرح اولیه بوده، باقی می‌ماند؛ مخصوصا که جانشینانش هزینه کافی برای تمام‌کردن پروژه ساخت مناره 70متری را نداشتند.

ارتفاع مناره کالتا که به سمبل شهر خیوه مشهور شده، 29 متر است؛ یعنی تقریبا به اندازه نیمی از ارتفاع مناره ساربان اصفهان؛ درحالی‌که مناره ساربان هفت قرن بزرگ‌تر از کالتامنار است. توصیه گردشگرانه من این است که از زوایای مختلف از این مناره عکس بگیرید.

یکی از این زوایای خاص، از طبقه دوم مدرسه محمدامین‌خان است که به هتلی در کنار مناره تغییر کاربری داده و تنها راه ورود به مناره هم از همین هتل است؛ البته به دلیل وجود تأسیسات، اجازه ورود به داخل کالتامنار داده نمی‌شود.

شگفتی چهارم: حفاظت از بافت تاریخی

بافت تاریخی ایچان کالا سایت میراث جهانی بشر- عکس از نفیسه حاجاتی

«ایچان‌کالا» به‌عنوان بافت تاریخی محصور به دروازه‌ها (مشهور به ایچان‌قلعه) واقع در مرکز شهر خیوه، در سال 1990 به‌عنوان میراث جهانی بشر ثبت شد. به‌عبارت‌دیگر، حالا گردشگرانی که به خیوه سفر می‌کنند، در اصل برای دیدن بافت تاریخی شهر خیوه که به سایت میراث جهانی بشر تبدیل‌شده، به دیدن این شهر می‌روند و خیلی‌هایشان ازجمله من، اصلا بافت شهری خیوه را نمی‌بینند.

ایچان‌کالا خیلی شبیه بافت تاریخی یزد یا دولت‌خانه صفوی اصفهان است؛ با دروازه‌هایی که شب‌ها بسته می‌شوند. شماری از گردشگران هتل و محل اقامتشان را داخل همین بافت انتخاب می‌کنند؛ چون به‌قدری تعداد بناهای میراثی که باید در همین بافت ببینید، زیاد است و زمان کم، که بهتر است وقت زیادی برای دیدن جاذبه‌های بیرون از دروازه‌ها نگذارید.

نکته جالب دیگر، امنیت بسیار خوب این بافت تاریخی است؛ به‌طوری‌که با وجود روشنایی کم بعضی از کوچه‌های بافت، گردشگران می‌توانند در همه ساعات شبانه‌روز تنها یا گروهی تردد کنند. یکی از دلایل این نکته هم مجهزبودن کل بافت تاریخی به دوربین‌های مداربسته و کنترل ورود و خروج‌ها از دروازه‌هاست.

اجازه بدهید بگویم وقتی حفاظت از ایچان‌کالای دوهزارساله 26هکتاری و تعداد زیاد توریست‌های اروپایی، روس و آمریکایی را دیدم، به‌شدت حسرت خوردم از اینکه ما دولت‌خانه 400ساله صفوی و دروازه‌های تاریخی اصفهان را نتوانستیم برای جهان حفظ کنیم.

شگفتی پنجم: غذاهای محلی خوش‌مزه و ارزان

صبحانه هتل زخرو کاملا محلی و خیوه‌ای بود؛ شامل گما، مربا، قیماق، نان خیوه‌ای و چای و قهوه. بعد، در رستوران‌های مختلف می‌شد ناهار و شام محلی خورد. در خیوه می‌توانید سوپ لاجمان، مانتی، سامسا، شوید آشی و انواع کباب را بخورید.

شگفتی ششم: تغییر کاربری‌های گسترده به هدف بهره‌برداری گردشگران

عملیات آکروباتیک در مدرس- خیوه-ازبکستان- عکس از نفیسه حاجاتی

برای من تصور اینکه حرکات آکروباتیک در یک مدرسه علوم دینی ببینم، محال بود؛ تا وقتی‌که اجرای آکروباتیک خانواده جباروف را در مدرسه محمدرحیم‌خان دیدم.

من و هفت‌هشت توریست روی صندلی‌های حیاط مدرسه‌ای که معماری‌اش آدم را به یاد مدرسه صدر بازار می‌انداخت، نشستیم و یک ساعت اجرای نفس‌گیر سه نسل پدر، پسر و پدربزرگ این خانواده را دیدیم.

موسیقی و راه‌رفتن روی طناب با چشمان بسته ازجمله بخش‌های مختلف این اجرا بود؛ در انتها هم از هر مخاطب هزینه‌ای گرفته می‌شد.

شگفتی هفتم: هنرهای نمایشی و موسیقی در شهر جاری‌اند

هر زمان از روز می‌توانید در خیوه یک نمایش خیابانی یا موسیقی و شام را تجربه کنید؛ مثلا اولین صبح سفر من با نمایش خیابانی جالبی در کنار کالتامنار شروع شد که پر از عروسک‌های مختلف بود.

شگفتی هشتم: شعر سعدی و خط فارسی در مقبره پهلوان محمود

و اما یکی از مهم‌ترین بناهایی که حتما باید در بافت تاریخی خیوه ببینید، مقبره پهلوان محمود است که مخصوصا میان گردشگران ایرانی به «مقبره پوریای ولی» معروف شده است. کتاب راهنمای گردشگری «لونلی‌پلت» در توصیف پهلوان محمود نوشته است: «او شاعر، فیلسوف و کشتی‌گیر افسانه‌ای بود. از پهلوان محمود با لقب “هرکول شرق” هم یاد می‌کنند.»

وقتی وارد مقبره شدم، انبوهی از مردم محلی را دیدم که به درهای مقبره دست می‌کشیدند و به ‌صورت می‌زدند و مشغول خواندن قرآن و ادعیه بودند؛ اما هیجان‌انگیزترین مواجهه من آنجا بود که ناگهان در صحن ورودی مقبره روی دیوار کتیبه مصرع معروف شعر سعدی: «غرض نقشی‌ست کز ما باز ماند/ که هستی را نمی‌بینم بقایی» را دیدم؛ البته سرتاسر این بنا و در اتاق‌های مختلف از دیدن خط فارسی و کاشی‌های فیروزه‌ای حسابی غافلگیر شدم.

جالب آنکه این بیت سعدی را در مسجد جامع عتیق اصفهان و سردر قیصریه میدان نقش‌جهان اصفهان هم می‌بینیم. گنبد فیروزه‌ای این مقبره، بزرگ‌ترین گنبد در شهر خیوه است.

همین چند ماه قبل، پرچم ایران در کنار دروازه شهر باستانی خیوه ازبکستان برافراشته شد و رضا قیطاسی از ایران، قهرمان تورنمنت بین‌المللی «پهلوان محمود- مسابقات قوی‌ترین مردان جهان» شد و مدال طلا و جایزه پنج‌هزاردلاری دریافت کرد. این مسابقات با گرامیداشت یاد پهلوان محمود، برگزار شد.

شگفتی نهم: سکه‌های ضرب دارالسلام خیوه

سکه‌هایی در موزه مردم‌شناسی قصر کهن خیوه (The Old Palace) که خودشان با نام کهنه ‌آرک (Kokhna Ark complex) می‌شناسند، دیدم که بر رویشان نوشته شده بود: «ضرب دارالسلام خوارزم». این مجموعه حسابی من را به یاد موزه ملی هنرهای اصفهان انداخت که مجموعه‌ای از سکه‌ها را دارد. روی این سکه‌ها نوشته ‌شده است: «ضرب اصفهان» و «دارالسلام اصفهان».

در محوطه همین آرک یک ایوان پوشیده از کاشی‌های آبی‌رنگ هم می‌بینید که در اصل بخشی از مسجد است و پر از کتیبه‌های خط فارسی. در یکی از ابیات این کتیبه‌ها آمده است: «فرمود مسجدی که ز محراب و منبرش/ تا اوج عرش خلد ارم یک‌قدم ره است».

شگفتی دهم: بالارفتن از بلندترین مناره با بلیت 400 هزارتومانی

منار خواجه اسلام- اسلام خواجه منار- عکس از نفیسه حاجاتی

اگر در اصفهان که شهر مناره‌های کهن است، فقط باید از دور مناره‌ها را ببینید و امکان بالارفتن از آن‌ها نیست، در خیوه می‌توانید از مناره اسلام خواجه (Islam Khodja Complex) که ارتفاع 57متری (کمی بلندتر از مناره ساربان اصفهان) دارد، بالا بروید؛ البته با پرداخت هزینه صدهزارسوم (معادل هشت‌ونیم دلار یا حدود 400هزار تومان).

آیا ارزش دارد بلیت بخریم و این‌همه پله بالا برویم؟ بله؛ مخصوصا اگر قبل از غروب بروید و بتوانید از غروب خورشید بر فراز بافت تاریخی شهر عکاسی و فیلم‌برداری کنید؛ همچنین اینجا بلندترین جایی است که می‌توانید تمام بافت تاریخی و البته بخش‌هایی از شهر جدید خیوه را ببینید؛ در کنارش هم مدرس کوچک اسلام خواجه قرار دارد.

اگر خوش‌شانس باشید، بر بالای مناره که هستید، می‌توانید موسیقی و اجرای رقص اصیل خیوه‌ای را هم که در رستوران کنار مناره اجرا می‌شود، تماشا کنید. در انتها باید بگویم همه این‌ها فقط بخشی از روایت سفر به خیوه بود. بخش بیشتری را باید در مجال دیگری بنویسم.

لینک‌های مرتبط:
- صفحه اول روزنامه‌های اصفهان در روز چهارشنبه اول شهریورماه
- گزارش سفر به خیوه در سایت روزنامه اصفهان زیبا
- فایل پی‌دی‌اف روزنامه اصفهان زیبا، چهارشنبه اول شهریور
- صفحه هتل زخرو در بوکینگ
- اخبار ازبکستان در خبرگزاری مهر
- آشنایی با ازبکستان-همشهری آنلاین
- سایت سفارت جمهوری ازبکستان در ایران

نویسنده: نفیسه حاجاتی
عنوان متن تبلیغات
© نون‌ح‌‌‌