شنبه سی ام دی ۱۳۹۱ 22:9

شادی و| به شادی| شادیِ

دیوانه

آدم برفی

پیچیده در رویاها

ديوانه نمي‌گويد دوستت دارم
ديوانه مي‌رود تمام دوست داشتن را
به هر جان كندني
جمع مي‌كند از هر دري
مي‌زند زير بغل
مي‌ريزد پاي كسي كه
قرار نيست بفهمد دوستش دارد

به شانه‌ام زدی
که تنهایی‌ام را تکانده باشی
به چه دل خوش کرده‌ای؟!
تکاندن برف
از شانه‌های آدم‌برفی؟

مي‌خواستم دنيا را عوض كنم
دنيا عوض شد/ اما كار من نبود
مي‌خواستم انسان را دگرگون كنم
انسان‌ها دگرگون شدند
نه آن‌گونه كه من مي‌خواستم
حالا ديگر/ فقط مي‌خواهم/
تو را نگه دارم
همان گونه كه بودي/ بي هيچ تغييري
پيچيده در روياهاي كاغذي‌ام

«مهدیه لطیفی»

«گروس عبدالملکیان»

«شهاب مقربین»

توضیح: بالای صفحه هفتگی‌ام در روزنامه اصفهان زیبا، سه ستون دارم که هر هفته سه تکه شعر برایشان انتخاب می‌کنم. سه تکه‌ای که رمزی در انتخابشان هست:)

تگ: اشعار | صفحه هنر و ادبیات

نویسنده: نفیسه حاجاتی
عنوان متن تبلیغات
© نون‌ح‌‌‌