روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه ۲۱ آبان ماه ۱۳۹۱
  روزنامه اصفهان زیبا، شماره ۱۶۷۵، صفحه هنر و ادبیات، صفحه ۸، شماره ۸۶،pdfمطلب

گزارشی پیرامون نمایشگاه نقاشی روح مکان

با سرک کشیدن در هنرهای مختلف، ذهن‌تان را بارور کنید

کمی معماری، کمی ادبیات همراه با نقاشی

 نقاشی نوشین نفیسی-نمایشگاه روح مکان

حسن ختام نمایشگاه «روح مکان» که هفته گذشته در گالری آپادانا برگزار شد، نشستی بود پیرامون آثار حاضر در این نمایشگاه با حضور نوشین نفیسی، پدیدآورنده آثار و جمعی از فعالان و علاقمندان دنیای هنر از جمله محمدرحیم اخوت؛ داستان‌نویس صاحب نام اصفهانی.

باید سعه صدر داشته باشیم

نوشین نفیسی، عضو و مدرس انجمن هنرمندان اصفهان و موسس آموزشگاه هنری باران است. در 20 سال اخیر، بیش از 50 نمایشگاه انفرادی و گروهی در شهرهای تهران، اصفهان، تبریز، لس‌آنجلس، فرایبورگ، هلسینکی (فنلاند)، دمشق و حلب، پادوا (ایتالیا) و پکن برگزار کرده و حالا مخاطبان او توانستند هفته گذشته، یک مجموعه از آثارش را با عنوان «روح مکان» در گالری آپادانا ببینند.

در آخرین ساعات چهارشنبه 17 آبان ماه، علاقمندان و فعالان هنر در حیاط گالری دور هم نشستند و با نفیسی درباره آثارش، نامی که برای نمایشگاه انتخاب کرده و هنر نقاشی صحبت کردند. خودش درباره برگزاری این جلسه گفت: «من فکر می‌کنم آدم دوست دارد بازخورد کار خودش را ببیند و نظرات دیگران را بشنود. البته باید این سعه صدر را داشته باشد که نظرات مخالف خودش را هم بشنود. چه بهتر که رو در رو بنشینند و به صورت دوستانه صحبت کنند. معمولاً بعد از نمایشگاه‌های انفرادی‌ام، چنین جلساتی را برگزار می‌کنم. این جلسه هم برایم جالب بود و مخاطبان حرف‌های خوبی زدند.»

چهارشنبه شب، از در گالری که وارد می‌شدید، جمعیت کوچک کنار حیاط گالری که دور هم نشسته بودند به صحبت کردن، مطمئناً اولین چیزی بود که توجه‌تان را جلب می‌کرد. جمعیتی که البته بعد بیشتر و بیشتر شدند. بعضی‌ها نظرات و انتقاداتی مطرح کردند. عده‌ای «حس خوب»ای از کارهای نفیسی گرفته بودند و از او تشکر کردند و خلاصه حرف‌های بسیاری بود برای شنیدن.

بعد از جلسه از نفیسی درباره انواع مخاطبان پرسیدم. او گفت: «یک عده هستند که دوست دارند با زبان تو آشنا و به منظر تو نزدیک بشنود و کلا با هنر هم زیاد آشنایی ندارند. خب این که تو بتوانی آنها را با این زبان آشنا کنی، مهم است. بعضی از دوستان البته دوست ندارند زیاد درباره کارهایشان توضیح بدهند. من هم فقط توضیحات را در حدی می‌دهم که در واقع فقط سرنخی به مخاطب داده باشم تا او برود خودش فکر کنند. خیلی وقت‌ها دیده‌ام دو خط حرفی که می‌زنم باعث می‌شود که آن‌ها جدی‌تر به کارها نگاه کنند.»

نوشین نفیسی، این طور ادامه داد: «کسی که به زبان نقاشی نو آشنا نباشد، خیلی از این کارها به نظرش مسخره می‌آیند ولی بعد که باهاشان صحبت کنی، می‌فهمند که به این سادگی هم نیست و پشت این‌ها تفکر و حساب و کتاب‌هایی هست.»

از نظر این نقاش، دسته دوم و سومی از مخاطبان هم هستند که با دسته اول تفاوت‌های بنیادین دارند. او گفت: «یک دسته هم آدم‌های فرهیخته‌ای هستند که از منظرهای دیگری با ما صحبت می‌کنند. ادبیات یا سینما کار می‌کنند، خبرنگار هستند. این‌ها در واقع روشنفکرند. البته خیلی وقت‌ها ممکن است حرف‌هایشان برای من قابل قبول نباشد. من هم خودم را ملزم نمیدانم که حتماً حرف‌هایشان را قبول کنم ولی دوست دارم که حرف‌هایشان را بشنوم. یک عده سوم هم دوستانی هستند که از حیطه هنرهای تجسمی با من صحبت می‌کنند و اگر جلسه‌ای نباشد، نمی‌آیند با آدم حرف بزنند.»

از نظم هندسی ساده به حرکت زیبا رسیده‌اند

در آثار این نمایشگاه، رد پای چهار مکان دیده می‌شود. مکان‌هایی که هر کدام به نوعی نقاش را تحت تاثیر قرار داده‌اند. آن‌قدر که از آن‌ها عکاسی کرده، اتود زده و بعد کم‌کم وارد تابلوهایش کرده‌شان.

از مهندس جویافر، به عنوان معماری که در جلسه بررسی آثار حضور داشت، درباره رد پای معماری در کارهای نمایشگاه «روح مکان» پرسیدم. او گفت: «در معماری نظم‌های سنتی و ساده وجود داشت که به تدریج هر چه جلو آمدیم، این نظم‌ها پیچیده‌تر شدند. ریتم‌های ساده قبل شکسته شدند. در بناهای حاضر در این تابلوها هم من این پیچیدگی را می‌بینید. از یک نظم هندسی ساده به یک حرکت زیبا رسیده‌اند. می‌بینید که پنجره‌ها جهت‌شان عوض می‌شود. فاصله‌هایشان کم و زیاد می‌شود. و در مجموع از نظم جدیدتر و جالب‌تری پیروی می‌کنند.»

به گفته جویافر، ریتم‌ها، رنگ‌های گرم کاهگلی که یادآور معماری کویری است، جهت نور (نور صبح زود، غروب و غیره) حاضر در کارها که از تنوع خوبی برخوردار است، همه از جمله ویژگی‌های قابل ملاحظه جدیدترین کارهای نوشین نفیسی است.

در بخشی از متن معرفی آثار در بروشور نمایشگاه، درباره حضور معماری و دلیل انتخاب این نام برای نمایشگاه نوشته‌اند: «بعضی از مکان‌ها دارای قدرتی فرازمانی هستند. قدرتی که فراتر از کارکرد مشخص و هدفی که به خاطر آن بنا شده‌اند، به آن‌ها قدرتی جادویی می‌بخشد و باعث می‌شود که در زمانی دیگر انسانی کاملاً متفاوت حس کند که بخشی از یک تمامیت فراگیر است. روح مکان یک مفهوم باستانی است. طبق این باور هر موجود دارای روح محافظ خویش است. انسان از دوران کهن دریافت که همنوا شدن با روح محافظ محل زندگی‌اش، اهمیت زیادی دارد. بقای او به داشتن ارتباط خوب با مکان در معنای فیزیکی و روانی او است. کارکرد معماری درک رسالت مکان است. به این طریق، ما از زمین محافظت می‌کنیم و خود بخشی از یک تمامیت می‌شویم.»

ذهن باید بارور شود

محمدرحیم اخوت؛ داستان‌نویس صاحب نام اصفهانی هم یکی از کسانی بود که دیدگاه‌هایش را درباره این آثار جاضر در این نمایشگاه مطرح کرد.

اخوت در بخشی از جلسه به صحبت درباره آثار پرداخت و رو به مخاطبینی که صفاتی را به آثار نفیسی اطلاق کرده بودند، گفت: «پیشنهاد من این است که به جای استفاده از صفت‌هایی مثل رازآلودگی یا روح مکان، بگویید بعد چهارم. یعنی یک حس که ربطی به طول و عرض و ارتفاع و اصطلاحاً پرسپکتیو ندارد. یک چیز ناگفتنی که معتقدم هنر مدرن از اینجا شروع می‌شود. این بعد چهارم است.»

نویسنده رمان «نام‌ها و سایه‌ها» درباره حضورش در این جلسه گفت: «من نه منتقد هنر هستم. نه نقاش و نه کارشناس هنرهای تجسمی. ولی به عنوان یک مخاطب، منتهی مخاطب جدی که سال‌هاست به همه هنرها از جمله نقاشی و مجسمه سازی علاقه نشان می‌دهم، می‌توانم درباره کارهای این نمایشگاه صحبت کنم.»

اخوت ادامه داد: «خانم نفیسی سال‌هاست دارد کار می‌کند و از دید من، از معدود هنرمندانی است که سبک و شیوه‌های روز را نسنجیده تقلید نمی‌کند. آدمی است که سال‌هاست دارد با همه وجود  و صادقانه نقاشی می‌کند. بیشتر هم به نیاز درونی خودش جواب می‌دهد. حتی در نقاشی‌های فیگوراتیوی هم که می‌کشد، به حس و حال درونی آدم‌ها یا برداشت شخصی خودش از کاراکتر آن‌ها توجه می‌کند.»

نویسنده مجموعه داستان «پاییز بود» گفت: «اینجا هم بیشتر به کاراکتر فضا توجه کرده. حالا خودش اسم «روح مکان» را روی نمایشگاه گذاشته ولی شاید بتوان این را کاراکتر مکان یا بعد چهارمی از مکان دانست. یعنی یک حس که ربطی به طول و عرض و ارتفاع و اصطلاحاً پرسپکتیو ندارد. یک چیز ناگفتنی که معتقدم هنر مدرن از اینجا شروع می‌شود. این بعد چهارم است؛ جایی که نقاشی از عکاسی جدا می‌شود. البته عکاسی‌ای هم داریم که بعد چهارم را دارد و این موقع است که عکاسی، هنر می‌شود. نفیسی هم دلش خواسته که حس فضا را در این سری تابلوهایش مجسم کند و به نظرم موفق هم بوده.»

از برنده جوایز مهرگان، گلشیری و یلدا، درباره وارد کردن این مفهوم «بد چهارم» در رمان می‌پرسم. می‌گوید: «من اعتقادم این است که در هر پدیده‌ای که بشود عنوان هنر را بر رویش گذاشت، این بعد چهارم باید باشد. در مورد رمان هم همین است. یک مسئله، ماجرای رمان است؛ این که شخصیت‌ها کجا می‌روند، چه می‌گویند و غیره. یعنی متن مکتوب و بارز و آشکار رمان است. اما آن رمانی موفق است که پشت این لایه رویی، چیزهای نگفته داشته باشد. ما همیشه در داستان و یا شعر حتی و رمان می‌گوییم ننوشته‌ها باید وجود داشته باشند تا موفق باشد.»

اما به گفته اخوت، آوردن این مفهوم در رمان، کار هر کسی نیست. او ادامه می‌دهد: «کار خیلی سختی است. اینجاست که آموزش خیلی کار نمی‌کند. نثر و اینها را می‌شود آموزش داد و آموزش دید. اما چیزی که به نظرم آموزش دادنی نیست اما دریافتنی است، همان لایه زیرین است که این را با خواندن رمان‌ها و کارهای خوب و هر چه بیشتر خواندن، می‌شود دریافت.»

محمدرحیم اخوت معتقد است که جلسات بررسی و نقد آثار خیلی مهمند و باید کاری کنیم که این جلسات کاربردی‌تر و موفق‌تر برگزار شوند. او می‌گوید: «اگر گالری‌دارها یا برگزارکنندگان جلسه، بتوانند آدم‌های مختلف را از حیطه‌های مختلف جذب کند و پایشان را به این جاها باز کنند، صادقانه حرف بزنن، با هم بگو مگو کنند؛ حتی بگو مگوی تند بکنند و همدیگر را نقد کنند، این ها کمک می‌کند که درک و دریافت من مخاطب عادی بالا برود و آثار را با دقت و شناخت بیشتری ببینم.»

به گفته اخوت برگزاری این جلسات، در دهه 40 تا اوایل دهه 50 در تهران سابقه داشته و نویسنده‌هایی بودند که نقاش نبودند ولی درباره نقاشی می‌نوشتند و بسیار هم تاثیر گذار بوده‌اند. مانند مرحوم کریم امامی که بسیار در اعتلای هنر مدرن نقاشی معاصر ایران موثر بوده و عنوان نقاشی سقاخانه را هم اولین بار او مطرح کرده است.

نویسنده رمان «مشکل آقای فطانت» نقاشی نمی‌کند اما عادت دارد در هنرهای مختلف سرک بکشد و این روزها هم ببیشتر معرفی کتاب و داستان می‌نویسد. خودش می‌گوید: «نه، نقاشی نمی‌کنم. ولی مطالعه پراکنده در این زمینه دارم. من دوست دارم در همه چی سر بکشم. اما اگر از من بپرسند، چه کاره‌ای؟! می‌گویم:داستان‌نویس. ولی خب یک زمانی هم برای برخی از مجله‌ها کاریکاتور می‌کشیدم؛ البته نه کاریکاتورهای خنده‌دار. بعد از آقای اردشیر محصص، اولین نمایشگاه کاریکاتور را در اصفهان از کارهای من گذاشتند. هم‌چنان که شعر می‌گفتم. ولی همه این‌ها گذرا بود و الان اگر از من درباره شغلم بپرسند، فقط می‌گویم: داستان نویسم.»

از او درباره حضورش در نمایشگاه‌های هنری شهر می‌پرسم. اخوت می‌گوید: «هیچ نقاشی اگر ادبیات، موسیقی و معماری نداند، نمی‌تواند نقاش بشود. هیچ داستان‌نویسی هم اگر نرود نمایشگاه‌های خوب را ببیند و در هنرهای مختلف سر نکشد، نقاشی نداند، موسیقی و معماری نداند، رمان‌نویس هم نمی‌تواند بشود.

و این طور ادامه می‌دهد: «من پیوند غیرآشکاری بین هنرهای مختلف می‌بینم. معتقدم اول ذهن باید با سر کشیدن در هنرهای مختلف، بارور شود. بعد اگر داستان‌نویس هستید، می‌توانید داستان بنویسید. یا اگر شاعرید، شعر بگویید. اما مهم این است که این ذهن باید بارور شود، تغذیه شود؛ با دیدن نمایشگاه‌های خوب، خواندن کتاب‌های خوب، از همه مهمتر دیدن تئاترها و فیلم‌های خوب.

نویسنده: نفیسه حاجاتی
عنوان متن تبلیغات
© نون‌ح‌‌‌