مجله معماری
زمان انتشار: فروردین ماه ۹۱
آدرس: مجله معماری، ماهنامه معماری و شهرسازی همشهری، بخش خبر و گزارش، صفحات ۱۸ تا ۳۰
گزارشی از مسابقه طراحی نمای برجهای هزاره سوم
نمای هزاره سوم
چندین سال بود که سازههایی بلندمرتبه، بدون نما و سکنه در بزرگراه همت، کنار پل شیخ بهایی، قد علم کردهبودند. تا این که قرار شد یک مسابقه بیسابقه معماری، سروسامانی به این سازههای غولپیکر بدهد؛ «مسابقه طراحی نمای برجهای هزاره سوم» که توسط مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران به همراه معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران و تعاونی مسکن آشیانه هلی کوپتر برگزار میشد.
فراخوان مسابقه، در آذرماه منتشر شد و علاقمندان فرصت داشتند تا نیمه بهمن ماه آثارشان را به دبیرخانه مسابقه ارسال کنند. برگزارکنندگان مسابقه از شرکت کنندگان خواستند تا طرحها علاوه بر استفاده از آخرین امکانات تکنولوژیک صنعت ساختمان، ویژگیهای مناسب یک عنصر شاخص در فضای شهری را هم داشته باشند. آثار، یک مرحله داوری شدند. سپس شرکتکنندگانی که طرحهایشان تایید شده بود، در فرصت تعیینشده، شیتهایشان را به دبیرخانه ارسال کردند.
روز دوم اسفند ماه، هیئت داوران، متشکل از مهندس ایرج کلانتری، دکتر مهدی حجت، مهندس کامران صفامنش، دکتر رسول میرقادری و مهندس حسین شیخ زین الدین طرحها را بررسی و سه طرح مطلوب را از این میان، برگزیدند. در مراسم اختتامیه این مسابقه که نهم اسفند ماه در سالن همایشهای کتابخانه ملی برگزار شد، علاوه بر معرفی و اهدای جوایز به آثار برتر، نمایشگاهی از آثار برگزیده هم برپا و از کتاب آثار نیز رونمایی شد.
دکتر مهدی حجت، دکترای معماری از دانشگاه یورک انگلستان و عضو هیئت علمی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. در کارنامه حرفهای او پایهگذاری سازمان میراث فرهنگی به چشم میخورد. دکتر حجت یکی از داوران مسابقه طراحی نمای برجهای هزاره سوم بود.
وقتی یک معمار اثری را طراحی میکند، عوامل مختلفی را در نظر میگیرد. در اجمالیترین صورت میتوانیم مجموعه عوامل موثر در شکل گرفتن اثر معماری را به دو بخش تقسیم کنیم؛ عوامل بیرونی و عوامل درونی. عوامل درونی یعنی آن مجموعه خواستهایی که در داخل اثر معماری هست. مثلاً خواستها و نیازهایی که در یک اثر مسکونی هست، کیفیت روابط فضایی و کیفیت تشکل مجموعه را به وجود میآورد. اما آن چه به این ترتیب میخواهد شکل بگیرد، فارغ از نیروهای بیرونی نیست. نیروهای بیرونی مثل شرایط اقلیمی، قوانین شهرداری، میزان بودجه برای بنا، تکنولوژیهای موجود در کشور و عوامل دیگر هم در آن اثر میگذارند.
من فکر میکنم مهمترین نکته برای یک طراحی مطلوب این است که دو معنای اصلی رعایت شود؛ اول این که نمای ساختمان وظایفش را که عبارتند از: وظیفهی حفاظت در مقابل باد، باران، گرما و سرما و وظیفهی فراهم کردن خشنودی، احساس رفاه و آرامش صاحبانش به خوبی انجام دهد. و امکان مبادلهی فضاهای درونی و بیرونی، به بهترین وجه تامین شود. نما از این جهاتی که گفتیم، باید غلط نباشد و همچنین از نظر فنی درست باشد. باید مبتنی بر تکنولوژی روز و درست و ارزان باشد. منظور از ارزان بودن بودن این نیست که کمقیمت باشد یعنی این که بیارزد. باید نوع تکنولوژی که برمیگزینیم و میزان سرمایهگذاری که میشود، اگر هم در کوتاهمدت به نظر گران میرسد، در بلندمدت چنان صرفههایی ایجاد کند که به نظر ارزنده بیاید.
خیلی عجیب است که طراحی نمای یک ساختمان جدا از طراحی و معماری ساختمان اتفاق بیافتد. این یک مسابقه استثنایی است. یعنی مسابقهای شبیه به این که فقط نمای ساختمان را به مسابقه بگذارند، تقریباً نداشتهایم. اما حالا که در مورد برج واقع در اتوبان همت، این اتفاق افتاده که یک سازه بنا شده و قرار است برای عملکردی که خیلی روشن نیست، طراحی نما صورت بگیرد، بهتر است تمام سعیمان را بکنیم که حاصل کار، نمای مطلوبی باشد.
و اما در مورد معیارهای نمای مطلوب برای برجهای هزاره سوم، نکته مهم این است که نمای این بنا طوری باشد که بتواند وظیفهی شهری خودش را انجام بدهد. چون مقیاس و محل قرارگیری این برج به نحوی است که با سطح شهر و اطرافش در مقیاس وسیع گفت و گو دارد. این بنا عملاً از محلهای دسترسیاش یعنی خیابانهایی که در همکف هستند، دید زیادی ندارد. چون نما در پرسپکتیو قرار میگیرد. اما از نواحی مختلفی در سطح شهر و حتی از شمیرانات قابل مشاهده است.
بنابراین این بنا یکی از اندامهای شهری محسوب میشود و باید وظیفهی شهریاش را هم به درستی انجام دهد. یعنی بتواند متناسب با فضای کلی فرهنگی شهرمان باشد. به عبارتی، تعلقش به تهران و معماری ایران تا حدودی روشن باشد و وقتی کسی بنا را میبیند تا حدودی بتواند متوجه شود این بنا به یک شهر یا کشور شرقی و اسلامی تعلق دارد. البته منظور این نیست که با بزک کردن و به کار گرفتن یک سری المانهای مصنوعی این کار را بکنیم، باید راه درستش را پیدا کنیم.
تعریف ضوابطی برای مسابقات معماری و تعریف روشن و دقیق سوال مسابقه، از جمله عواملی است که میتوانند به موثر واقع شدن هر چه بیشتر این رویدادهای در فضای معماری کشور کمک کنند.
من در پایان به معماران شرکت کننده در مسابقات معماری توصیه میکنم به جای اصرار در «نوآوری» و «خلاقه کار کردن» که این روزها این دو کلمه به غلط به کار میروند، به «کشف» و به این که چه چیز باید وجود داشته باشد، توجه کنید. بروید بستر، کالبد، تکنولوژی، مفاهیم و ضوابط زیباییشناسانه ایرانی و شرقی را بشناسید و به آنها توجه کنید. تا آن چه که مطرح میکنید از بستر شناخت منتج شده باشد. نه از دل و ذوق و تمنیات احساسی درونیتان.
مهندس کامران صفامنش فارغ التحصيل معماری از دانشگاه تهران، طراحى و معمارى شهرى از دانشگاه برکلی (Berkeley) و کاربرد کامپیوتر در معماری از دانشگاه یوسیالای (UCAL) است. او پایهگذار انستیتوی پژوهشی تهران بوده است وی یکی از داوران مسابقه طراحی نمای برجهای هزاره سوم بود.
38 سال است که دارم راجع به شهر تهران و معماریاش کار میکنم. اولین کسی هستم که راجع به منظر شهری در تهران مقاله دادم و طرحی پیشنهاد کردم راجع به این که نمای شهر تهران باید معادل و متناسب با فرهنگ، شعور و زندگی مردم باشد.
هزاره سوم، معنایی دارد. از حدود 30، 40 سال پیش از آن که هزاره دوم تمام شود، به سراغ این مفهوم رفتهاند. مثلاً مجله PA یک شمارهی ویژه راجع به این قضیه، حدود 40 سال پیش، منتشر کرد. پس «هزاره سوم» از نظر معماری، تکنولوزی و بحث فلسفی و علمی یک «موضوع» است نه یک «اسم». مثل این است که اسم من را بگذارید: هزاره پنجم!»
نمای یک ساختمان بسیار مهم است ولی موضوع اصلی نیست. طراحی نما را به مسابقه گذاشتن، بزرگترین ضرر را به معماری کشور میزند. این را همیشه مطرح کردهام. حتی اخیراً یکی از سمینارها و کنفرانسهایی که میخواستند راجع به نما و مسابقه نما بگذارند، با راهنمایی و نوشته و خواهش من، به بحث و موضوع نمای شهری و مسئله شهر و نما تبدیل شد.
مسابقه خیلی مهم است به خصوص در شناختن استعدادها و داوریاش هم بسیار مهم است. آنچه ما این روزها زیاد داریم، مسابقه است و آن چه که کم داریم، در طول دوران گذشته، داوری درست بوده است. بنابراین خود عمل مسابقه خیلی مهم است ولی مسابقه لباس پوشاندن بر تن یک استراکچر، درست نیست. این اشتباه الان در جامعه ما خیلی عمیق شده و معمارها را در حد طراحان نما، پایین آورده است.
عبارت بسیار شنیده شده «نما آئینه زندگی مردم یک شهر است» را من برای نخستین بار مطرح کردم. این اصطلاح زمانی شکل گرفت که وزارت مسکن و شهرسازی از من و تعدادی از معماران مطرح آن زمان، خواست که شرایطی را فراهم کنند و ضوابطی را بنویسند که از انجام برخی کارها در ساختمانها جلوگیری شود. من شخصاً با این که چیزی را دیکته کنیم، مخالفت بودم. و امر را به یک امر فرهنگی و تشویق و ترویج قضیه احاله کردم. فکر میکنم راه درستش هم همین است. نه این که دستور بدهیم. خیلی از این ها از ضوابط شهرداری میآید. خیلیهایشان هم از الگوهایی که در زمین و زمان جا افتاده.
دو حوزه برای معماری وجود دارد. حوزه مهندسی که به شدت امر دودوتا چهارتا دارد و مرتب با پیشرفتهایی همراه است و حوزه هنر معماری که نباید با چهارچوب و دودوتا چهارتا و مشخص کردن دستورالعمل و ضوابط اتفاق بیافتد. البته میزان خسارتی که برخی نماهای بد شهری تهران به مردم تهران وارد کردهاند، بیشتر از افتادن شیشه است. خیلی زیادتر است. آسیبهای روانی، فکری، بصری و اثرات منفی در جامعه دارد. نمیتوانید اینها را با دستورالعمل درست کنید.
به جز قسمتی که به امر فرهنگی مربوط است، آن قسمت که به امر تکنولوژیک مربوط میشود بحثی است که ما معمارها در وزارت مسکن و شهرسازی و حوزههای مربوط به آن مطرح کردهایم، عمل کردهایم و باید بیشتر و کاملتر هم عمل کنیم همچنان که بسیاری از کشورها می کنند.
موضوعات انرژی،ایمنی، نگهداری و تعویض نما از جمله مباحث مهمی که میتوان برای محقق شدنشان، ضوابطی را وضع نمود. این که شهرداری بگوید نمای شما باید چه شکلی باشد، کار بدی است. اما این هم که شهردای اجازه بدهد هر کس هر نمایی خواست بسازد، کار بدتری است.
برای ساختمانهای مهم حتماً کمیسیونهای هنری یا انتخاب را حدود سال 67، 68 پیشنهاد کردیم و یک مقداری هم موفق شدیم. این کار در شهرداری تهران دارد صورت میگیرد. گفتیم در مورد ساختمانهای مهم، دولتی، عمومی و بلندمرتبه شهردای نباید هر چه آمد، بپذیرد. الان هم مواردی هست که مورد نظر است و کمیسیونهایی مسئول هستند. کمیسیونها باید تقویت و تشویق شوند که بتوانند امر عمومی ساختمان فرد را غیر از موارد مربوط به سازه و تاسیسات و ... در بیرون از بنا هم تامین کنند.
نمیتوانید قانون بگذارید که نما چگونه باشد. یعنی نباید جلوی تعامل، گفت و گوی فرهنگی، آزادی و تجربه کردن مردم را بگیرید. منتها مثل تمرین مسابقه فوتبال و تربیت بچه، اینها همه روابطی و البته ضوابطی دارند. معنی شهر «دونیشن» یعنی تقدیم کردن است. شما به شهر، چیزی تقدیم میکنید. نباید ضرر بزنید. یک همشهری خوب، کسی است که نمای خوب به شهر بیاورد. کسی است که وقتی نمای ساختمانش را میبینید دلتان آرام شود. زیبایی مطرح شود. متاسفانه ساختمانهای ما آن زیبایی را ندارند به جای آن، نفس عماره معمار را دارند که این باعث میشود ساختمانها آن تظاهرات مشعشع را داشته باشند.
نما و ماهیت برج
مهندس ایرج کلانتری، معمار برگزیدهی سال 1384 و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. او مدرس معماری در دانشگاههای تهران، علم و صنعت و دانشگاه آزاد اسلامی و موسس و رئیس هیات مدیره مهندسان مشاور باوند است. وی از ذاوران مسابقه طراحی نمایس برجهای هزاره سوم بود.
معماری یا خدمات مهندسی مشاور برای خلق یک اثر معماری یک پکیج یا بسته است. این بسته شامل یک مجموعه ملاحظات و یک کار مولتی دیسبیپلین است. باید بدانید که در کجای شهر، با چه همجواریهایی و با چه ویژگیهایی از نظر مورفولوژی زمین، دارید کار میکنید. پس بنابراین تسلط یا تلقی جامع داشتن از همه این عوامل، یکی از ضرورتهای حرفه معماری است.حالا در جامعه، تسلط، هدایت و رهبری را در کار معمار، بنگاه مهندسی یا شخصیت حقوقی که وظیفهاش خدمات معماری است، نمیبینیم. این گونه شده که وظیفه خورد شده و به عهده عوامل دیگر سپرده میشود. یعنی کارفرماها برای ایجاد یا ساختن یک پروژهی معماری نمیدانند که باید به مهندس محاسب مراجعه کنند یا اول باید یک معمار برایشان یک پکیج تدارک ببیند.
در پروژهی این برجها، قضیه این گونه است که سازه را ساختهاند، کاربریاش را تعیین کردهاند، معمار تقسیم فضایی بر حسب برنامه مورد نظر را انجام داده و بعد نما را هم از طریق مسابقه انتخاب میکنند. در هیچ جای دنیا چنین اتفاقی نمیافتد. ولی خب از یک طرف من فکر میکنم این یک واقعیت است که در جامعه کنونی ما، در شهر تهران، یک ساختمان عظیم ساخته شده، مقدار زیادی سرمایهگذاری شده و ارزش و اهمیتی پیدا کرده. بنابراین میتوانیم از طریق رقابت، ایدهها و گزینههایی را برای انتخاب بهترین گزینه برای اتمام این پروژه پیدا کنیم.» او سپس ابراز امیدواری کرد که هیئت داوران علاوه بر این که گزینههای بهینه را انتخاب خواهند کرد، توصیههای لازم را هم حتی المقدور به مقام کارفرمایی به نحوی ارائه میکنند که انسجام از دست رفته برای این بنا، برگردد.
در انتخاب نمای مطلوب باید به پارامترهای مختلفی از جمله انتخاب مصالح، بضاعت انجام، هزینههای اقتصادی و سهولت اجرا توجه شود. ولی فراتر از این متغیرها که میتوانیم بهشان وزن و بارم اثرگذار داد، مهم این است که یک نما باید ماهیت این ساختمان را منعکس کند. نما باید ترنسپرنسی داشته باشد که بیننده بتواند سازه را از پس آن ببیند، اما اگر قرار باشد نما، چادر یا حجابی باشد که این ماهیت را پنهان کند، به نظر من ممکن است درست نباشد.
انبوه سازان یا کسانی که میخواهند پروژهای بسازند، میتوانند مقید به نظام فنی اجرایی و مقررات دولتی نباشند. چون در نظام فنی اجرایی و مقررات دولتی، پروژههای اعتبارات عمرانی به موسساتی سپرده میشود که به عنوان مهندسین مشاور احراز صلاحیت شده باشند. آنها تواناییهای خودشان را دارند و در چهارچوب تجربه خودشان محتاطانه وارد پاسخگویی به کارفرایان میشوند. ولی جوانان با استعدادی در جامعه هستند که فرصت ورود به طرحهای عمرانی را ندارند. این جوانان میتوانند از طریق مسابقه در بخش خصوصی یا سایر بخشها وارد شوند. حتی در پروژههای دولتی هم میتوان مسابقه بین مشاوران گذاشت. مسابقه هم برای این است که با فراهم کردن یک شرابط رقابتی بتوانیم به کیفیت مطلوب دست پیدا کنیم.
مسابقه قاعدههای خاص خودش را دارد و در ایران هم دو آئیننامه برای برگزاری مسابقات داریم، اشکال مسابقه عام این است که ممکن است یک جوان تازه از راه رسیده، ایدهی درخشانی بدهد اما توانایی ادامه ایده را نداشته باشد و در شان مهندسان مشاوری که این توانایی را دارند، نیست که بگوییم شما که یک مجموعه مسلط توانایی دارید، بیایید ایدهی این جوان را عملی کنید. چون هر مهندس مشاوری دوست دارد ایده از خودش باشد.
میتوانید مسابقه عام بگذارید ایده بگیرید. اما این ایده فقط به کارفرما و مجموعه سرمایهگذار بگوید که چه تنوعی از انتخاب دارند. بعد، آن مجموعه خودش بر اساس ایدههای رسیده، طرحی را انتخاب کند و سفارش اجرا بدهد. ولی برای پروژههای خاص که پیجیدهاند، حجم سرمایه زیاد است و ملاجظات مهندسی متعددی باید در آنها لحاظ شود، میتوان مسابقه محدود گذاشت. به این صورت که بر اساس موازین موجود از بین مشاورانی که صلاحیت احراز شده را دارند، 6 تا 10 نفر را انتخاب کنید و با اینها وارد مسابقه شوید. در این مسابقات هم کارفرما باید مقید به انعقاد قرارداد با برنده باشد.
خلق را تقلیدشان بر باد داد
مهندس حمیدرضا سپهری مدیر عامل مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران است.
احساس کردم دیدیم نمای این ساختمان میتواند به مسابقه گذاشته شود. چون یک ساختمان خاص است. کنار چند شریان خاص قرار دارد، سی و پنج، شش هزار مترمربع، نمای تخت و منظر شهری دارد. خیلی ساختمان میبینیم که شاید از این برج هم ارتفاع بیشتری دارند، ولی منظر شهری ندارند. شکل و مکان این برج این حساسیت را داشت که بتوانیم به مسابقه بگذاریمش. البته به مسابقه محدود فکر کرده بودم. ولی با دوستان که مشورت کردیم، نتیجه گرفتیم که مسابقه عام باشد تا ایدههای بیشتری دریافت کنیم.در حال حاضر مقررات و ضوابط خاصی برای نمای ساختمانها نداریم. البته شهرداری تلاش میکند که یک سری قوانین و مقررات ایجاد کند اما قوانین و مقررات نباید کمی باشند. مثلاً این درست نیست که بگوییم اگر نما قوس 5 و 7 داشته باشد، اسلامی ایرانی است و در غیر این صورت، اسلامی ایرانی نیست! الان وقتی میروید دستور نقشه بگیرید، کتابچه راهنما را که نگاه کنید، فقط ضابطههای کمی نوشته شدهاند. در حالی که ضابطههایی که ساختمان را دارای کیفیت میکنند، ضابطههای کیفی هستند.
این روزها به اشتباه، تهران را الگوی شهرهای ایران میدانند و این باعث شده که وقتی ساختمان با کیفیتی در تهران ساخته میشود، در شهرهایی که هیچ سنخیتی با تهران ندارند، ساختمانهایی درست مانند بنای ساخته شده در تهران، ساخته شوند و چون الگوبرداریشان کمی بوده و نه کیفی، بنابراین ساختمان کیفیت لازم را نخواهد داشت.
در دوران معاصر معماریهایمان یکسان و شهرهایمان شبیه هم شدهاند. یعنی اگر اسلایدی داشته باشید که در آن عنصر خاصی که میشناسید، نباشد، نمیتوانید بگویید این نیویورک است یا شیکاگو یا سن فرانسیسکو یا لندن! من عکسهایی از تهران را به همکلاسیهایم در آمریکا نشان دادم، آن که معمار اهل قاهره بود، گفت اینجا شبیه قاهره است. پس چیزی که معماریها را از هم متمایز میکند، رموز کیفی کار ماست.
یکی از مشکلات معماری امروز ما، جریان مدسازی است. در حالی که مد، فقط در کوتاه مدت جواب میدهد. همانطور که مد لباس زود به زود عوض میشود، اگر معماریمان را هم تایع مد کنیم، آن وقت با مصالح ماندگاری که میتوانند 100 سال دوام بیاورند، مثل لباس و پارچه رفتار کردهایم و خانههایمان زود کلنگی میشوند. الان خانههای سی سالهی تهران دارند کلنگی میشوند. منظور از کلنگی هم این است که زمینشان آنقدر میارزد که صرف میکند ساختمان را خراب کنند و چند طبقه بسازند. الان خانههای نیاوران و اقدسیه سرپا هستند. با کمپرسور خرابشان میکنند. فقط به خاطر این که میشود مثلاً به جای این که 2 طبقه هستند، 8 طبقه باشند. اما چرا اصلاً باید 8 طبقه بسازند؟! چه ضرورتی دارد؟ این ساخت و سازها، ضرورتهای زندگیشناسانه و مهندسی ندارند. ضرورتهای سوداگرانه مطرح است. برای همین است که میبینیم خیلی خانه ساخته شده ولی چراغهایشان خاموش است. الان بیشتر از نیازمندان تهران خانهی بدون سکنه داریم.
جالب است که سردمداران این مدسازی، خودشان در امورشان اندیشمندند. یعنی این ولوله را نه در توکیو میبینیم نه در آمریکا. معلوم نیست چرا ما این طوری هستیم. به نظرم باید جلوی مدسازی در معماری را بگیریم. باید کیفیسازی و نمونهسازی رایج شود. شاید چنین مسابقاتی بستری شوند برای ایجاد ساختمانهای باکیفیت.
من به برجسازان پیشنهاد میکنم برج نسازند! برجسازی مد شده و دلیلش هم این است که جریان سرمایه، مسیر اندیشمندانهای ندارد و سرمایهها ناگزیر، در ساختمانسازی بروز میکنند. چرا الان این همه ساختمان میسازند؟ ضرورت دارد؟ من بعید میدانم ضرورت داشته باشد. پول هست. نمیدانند چه کارش کنند. پس ساختمان میسازند تا بعد گرانتر بفروشند.
فن جدید طراحی نما
دکتر رسول میرقادری، مشاور عالی سازه برجهای هزاره سوم و از داوران مسابقه
اصولاً من با برگزاری مسابقه موافق هستم چرا که از طریق برپایی مسابقه، میتوان ایده¬های نو را شناسایی کرد. هماهنگی دقیق بین ساختار مسابقه با دیگر بخشهای دستاندرکار بنا، موضوع بسیار مهمی است. مثلاً تفکر پشت پیدایش مسابقهای برای نمای یک بنا، نباید دور و گسسته از خود بنا باشد. چرا که نمیشود طراحی نما را از دیگر اجزای تشکیلدهنده یک بنا جدا کرد. نما باید با سازه، بنا و تمامی قسمت¬های شکلدهندة یک بنا همراهی داشته باشد.این برجها به دلیل هندسه، شرایط اجرایی و شکل مکعب-مستطیلی¬اش، بسیار دست طراحان نما را باز می¬گذارد تا اندیشة خود را با اتکا بر متریال و تکنیک صحیح، پیاده کنند و نمای خوبی ارائه نمایند. امیدوارم از راه برپایی این مسابقه، اتفاق خوشی برای این بنای شاخص در شهر تهران رخ دهد.
این سازه از نگاه صنعت، مهندسی و اجرا، جزء اولین مجموعه¬های مهندسی در ساختار سازه¬های فلزی بود که در شهر تهران پدیدار شد. و نسبت به دیگر سازه¬های فلزی شهر، از اهمیت بارزی برخوردار است.
هم اکنون در کشورهای پیشرفته، طراحی نما در ساختمان¬های بلند یک فن جدید و به عبارتی یک رشتة نو در مهندسی سازه محسوب می¬شود. هر چه ساختمان بلندتر شود، تمامی مسائل آن با ساختمان¬های کوتاه¬تر متفاوت می-شود. مسائلی چون تکنولوژی، عملکرد، ایمنی، آسایش و غیره. برگزاری این مسابقه هم نشان میدهد که کارفرمایان به این اهمیت پی بردهاند.
داستان برجهای هزاره سوم
دکتر محمد صیادی نژاد، مدیرعامل شرکت تعاونی مسکن آشیانه هلی کوپتر.
شروع پروژه برجهای واقع در بزرگراه همت، به حدود 18 سال پیش، وقتی زمین برج خریداری شد، برمیگردد. این سیر از سال 72 شروع شد و در سال 75 مصوبهای در شهرداری تهران صادر شد. در این مصوبه، به برج 29 طبقه با 575 واحد مسکونی 75 متری و حدود 100 واحد تجاری مجوز در زمینی به مساحت 7400 متر داده شد. سپس بین سالهای 76 تا 80، پروژه به علت مشکلاتی متوقف شد. در حالی که فقط حدود 50 تا 60 درصد خاکبرداری انجام شده بود. در سال 81 هیئت مدیره فعلی، موفق شد مصوبه شهرداری را در 9/9/81 به پروانه ساختمانی تبدیل کند.با پیگیریهای صورت گرفته و با همکاری شرکت مهندسان مشاور ماهان مهراز به مدیریت دکتر مهرداد جاوید نژاد، محاسبات و طراحیها برای برجی با 36 طبقه از نظر سازه و 34 طبقه از نظر معماری انجام شد. تا این که سرانجام با موافقت شهرداری منظقه 6 و کمسیون ماده 5 سازههای فعلی برج، پدید آمدند.
در این مرحله برجهای هزاره سوم، سازهای 34 طبقه با 370 واحد مسکونی و حدود 40 واحد تجاری در زمینی به وسعت 15500 مترمربع تبدیل شد و دغدغهی طراحی نما برای این سازه به وجود آمد.
مالک برجها، طرحهای زیادی را برای نمای این برج دریافت و بررسی کرد. حتی شرکتی از ترکیه نمایی آلومینیومی برای برج طراحی و بخشی را به عنوان نمونه اجرا کرد. اما شرکت به دنبال طرح شاخصی برای این بنای عظیم بود.
در نهایت در تابستان 90 طرحهایی به معاونت معماری و شهرسازی شهرداری تهران تحویل داده شد. بعد از بررسیها و مذاکرات انجام شده، طرح مسابقه مطرح شد. به این نتیجه رسیدیم که برای این که بتوانیم از توان معماری حاضر کشور حداکثر بهره را ببریم و ایدههای مختلف را جمعآوری کنیم، به پیشنهاد مهندس جواد کریمیان، مدیر کل معماری شهرداری تهران، مقرر شد که با همکاری مرکز تحقیقات معماری و شهرسازی ایران و معاونت شهرسازی شهرداری تهران و شرکت تعاونی مسکن آشیانه هلی کوپتر، مسابقه معماری بر اساس استانداردهای وزارت مسکن و شهرسازی برگزار شود.» او در پایان، ابراز امیدواری کرد که نمای منتخب، بتواند مطلوبترین نما برای این سازه باشد و برای شهروندان و تهران و ساکنان برج، آرامش روانی و بصری به همراه داشته باشد.
مستند برجهای هزاره سوم
از آنجا که مسابقه طراحی نمای برجهای هزاره سوم، مسابقهای متفاوت و بیسابقه بود، از حمید سهیلی مظفر، مستند ساز با سابقه ایران، خواسته شد که فیلم مستندی از مراحل مختلف برگزاری این مسابقه تهیه نماید.
«حمید سهیلی مظفر» از مستندسازان نامآشنای ایران در حوزة هنر و معماری است که کار سینمایی را از سال 1352 آغاز کرده است. 14 فیلم مستند با عنوان «کارگاه های صنایع دستی»، 6 فیلم مستند با عنوان «مروری بر تاریخچه مختصر خط در ایران»، 12 فیلم مستند با عنوان «به سوی سیمرغ ـ جستجویی در نقاشی قدیم ایران» و 33 فیلم مستند با عنوان «معماری ایرانی»، از جمله ساختههای ماندگار این مستندساز در دهة شصت است.
سهیلی مظفر از سال 1371 تا 1386 مجموعه مستندی را با نام «بافت قدیم شهرهای ایران» در 31 قسمت ساخته و هم اکنون به بهانه برگزاری مسابقه طراحی نمای برج هزارة سوم، ساختن فیلم مستند «برج هزاره سوم» را آغاز کرده است. این فیلم مستند 30 دقیقهای شامل گفت و گوهایی با سازندگان برج، هیئت داوران و دستاندرکاران طراحی نمای برجهای واقع در بزرگراه همت، است و روند برگزاری و به سرانجام رسیدن نمای این برجهای شاخص تهران را به تصویر میکشد.