روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه 22 خرداد ماه 1390
آدرس: روزنامه اصفهان زیبا، شماره 1279، صفحه هنر و ادبیات، صفحه هفت، شماره بیست و دوم، فایل پیدیاف مطلب
امروز در هنر، ابزار مهم نیست
درخشش خورشیدهای خاکی روی بوم

اگر عادت کرده باشید به تماشای نمایشگاههای گالریهای مختلف، حتماً تا به حال با هنرمندان مختلف که درونیاتشان را با ابزارهای متفاوتی بیان میکنند، هم رو به رو شدهاید. آبرنگ، رنگ و روغن و اکریلیک جزو متداولترین ابزارهای نقاشی هستند یا حداقل ما در گالریهای اصفهان، هر هفته نمایشگاههای مختلفی میبینیم که هنرمندان با استفاده از این ابزار سعی در بیان حرفهای تازه یا حرفهای گفته شده با بیان تازه، دارند. اما نمایشگاه پیشین خانه نقش، از این نظر متفاوت بود.
علی میرآقاسی که مدرک کارشناسی نقاشی از دانشگاه هنر تهران دارد و مدرس دانشگاه هم هست، حرفهایش را با خاک و چسب روی بوم، ترسیم کردهبود. در حاشیهی افتتاحیهی این نمایشگاه، با میرآقاسی دربارهی کارهایش و این ابزار متفاوت، صحبت کردم.
این طور که من در این دو ساعت افتتاحیه، دیدم، خیلی از مخاطبان مشتاق بودند در مورد روند کارتان سوال کنند. اجازه بدهید من هم همین اول، این سوال را بپرسم. چه طور کار میکنید؟
پژوهش اولیه این است که بروید خاک را پیدا کنید. البته میتوانستم خاک معمولی استفاده کنم. با مواد و پودر رنگ قاطی کنم و رنگ دیگری دربیاورم. ولی من این کار را نکردم. با ماشین خودم میروم، میگردم و خاک مناسب را پیدا میکنم. همین الان هم در ماشینم، بیل و کلنگ هست و میتوانم آدرس دقیق جاهایی را که خاکهای روی هر کدام از بومها را از آنجاها برداشتهام، برایتان بگویم.
مثلاً اطراف نطنز، سمت اردبیل و آستارا تا حدودی تبریز، اطراف قم و... خاکهایی با رنگهای مختلف هست که من در کارهایم از آنها استفاده کردهام. خاکها را انتخاب میکنم، سرند میکنم. چند جور سرند مختلف هم دارم. حتی نسبت به شکل و ترکیب کار، بعضی مواقع از نخالههای همان خاک هم در کارم استفاده میکنم. البته سرندها را خیلی ریز انتخاب میکنم که بتوانم شکل خاک را نشان بدهم.
برای احیای کار هم از چسب استفاده میکنم. ترکیب چند جور جسب مختلف برای ثابت کردن کار روی بوم. به این ترتیب، شکل آخری که شما روی بوم میبینید، همان شکل خاکی است که در طبیعت وجود دارد. فقط لایه های زیرین است که با چسب قاطی شده و به شکل ملات درآمدهاند.
چه شد که سراغ خاک رفتید؟من اول رنگ و روغن کار میکردم. در قالب سه، چهار نمایشگاه هم کارهایم را به نمایش گذاشتم. بعد آکریلیک را انتخاب کردم. مدام ابزارهایم خشکتر شد تا اینکه رسیدم به خاک. و این دوره به نظرم خیلی غنیتر از دورههای قبل است. از جهت رنگی هم تنوع زیادی دارد.
نمیخواهم خیلی فلسفهبافی کنم. ببینید ما هر روز رنگها را میبینیم. البته منظورم رنگ شیمیایی نیست. رنگهای طبیعی. من همیشه دوست دارم آن چیزی را که هست، به صورت خالص استفاده کنم. من از چهرههای برخی مخاطبان میخوانم که دارند توی دلشان میگویند این که خیلی ساده است. من میگویم شما هر جا بروی خاک هست. چسب هم هست. یک بار تجربه کنید ببینید چه اتفاقی میافتد. این که شما خلاقیت را در کارهایتان بیاورید، کار سختی است. اما شکل کار به ظاهر ساده است. فقط خاک و چسب.
کسان دیگری هم بودهاند که از ابزار خاک برای نقاشی استفاده کنند؟
در ایران میتوانم بگویم، کسانی که در صد سال اخیر با خاک کار کردند، سه، چهار نفر بیشتر نبودهاند. مثلاً مارکو خیلی معروف است یا آقای عربشاهی و آقای نامی که خیلی دورههای کوتاهی کار کردند. اما بعد کنار گذاشتند. چون درگیری با خاک از نظر تنفسی، به شدت سخت است. من اگر بمانم حس میکنم نتیجهی بهتری میگیرم. آنها نماندند. تنها کسی که ماند و به امضای شخصی رسید، مارکو بود. می توانم بگویم.
چرا میخواهید نقاشی با خاک را ادامه بدهید؟
الان برای این که شما فکرت را به دیگران نشان بدهی، راههای زیادی داری. یکی با رنگ این کار را میکند. یکی مجسمه میسازد. چیزی که من دوست دارم، شکل طبیعی طبیعت است. به نظرم کسانی که دنبال آرامش هستند، بد نیست، این مدل کارها را ببیند.
معتقدم امروز در هنر، ابزار مهم نیست. یک زمانی مثلاً، ابزار رنگ و روغن بود. استاد کار میکرد و شاگردها هم همین طور. ولی الان شما هر چیزی را میتوانید استفاده کنید فقط باید بیانتان خلاقانه باشد. تکرار نباشد. حتی اگر تکرار است، آن تکرار، مفهومی را به شما بدهد. در اصطلاح تاریخ هنر، میگویند هنر مفهومی باشد. یعنی چیزی را بگویی که تا به حال نبوده. حتی اگر چیزی را میخواهی بگویی که قبلاً بوده، اگر به بیان و شکل دیگری بگویی، خوب است.