روزنامه اصفهان زیبا- شماره 864- دومین شماره ویژه نامه فرهنگ و هنر- پنجشنبه دوازدهم آذر ماه 1388


آخر هفته‌ها باید به چشم‌هایمان، به گوش‌هایمان، به ذهن‌مان استراحت بدهیم. آخر هفته‌ها باید بزنیم به دشت و کوه و بیابان یا برویم کنار زاینده رود قدم بزنیم و پاییز، فصل رنگ و برگ، را با تمام وجود حس کنیم. باید فیلم ببینیم. موسیقی خوب گوش کنیم و کتاب بخوانیم.

بشنوید

کاور آلبوم ساعت 9-خواننده و تنظیم کننده: سیروان خسرویآخر هفته‌ها، مخصوصاً اگر بیش از یک روز بشوند، مردم هوس سفر به سرشان می‌زند. سفر یعنی جابه جایی، یعنی پیمودن مسیر؛ مسیری که گاه طولانی هم می‌شود و باید ساعات بین راه را به هر صورت سپری کرد پس چه بهتر که با تدابیری، بودن در راه را لذت‌بخش کنیم. موسیقی یکی از این تدابیر است.

این روزها، خیلی‌ها بدون پخش‌کننده‌ی صدایشان حتی نمی‌توانند تصور سفر رفتن بکنند. مخصوصاً اگر تنها سفر می‌کنید، یکی از بهترین راه‌ها برای جلوگیری از سررفتن حوصله، همین گوش کردن موسیقی است.

این هفته، می‌خواهیم دو آلبوم از خواننده و موزیسین جوان، سیروان خسروی، را برای گوش دادن در سفر به‌تان معرفی کنیم؛ آلبوم «تو خیال کردی» و آلبوم جدید «ساعت 9» که هر دو طرفداران و منتقدان زیادی دارند.

آلبوم «تو خیال کردی بری» اولین آلبوم سیروان خسروی است که در سال 1384 توسط شرکت آوای باربد منتشر شد و قطعات شنیدنی، زیبا و متفاوتی دارد.

کاور آلبوم تو خیال کردی- سیروان خسرویآلبوم 38 دقیقه‌ای «ساعت 9» دومین ساخته‌ی سیروان است که شرکت گام اول، در سال 1388 آن را منتشر کرد. این آلبوم 10 تراک دارد با ترانه هایی از زانیار خسروی و امید اطهری نژاد. ملودی ها از سیروان و زانیار خسروی و تنظیم هم از سیروان است.

یکی از بهترین تراک‌های این آلبوم، قطعه‌ی «زندگی همین امروزه» با ترانه امید اطهری نژاد و ملودی و تنظیم سیروان است. تراک آرامی که به سبک موسیقی راک غربی تا یک دقیقه ادامه پیدا می‌‎کند و خواننده سعی می‌کند صدایش را به اوج برساند. با ریتم گرفتن تراک، گیتار الکتریک نقش پررنگی پیدا می‌کند و ترانه‌ی زیبایی درباره‌ی زندگی در حال، خوانده می‌شود؛

باور كن زندگی همین امروزه
لحضه ای كه تكرار نمیشه
فرصتی كه هیچوقت نداشتی
شاید تنها شانس تو همین امروزه

ببینید

فیلم دیدن هم یکی از تفریحاتی است که آخر هفته‌ها، خیلی می‌چسبد! و خب گاهی انتخاب فیلمی برای دیدن، خیلی سخت است.

این هفته می‌خواهیم یک فیلم ساده، کمدی و رمانتیک را به‌تان پیشنهاد کنیم. فیلم « Outsourced» محصول سال 2006 آمریکا که هم مفرح و جالب است و هم حرفی برای گفتن دارد.

داستان فیلم از این قرار است که «تاد اندرسن» در شرکتی واقع در سیاتل آمریکا که کارش پخش و فروش تلفنی کالاهای نوظهور است، کار می‌کند. روزی به هند فرستاده می‌شود تا کارمندان شعبه‌ای از آن شرکت را آموزش دهد و بازدهی کارشان را بالا ببرد و جانشینی برای خود تعیین نماید. اما تاد که علاقه‌ی خاصی هم به کارش ندارد، نمی‌تواند خودش را با فضای جدید تطبیق بدهد و دچار سردرگمی و افسردگی می‌شود؛ غذاهای کشور جدید را دوست ندارد. آداب و رسومشان را نمی‌فهمد و نمی‌تواند با کارمندان زیردستش ارتباط برقرار کند. تا این که به صورت اتفاقی با یک مرد خارجی که سال‌ها قبل، موقعیتی شبیه خودش داشته، برخورد می‌کند و توصیه‌های این مرد زندگی تاد را تغییر می‌دهد. 

فیلم می‌کوشد به مخاطب بگوید که اگر چه فرهنگ‌های مختلف، تفاوت‌های زیادی با هم دارند و تطبیق یافتن آدم‌ها با فضاهای جدید زمان‌بر و مشکل است اما خود افراد باید تلاش کنند و به جای مجادله، تمسخر یا بی‌اعتنایی کردن به فضاهای جدید، شناخت بیشتری نسبت به محیط به دست بیاورند و خودشان را جزیی از آن بدانند تا زندگی آسان‌تر و دلپذیرتری داشته باشند.

نام فیلم برگرفته از اصطلاح «outsourcing» به معنای استفاده از منابع و متخصصان ارزان خارج از کشور به منظور کاهش هزینه‌ها و افزایش سود است. کارگردان این فیلم جان جف کوت (John Jeffcoat) است. جاش همیلتون و عایشه دارکر در نقش دو شخصیت اصلی فیلم بازی می‌کنند و فیلم چندین جایزه از جشنواره‌های مختلف هند، ونکوور، تورنتو و ... کسب کرده است.

بخوانید

جلد کتاب من چراغ ها را خاموش می کنم- زویا پیرزادو اما کتابی که می‌تواند آخر هفته‌ی فرهنگی خوبی را برایتان رقم بزند... «من چراغ‌ها را خاموش می‌کنم» چه طور است؟! حتماً می‌دانید که «زویا پیرزاد» نویسنده‌ی این رمان، چندی پیش برنده‌ی جایزه‌ی « كوريه انترناسيونال» شد. پس اگر تا به حال داستان‌های این بانوی نویسنده را مطالعه نکرده‌اید، پیشنهاد می‌کنیم این آخر هفته سری به کتاب فروشی محل بزنید و «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» ، «عادت می‌کنیم»، «طعم گس خرمالو»، »مثل همه عصرها» و یا «یک روز مانده به عید پاک» را برای خواندن در تعطیلات بخرید.

اولین رمان بلند زویا پیرزاد، با نام «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» در سال ۱۳۸۰ چاپ شده و به خاطر نثر ساده و روانش جوایزی را ازآن خود کرده است. داستان این رمان در شهر آبادان دههٔ چهل خورشیدی می‌گذرد و شخصیت‌های داستان از خانواده‌های کارمندان و مهندسین شرکت نفت هستند که در محلهٔ بریم جدا از بومیان آبادان زندگی می‌کنند.

نویسنده: نفیسه حاجاتی
عنوان متن تبلیغات
© نون‌ح‌‌‌