« جوانشهر »
شنبه، 15دیماه 1386، صفحه جوان، روزنامه اصفهان زیبا، شماره سیصدوسیوسوم
این مطلب را در سایت روزنامه بخوانید-->[ اینجا ]
-------------------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------------
آغازستان!شنبه، 15دیماه 1386، صفحه جوان، روزنامه اصفهان زیبا، شماره سیصدوسیوسوم
این مطلب را در سایت روزنامه بخوانید-->[ اینجا ]
-------------------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------------
اگر یادتان باشد، حدود یکسال پیش، در صفحهی جوان، ستون بسیار پرطرفداری بود به نام «جوانشهر» که جایزهی منتقدین جزایر قناری را نیز از آن خود کرد!
اینکه در آن ستون چه مطالبی نوشتهمیشد را مطمئناً خوب به خاطر دارید که اگر به خاطر نداشتهباشید خیلی «زشته، زشته»!!
اما خب برای تاکید عرض میکنم که «جوان شهر» ستونی بود با نگاهی به جوانترین شهر که اصولاً در دست جوانان نیز هست. یعنی جایی به نام دنیای وبلاگستان. یک دنیای مجازی که هر لحظه گستردهتر، تاثیرگذارتر و به دنیای حقیقی نزدیکتر میشود. البته نه اینکه فقط به مسایل مربوط به وبلاگها و دنیای مجازی میپرداختیم(و البته خواهیمپرداخت!). جوانشهر اصولاً محدودیت خاصی نداشت. در مورد همهی مسایل مربوط به «جوانان» صحبت میکردیم و اگر خدا بخواهد، خواهیم کرد!
اما دوست دارم شمارهی آغازین «نیو ورژن» این ستون را که انتشارش مصادف شده با اولین روزهای ده سالگی کلمهی عجیب «وبلاگ» به این مقوله اختصاص دهم.
اگر نمیدانید «وبلاگ» چیست و تا به حال اصلاً چنین کلمهای به گوشتان نخورده، حتماً شوخی میکنید! چون اینروزها به دنبال استقبال سیاستمداران و خبرنگاران از این رسانهی پرمخاطب، هر از گاهی نیز نامی از این تریبون در رسانهی ملی بردهمیشود!
اما به جهت تنویر افکار عمومی باید عرض کنم که وبلاگ یک تریبون غیررسمی است که گاهی رسمی هم میشود. محلی است برای نوشتن هر چیزی که گوشهای از ذهنتان را اشغال کرده. وبلاگها خانههای دنیای مجازی هستند که بنابر سلیقه و هدف مستاجرینشان(که همان نویسندگانشان هستند) کارکردهای مختلفی از دفترچه خاطرات گرفته تا یک تریبون کاملاً رسمی پیدا میکنند.
وبلاگستان
از اولين باري كه كلمه "وبلاگ" براي توصيف يك نشريه اينترنتي استفاده شد، 10سال و 18 روز گذشت!
سایت ایسنا به نقل از بیبیسی اعلام کرده: اين كلمه اولين بار توسط «يورن بارگر» در ۱۷دسامبر ۱۹۹۷استفاده شد كه قصد داشت آنچه را كه در پايگاه اينترنتي خود منتشر ميكند، توصيف نمايد.
اين كلمه از تركيب و مخفف نام فرآيند «ثبت» سايتهاي جالب در «وب» ايجاد شد. كاري كه آقاي بارگر در پايگاه خود به طور روزمره انجام ميداد. هرچند پيش از ابداع و مصطلح شدن اين واژه، بسياري نشريات اينترنتي داشتند و آنرا به روز ميرساندند، اما سال ۱۹۹۷نقطهاي بود كه وبلاگ داشتن و وبلاگ نويسي به يكي از مشغوليتهاي خاص در فضاي وب بدل شد. تا اینکه در پایان سال 1998، شمار وبلاگها به بیش از 23 پایگاه و ده سال بعد، این تعداد به 70میلیون رسید و این درحالی است که اکنون تخمین زدهمیشود که در هر روز حدود 120هزار وبلاگ به شمار وبلاگها اضافه میشوند و در هر ثانیه، 17 مطلب جدید بر روی وبلاگها قرار میگیرند.
وبلاگنویسی فارسی نیز از پاییز 1380 به وسیلهی جوانی بیست و چند ساله آغاز شده و امروز زبان فارسی با وجود سرعت بسیار کم اینترنت در ایران و مشکلات ریز و درشت دیگر، به یکی از 10 زبان برتر وبلاگنویسی در جهان بدل شدهاست و هر روز استقبال از این تریبون عجیب رو به گسترش است.
گیکستان!
حدود یک سال پیش بود که ایدهی جالبی به ذهن وبلاگنویسان رسید. یک بازی گروهی! که بیشتر، بهانهای بود برای نزدیک شدن وبلاگنویسان به یکدیگر، آشنایی بیشتر و گرم شدن محلهی وبلاگهای فارسی. از آن زمان تا به حال بازیهای مختلفی در وبلاگستان درگرفته که بعضیها با استقبال شدیدی روبه رو شدند. روال این بازیها اینگونه است که گروهی از وبلاگنویسان شناختهشده ایدهی بازیای را مطرح و خودشان بازی را شروع میکنند. دوستانشان را به بازی دعوت میکنند و این دعوتها زنجیروار ادامه پیدا میکند تا هرکس دوست داشته باشد، در بازی شرکت میکند.
اما جدیدترین و جالبترین بازیای که در حال حاضر در وبلاگستان فارسی رواج دارد، بازی «آرزوهای گیکی» است.
حالا «گیک» یعنی چه؟!... به زبان خودمان، یعنی «خوره»! یا «کسی که بر اساس شور و اشتیاق به پیش میرود.» مثلاً یکی، خوره بازیهای کامپیوتری است. یکی کرم کتاب است. یکی دیوانهی وبلاگنویسی است و...
اما بازی «آرزوهای گیکی» به این منوال است که یک دوست وبلاگنویس که میداند شما دیوانهی چه چیزی هستید، شما را به عنوان یک گیک مثلاً گیک کامپیوتر، بازیهای رایانهای، موسیقی، اینترنت و... به این بازی دعوت میکند. شما هم از آرزوهایتان به عنوان یک «شیفته» مینویسید. آرزوهای بزرگ، دست نیافتنی، با چاشنی طنز و خلاصه چیزی شبیه رمانهای علمی تخیلی! بعد هم چند نفر از دوستان پایهتان را به این بازی دعوت میکنید. بازی بسیار جالبیست که میشود بر مبنایش چند رمان علمی تخیلی نوشت یا چندین ایدهی جالب کاربردی به دست آورد مخصوصاً که فعلاً این بازی به شدت در بین وبلاگنویسان آیتی رواج یافته و بدین ترتیب آرزوهای حیرتزدهکننده (چه ترکیب خفنی شد!) بسیاری پدید آمده از جمله: «کاش روزی برسد که بشود اشیا را هم به صورت Attachment به پیوست e-mail ارسال کرد! هر چند این آرزو بسیار نامعقول به نظر میرسد ولی تصور کنید اگر 30 یا 40 سال پیش اینترنت را هم برای شما توصیف میکردند یحتمل کمی نامعقول مینمود.»یا این:« دوست داشتم، یک برنامه تلویزیونی تمامعیار آیتی را تهیه و مجریگری میکردم. چیزی شبیه نود و یا آسمان شب، البته با کیفیت و هیجان بسیار بیشتر»... شما فکر میکنید «گیک» چی هستید؟!