نام: کتابسرای پدرام
آدرس: اصفهان، خیابان شیخ مفید
مصاحبه شونده: آقای  رستمی فر
تاریخ مصاحبه: دوازدهم دیماه 1387
دلیل این انتخاب: کتابسرای پدرام را خیلی از بچههای کنکوری میشناسند. مخصوصاً همهی آنها که کلاسهای عربی آقای طالقانی را گذراندهاند!(که تعدادشان هم کم نیست.) من هم تقریباً به همین شیوه با این کتابفروشی آشنا شدم. یادم هست که اول یک کتابفروشی کوچک بود بعد بزرگتر شد و حالا نامی پیدا کرده است. دیدن این روند رشد و همچنین شنیدن درباره کارهای ضمنی این کتابسرا از جمله تحویل کتاب با پیک و سایت اینترنتیاش، از عواملی بودند که باعث شدند به فکر مصاحبه با این کتابفروشی بیفتیم.
درباره مصاحبه: نزدیک ظهر بود که وارد کتابفروشی شدیم. از خانم متصدی صندوق، سراغ «مسئول کتابفروشی» را گرفتیم. گفت که شاید تا حدود بیست دقیقه دیگر، بیاید. هنوز پنج دقیقه نگذشته بود و ما داشتیم کتابها را نگاه میکردیم که آقای رستمیفر وارد کتابسرا شد. پروژه را برایش توضیح دادیم و با هم به زیرزمین کتابفروشی که جدیداً قفسهبندی شده و کتابهای کنکور بر اساس مقطع تحصیلی در آنها قرار گرفتهاند، رفیتم. مصاحبه بیش از یک ساعت طول کشید و حرفها و اطلاعات بسیار جالبی به دست آوردیم. باید اعتراف کنم که اصلاً فکر نمیکردم این کتابفروشی کوچک تا به این حد مورد مناسبی برای این پروژه باشد. در پایان مصاحبه بعد از شنیدن در مورد «نوآوریی»ها، «ریسک پذیری»ها، «خدمات» و «موفقیت»های مصاحبهشونده، به این نتیجه رسیدیم که او نمونهی بارز یک «کارآفرین» است.

-    لطفا کمی در مورد فعالیتتان توضیح دهید.
-    من رستمینیا هستم. در سال 1378 به دلیل علاقه ی شخصی به کتاب و کتابخوانی احساس نیاز به انجام این شغل در من به وجود آمد. کتابسرای پدرام عموما کتابهای پر فروش و اولیه را برای قشر خاص تهیه میکند و به تدریج زمینه ی فعالیت را گسترش داد. در سال 1379 کار جدیدی که ما انجام دادیم به راه انداختن سایتی بود که بانک کتاب داشته باشد .در سال 1380 شروع کار برای راه انداختن بانک کتاب با سیستم پرداخت (تجارت الکترونیک ) بود که در آن زمان امکانات کمتری در این زمینه بود و در واقع ما سایت را به این دلیل ایجاد کردیم که  مراکز محروم جوابگوی نیاز جامعه برای تهیه کتاب و کتابخوانی نیست و بعضا در مناطق محروم حتی با وجود فروشگاههای کتاب  امکان فروش به دلیل مسافت طولانی از شهر برای مناطق محروم روستایی موجود نیست.
قبل از کتابسرای پدرام هیچ کتابسرای دیگری سیستم پرداخت نداشت.  جز دو سایت یکی سایت دهخدا (که البته باید افراد پول به حساب واریز می کردند و کتابهای عمومی داشت و فاقد کتب درسی بود) و دوم سایت book shop که فقط فروش در خارج از کشور داشت و در داخل کشور فروشی نداشت.
هدفی که پدرام در دراز مدت دارد یکی اینست که  افراد  به صورت on line بتواند سوالات  خود را در مورد کتب ارائه شده برای فروش بپرسند و یا ایجاد حراجی کتاب به صورت on line .به این صورت که افراد در سایت بیایند و کتابهایشان را برای فروش معرفی کنند و پدرام وظیفه ی معرفی در خواست کننده های خرید آن کتابها را برای افراد داشته باشد.
پدرام مشکل پستی  برای  افراد را حل کرده است.به دلیل اینکه تعرفه های پستی که از اواخر سال 1385 افزایش پیدا کرده است بر سیستم on line سایت پدرام تاثیر گذاشته است.به این دلیل پدرام این ابتکار جالب را به خرج داد و تصمیم گرفت برای افرادی که بالای 500000 ریال خرید کتاب می کنند هزینه ی پستی را برداشت(پست پیشتاز) و امکان فرستادن کتابها را به مناطق مختلف و از جمله مناطق محروم بوسیله ی اتوبوس فراهم آورد.

-    در شروع کار چند نفر با شما همکاری می کردند و حالا چه تعداد؟
-    در شروع کار در کتابسرا 1 نفر بودم و حالا 5 نفر هستیم که 2 نفر فروشنده هستند. یکی از دوستهایم هم مسئولیت سایت را برعهده دارد.

-    چه نوآوریهایی در کسب و کارتان داشتهاید؟
-    نوآوری هایی که پدرام در نظر داشته که متاسفانه به مرحله ی عمل در نیامد ارائه ی طرح کتابفروشی اصفهان در اتحادیه کتاب بود(به این صورت که کتابفروشی های اصفهان تمامی بانک اطلاعاتی کتاب خودشان را در اختیار سرویس دهنده سایت پدرام قرار دهند تا پدرام  عناوین بیشتری برای معرفی به افراد کتابخوان داشته باشد)که متاسفانه به دلیل بافت سنتی و مذهبی بودن و حالت خاص مقتصد بودن مردم اصفهان این امر ایجاد نشد.
پدرام کار خاص دیگری را نداشته است .بعضی طرح ها در ذهن بنده بوده است که به دلیل بعضی موانع دلسرد شده و البته بعضی طرح ها هم به دلیل اینکه زمان زیادی را می گیرد انجام آن به تعویق افتاده است.

-    آیا خودتان را یک فرد موفق می دانید؟ رمز موفقیتتان و در صورت عدم موفقیت علل شکستتان چیست؟
-    بله. من خودم را فردی موفق می بینم. چون به یکسری اهدافی که در ذهنم بوده است رسیدهام. از نظر من رسیدن به هدفی که در ذهن داشته ام برابر با موفقیتم بوده است و وقتی به موفقیت کامل در ذهنم می رسم که به آن هدف به طور کامل دست یابم.یکی از رمز های موفقیت پدرام این بود که کتابهایی که درصد وجود آنها بسیار کم و خواها نان آنها بسیار زیاد بود را تهیه می کند(مثلا کتاب عرب طالقانی)در عرض 2 سال 10000 فروش داشت و یا کتابهای تیز هوشان که در ابتدا درخواست کننده نداشت تهیه می کرد با اینکه 2سال ضرر کرد اما در حال حاضر بسیار در خواست کننده دارد و به تدریج پدرام به دلیل انجام این امور مشهور شده است.و البته دلیل دیگر معروفیت پدرام این است که ما هیچگاه در پی اهداف مادی نبودیم و همیشه با مشتریان خود فراتر از مسائل مادی بر خورد می کنیم.

-    آیا در شروع کار تجربه ی مرتبطی داشتید؟
-    در شروع کار تجربه ی خاصی نداشته ام .از بچگی و در زمان دانشجویی به کتب ادبی و عمومی علاقه داشتم و همیشه کنجکاو بودم که کتابفروشی ها به چه صورت کار می کنند
البته من دوستان کتابفروش زیادی به واسطه ی خرید کتاب از آنها داشتم و از تجربه ی آنها استفاده کردم اما تجربه ی کار در کتابفروشی نداشتم و اعتقاد دارم کار به همکاری به وجود می آید.

-    آیا عدم رضایت از شغل قبلی باعث شده که به این شغل رو بیاورید؟
-    من رشته مهندسی صنایع خوانده ام و شغل قبلی من کار در انرزی اتمی بود اما به خاطر علاقه یزیاد به کتاب به سراغ این شغل  رفتم.البته اوایل که در انرزی اتمی بودم کتابفروشی پدرام را ایجاد کردم که پس لز مدتی احساس کردم که شغل اول به کتابفروشی لطمه می زند و وقت گیر است پس آن را رها کردم و به این کار پرداختم و الان بسیار راضی هستم.

-    چقدر اطرافیان (خانواده و دوستان )در پیشبرد کارتان موثر بوده اند؟
-    اطرافیان و خانواده بخصوص پدرم بسیار حامی من بود (ملک کتابسرا متعلق به پدرم است) البته اوایل کار به خاطر ریسکی که در کار بود و رها کردن شغل اولم و تغییر شغل خانواده مخالف بودند اما بعد راضی شدند.

-    شرایط کودکی تان چگونه بوده است؟آیا ریشه هایی از علاقه به این شغل را در کودکی تان سراغ دارید؟
-    بله. من از بچگی به کتاب و کتابخوانی علاقه ی بسیاری داشته ام.

-    آیا تحصیلاتتان در کارتان موثر بوده است؟
-    رشته‌ی اصلی من مهندسی صنایع است و من از این رشته در زمینه ی مدیریتی استفاده کردم اما در بحث کتاب از عناوین کتابداری استفاده کردم. خودم هم به ادبیات خیلی علاقه دارم. اگر دقت کردهباشید «پدرام» نه نام کوچک خودم هست و نه فامیل یا چیزی مثل این، «پدرام» نام هنری من است.

-    در زمان شروع  به کار چند سال داشتید؟
-    بیست و پنج سال

-    آیا نیاز به موفقیت شما را به این کار سوق داد؟ در کل چه عواملی باعث شد به این کار جذب شوید؟
-    من آدم بی‌قراری هستم و نمی‌‎توانم به صورت مداوم کار ثابتی انجام دهم و به دنبال تغییرات و به روز رسانی در کارم هستم. شاید یکی از دلایلی که شغل قبلی خود را رها کردم هم همین تکرار در کارم بوده است. به عقیده‌ی بنده انسان برای پیشرفت خودش باید به پیشرفت جامعه کمک کند و اگر من در کارم به جایی رسیده‌ام به خاطر تغییرات در نحوه‌ی کارم بوده است. کتابفروشی درآمد چندانی ندارد اما من با تغییر روش کار باعث رونق این کار شده‌ام. مثلا یکی از این فعالیت‌ها رفتن به نمایشگاههای مختلف در شهرهای مختلف بوده است که بنده یک سری کتاب را هر چند محدود به این نمایشگاه می‌برم و بیشتر سایت کتابسرا را معرفی کنم.

-    چقدر از نظر مالی حمایت شده اید؟و به نظرتان در  کار شما حمایت های مالی چه قدر می تواند موثر باشند؟
-    من از لحاظ مالی بوسیله پدرم حمایت شده ام  چون همانطور که گفتم اینجا ملک پدریمان است. بله البته حمایت های مالی و داشتن سرمایه بسیار موثر است در ایجاد و پیشرفت کار.

-    آیا در کارتان شکست خورده اید؟به نظرتان دلایل شکست چه مواردی بوده؟
-    بله.من شکست مقطعی در کار خورده ام .مثلا همان طرح کتابفروشی اصفهان که ایجاد نشد و ضرر مالی هم دیده ام اما باز از شکست ها درس گرفته ام.مهم ترین عامل شکست من جامعه و بخصوص شهر بوده است.اگر مثلا کتابفروشی در تهران بود طرح ایجاد می شد.

-    چه مشکلات و موانعی در حرفه ی شما وجود دارد؟
-    مشکلات و موانع شامل مشکلات مالی که کتاب گران می شود و تهیه کتاب دشوار می شود و مشکلات اداری مثل مشکلاتی که برای این زیرزمین با شهرداری داشتم و میخواستن کتابفروشی را پلمب کنند و خود شهردار منطقه هم گفت اینجا را خراب کن ساختمان چند طبقه بساز سود زیادی دارد و خلاصه بحثها و درگیریهای زیادی داشتیم.

-    ریاضیات در حرفه ی شما چه نقشی دارد؟
-    همه چیز به ریاضیات بستگی دارد. حساب کردن نقطه ی سر به سر. در احتمال البته نه بصورت خیلی جزئی. اگر افراد ریاضی بدانند علمی تر با احتمالات و  ریاضیات کار میکنند.

-    به نظر شما به طور کلی جایگاه ریاضیات در بازار کار چیست؟
-    ریاضیات بحث بزرگی است. در بازار کار چون رشته ی مادر است بسیار مهم و ضروری است.

-    چه پیشنهاداتی برای افراد تازه کاری که دوست دارند به عنوان یک کار آفرین مطرح شوند دارید؟
-    برای ایجاد کتابفروشی فرد کار آفرین باید تحقیقات راجع به محل کار را انجام دهد.باید1-میزان سرمایه 2-میزان علاقه 3-محل کتابفروشی(بهتر است ملک شخصی باشد) به نظر من برای کار آفرینی حتما نباید کاری غیر از دیگران انجام دهی.باید ایده ی جدید داشته باشی مثلا یک سوپر میوه یک ایده و کار جدید برای تحویل کالا انجام دهد.اگر کسی بخواهد کار جدید انجام دهد سخت است اما اگر بخواهد کار تکراری اما نو انجام دهد باید به سراغ افراد موفق در آن شغل برود.مثلا برای ایجاد کتابفروشی برآورد بازار کتاب را بکند و به سراغ کتابفروشی های دیگر برود و از تجربیات دیگران استفاده کند.به طور کلی بازار کار  و سرمای و استفاده از الگوی افراد موفق سه بحث مهم در ایجاد یک کار است.

-    سوالهای من تمام شد. اگر شما جملهای، صحبت دیگری به نظرتان میرسد...
-    به نظرم خوبه که یک نکته را تاکید کنم . آن هم این که اولین کسانی که یک کار را انجام می‎دهند همیشه موفقترین نیستند اما اولین ها همیشه جلوتر از همه هستند.

نویسنده: نفیسه حاجاتی
عنوان متن تبلیغات
© نون‌ح‌‌‌