روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه 24 مهرماه ۱۳۹۰
 روزنامه اصفهان زیبا، شماره 1379، صفحه هنر و ادبیات، صفحه ۷، شماره 39،pdfمطلب

           گفت و گو با احسان تحویلیان درباره‌ی نمایشگاه عکسش در گالری آپادانا

هنرمندان باید فداکاری کنند، حرف تکراری نزنند

لکه‌های سیاه در مرکز تابلوهای سفید

گالری آپادانا هفته‌ی گذشته میزبان یک نمایشگاه متفاوت بود. احسان تحویلیان مجموعه عکسی را با نام «بدون عنوان [فندک]» به این نگارخانه آورده بود که خب با واکنش‌های مختلف مخاطبان هم روبه رو شد. در حاشیه‌ی آخرین روز نمایشگاه، با این هنرمند گفت و گویی انجام داده‌ام که در ادامه می‌خوانید.

اگر بخواهید نمایشگاه‌تان را در یک عبارت کوتاه توصیف کنید، آن عبارت چیست؟
رو به رو شدن بی واسطه با حقیقت

خیلی عبارت کلی‌ای است...
بله. کلی است. بازخورد مخاطبان هم خیلی متفاوت بوده... بعضی‌ها می‌آمدند می‌گفتند نمایشگاهی نیست؟! می‌گفتیم: چرا هست. ببینید. می‌رفتند، دور می‌زدند و برمی‌گشتند می‌گفتند: نبود که! بعضی‌ها هم ساعت‌ها وقت صرف کردند. این بیشتر یک کار فرم هست که مخاطب باید خودش ببیند. نمی‌شود توصیف خاصی ارائه داد.
ما اینجا تابلوهایی می‌بینیم که عکسهایی از قطعات داخلی یک فندک هستند. فکر پشت قضیه چه بوده؟
اصلاً مهم نیست که این شی چیست. رویکرد مهم است. رویکرد را می‌توانیم در مورد هر شی استفاده کنیم. این فندکی است که به اجزای سازنده‌اش تقسیم شده. نه قسمت شده و نه فریم عکس هم از آن به دست آمده. 

یعنی با این کار می‌خواهید یک نوع جزء‌نگری را به مخاطب یادآوری کنید؟
جزء نگری... در آن واحد که این شی برای خودش شخصیت دارد. و البته از شی‌ای به نام فندک یک نوع حافظه‌ای در اندیشه‌ی شما هست. هر چه قدر بخواهید این حافظه را پاک کنید و شی را تنها نگاه کنید، نمی‌شود. 

عکس‌هایی که از قطعات گرفته شده در مقیاس کوچکتر از واقع است؟
نه. یک به یک است. چون از این مدل فندک یک سایز کوچکترش هم هست. ولی نوعی که عرفه، این است.
خب ما در بدو امر یک تابلوی سفید می‌بینیم که در مرکزش یک شی سیاه هست و خب بعد می‌فهمیم که این شی سیاه یکی از قطعات فندک است. چرا در یک صفحه سفید، ان هم به این بزرگی؟!

اول این که من همیشه برای ارائه‌ی کارهایم، محیط گالری را در نظر می‌گیرم. کاری که ارائه می‌دهم، نسبت به گالری است. دوم این که برخلاف نقاشی‌ها که می‌روید در گالری‌ها تماشا می‌کنید و باید کمی از اثر فاصله بگیرید تا ترکیب‌بندی‌اش دست‌تان بیاید. (جزئیات تکنیکی را معمولاً از نزدیک می‌بینند و جزئیات کانسپت را از دور) این کار برعکس است. وقتی می‌روید جلو به خاطر این که سایز عکس‌ها بزرگ است، فریم حذف می‌شود. می روید داخل اتمسفر. و برعکس، وقتی عقب می‌روید، جزئیات قابل دیدن نیستند. فقط لکه و سطح می‌شوند و  یک کار انتزاعی.

و تقریباً همه‌شان شبیه هم!
دقیقاً. ولی وقتی نزدیک می‌روید، یک کار رئال است. 

خب الان یک ایده‌ی کلی را مطرح کردید که می‌شود روی هر چیزی پیاده کرد. چرا اصلاً لایتر را انتخاب کردید؟
اولین چیزی بود که به ذهنم رسید. اصلاً هم مهم نبود که چه چیزی باشد. البته یک سبقه‌ای دارد. در نمایشگاهی که سال 88 داشتم به نام حافظه اشیا، از نسبت انسان‌ها و اشیا صحبت می‌کردم. ایده‌ی این هم از آنجا سرچشمه می‌گیرد. فندک چیزی است که بین زن و مرد مشترک است. عام است. اگر دقت کنید در کارها یک سری بافت، مو، هم بود. نویز بودند. مو به عنوان یک عامل انسانی چیزی است که ناخودآگاه از انسان در مکان‌های مختلف جا می‌ماند. اشیا نسبت به انسان‌ها، هویت پیدا می‌کنند. شاید اگر این فندک دست موجوداتی در مریخ بیفتد، طور دیگری به‌ش نگاه کنند. آن موهایی که در کارها می‌بینید هم بازمانده‌های هویت انسانی‌اند. 

شما کارهای دیگری هم انجام داده‌اید. مثلاً در نمایشگاه بدون مرز که چند ماه پیش برگزار شد، یک ویدئوآرت داشتید...
بله. البته بیشتر به عکس گرایش دارم ولی وقت‌هایی که فکر و ایده‌ام در قالب عکس نمی‌گنجد، می‌روم سمت ویدئو. اکثر مواقع توانسته‌ام حرفم را با عکس بزنم. ولی در مواقع دیگر، تغییر مدیوم می‌دهم.

از نمایشگاه گذاشتن چه تعریفی دارید؟ چه طور ابزاری است؟
مثل آزمون و خطاست. می‌آیند زیر غلطهایت خط قرمز می‌کشند. البته بعضی مواقع هم باید به حرفت ایمان داشته باشی چون ممکن است آنها اشتباه برداشت کرده باشند. نمایشگاه، همه‌اش رشد است. 
این طور که در بیوگرافی‌تان نوشته، رشته تحصیلی‌تان کامپیوتر بوده. عکاسی را از کی شروع کردید؟
بله. از آنالوگ شروع کردم ولی عکاسی آنالوگ باب میلم نبود و کارهای زیادی انجام ندادم. بعد که دوربین دیجیتال آمد، فکر کردم این همان چیزی است که من سال‌ها دنبالش بودم. من آدمِ آنالوگ نبودم. آدم دیجیتال بودم. 

به نظرتان دیجیتال چه چیزهایی را به دنیای عکاسی اضافه کرد که مثلاً شما را از آدمی که در دنیای آنالوگ چندان عکاسی نمی‌کرد، تبدیل کرد به آدمی که حالا عکاسی می‌کند و ویدئوآرت انجام می‌دهد؟
سوال آسان و سختی است... آنالوگ بر مبنای تکنیک بنا شد. در اصل عکاسی در ذات، اصلاً هنر نیست. دنیای مدرن بود که عکاسی را به عنوان یک هنر معرفی کرد. عکاسی یک صنعت و رویکرد است. مثل لباس شویی! عکاسی در زمان آنالوگ چون خیلی مبتنی بر تکنیک بود اجازه نمی‌داد آدم‌هایی که صرفاً ایده دارند، بیایند از ابزار عکاسی استفاده کنند. وقتی دیجیتال آمد، سهولتش باعث شد ایده‌های بیشتری وارد عکاسی شود.

 برای همین هنری که در عکاسی آنالوگ اتفاق می‌افتاد، خیلی کمتر از زمانی بود که دوربین دیجیتال آمد. و خب به خاطر این سادگی نسبی، کارهای بد هم زیاد شده‌اند. آن ابتدا که تازه عکاسی آنالوگ به وجود آمده بود، یک کار کاملاً صنعتی بود. بعد آرام آرام گرایش‌هایی واردش شد. بعد آرام آرام آدم‌هایی در عکاسی آنالوگ توانستند بدرخشند ولی این درخشیدن، سخت بود. الان خیلی بهتر می‌توانی با دیجیتال، بدرخشی. در کنارش کارهای ضعیفی هم هستند که باید تحمل کنی. 

نظرتان در مورد فضای هنری شهر چیست؟
من فکر نمی‌کردم این همه آدم مشتاق برای دیدن کار جدید وجود داشته باشد. در صورتی که بچه‌هایی که در زمینه هنر فعالیت می‌کنند مدام می‌نالند که کارهایشان درک نمی‌شود. در برابرشان گارد می‌گیرند و ... این هست ولی خود من فکر می‌کردم آدم‌هایی که گارد می‌گیرند، تعدادشان خیلی زیاد باشد. در نمایشگاه بی مرز، که سه گالری حامی آن شدند، هزینه نگرفتند و کارها در دو هفته برگزار شدند، من در کمیته اجرایی بودم و  یک ویدئو هم داشتم. و آنجا شوکه شدم از این که می‌دیدم چند نفر یک روز تعطیلشان را می‌گذارند، 20 نفری می‌آیند از یک گالری بازدید می‌کنند بعد می روند گالری بعدی و... این توجه‌ها، تعهد ایجاد می‌کنند. چون مخاطبان خیلی تیزبین هستند.

خب به نظرتان هنرمندان در این زمان چه وظیفه‌ای دارند؟
روند رو به رشد است. هنرمندان هم باید فداکاری کنند. به جای این که بعداً بخواهند راجع به کارشان صحبت و دفاع کنند، قبل از این که شروع کنند، وقتی یک ایده به ذهنشان رسیده و به نظرشان خیلی خوب است، باید ببینند ایده‌شان یک تکرار هزار باره نباشد. اول باید از خودگذشتگی کنند و کاری را که همه کرده‌اند، انجام ندهند. وقتی فداکاری کنند، مخاطب و مشتری‌اش هم هست. باید یک حرف دیگر بزنند. اگر فداکاری کردی، قطعاً پیشرفت می‌کنی.

 گالری آپادانا: اصفهان، خیابان آپادانا دوم، کوچه لاله، پلاک ۲۵. تلفن: ۶۴۱۳۰۰۲، افتتاحیه نمایشگاه جدید: هر جمعه ساعت 17، ساعات کار گالری: هر روز 10 تا 13 و 17 تا 20. مدیر گالری: ژیلا منانی.
نویسنده: نفیسه حاجاتی
عنوان متن تبلیغات
© نون‌ح‌‌‌