روزنامه اصفهان زیبا، شماره صدونهم، شنبه،26 اسفند1385،ویژهنامه نوروز
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
«هفت سینات را در کدام کشور چیدهای؟!»
پارههایی از متن:
سبزیپلو با ماهی در استنفورد
دانشگاه استنفورد، یکی از معتبرترین دانشگاههای جهان است که خیلی ها آرزوی درس خواندن در آن را دارند. در این دانشگاه نیز ایرانیان بسیاری مشغول به تحصیل و یا تدریس هستند و این تعداد زیاد باعث شده که انجمنی با عنوان " انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه استنفورد، PSA " تاسیس کنند. این انجمن علاوه بر ترتیب دادن قرارهای عمومی برای ارتباط بیشتر دانشجویان ایرانی دانشگاه استنفورد با یکدیگر، به مناسبتهای گوناگون برنامه هایی برگزار میکند که...
عید نوروز با پرچم سه کشور
مالزی کشوریست که این سالها، بسیار مورد توجه قرارگرفته است، از کشور ما نیز افراد بسیاری برای تحصیل یا کار به این کشور که با سرعت، به کشوری پیشرفته تبدیل میشود، مهاجرت کردهاند . "احسان زارعی"، یک دانشجوی ایرانیست که در مالزی تحصیل میکند و امسال برای نوروز برنامههای جالبی دارد...
چهارشنبهسوری در آذربایجان
اما از مغولستان و قزاقستان گفتیم که نوروز را جشن میگیرند، جمهوری آذربایجان را هم به این لیست اضافه کنید. دوست دانشجویی به نام "آرگون" از این کشور برایمان از رسوم آذری ها که بسیار به رسوم ما شباهت دارد می گوید:« آذري ها فرهنگي نزديك به فرهنگ ايران دارند. نوروز را ميشناسند و حتي مراسم چهارشنبه سوري را برگزار ميكنند.
گز اصفهان در بلژیک
از جشن گرفتن نوروز در کشورهای دیگر گفتیم، اجازه بدهید این خاطره جالب را که خانمی به نام "نسرین"از بلژیک برایمان فرستاده، برایتان نقل کنم...
درخت کریسمس جایگزین سفره هفتسین
مهنوش رضایی که خود، خبرنگار است از هلند درباره نوروز در "سرزمین لاله ها" اینگونه میگوید...
حاجی فیروز در اوساکا
خیلی جالب است که همین جا و درست بعد از این حرفها که درمورد دور شدن نسل جدید ایرانیان خارج از کشور، از فرهنگ ایرانی است، این قسمت از صحبتهای "صباح" را که در ژاپن زندگی می کند برایتان نقل کنم...
مشکل هوای همیشه آفتابی در لسآنجلس
اما از این مسایل که بگذریم، بهتر است کمی هم درمورد تاثیر تفاوت آب و هوا بر نوروز بگوییم! همه میدانیم که از زیباییها و خصایص منحصر به فرداصفهان، چهارفصل بودن آن است. ما اینجا هیچ وقت به آب و هوا عادت نمیکنیم، تابستان داریم، پاییز و وقتی آرام، آرام شروع به عادت کردن به برف و سرما میکنیم، بهار فرامیرسد. اما...
بازی زندگی
به هر حال، در درون همهی ما این حس نوستالوژی وجود دارد. درحالی که سعی میکنیم موقعیتهای جدید را تجربه کنیم، بالاتر برویم و خودمان را با محیطهای جدید وفق دهیم، دلمان برای روزهای رفته، تنگ میشود و این بازی زندگیست. امید که...
روزنامهی اصفهانزیبا، صفحهی 5 (صفحهی جوان)، دوشنبه، 21اسفندماه1385 - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
نوروزانهها!
سال 85 هم روبه پایان است. این هفتهی آخر، نشریات چاپی قطورتر میشوند، وبلاگها و وبسایتها پستهای ویژه منتشر میکنند و خلاصه اینکه همه در حال انتشار ویژه نامه و سالنامه و بررسی عملکرد سالیانهشان هستند. درهمین راستا، خبرنگار سرویس نگاهی به وبلاگهای خبرگزاری ایسنا، به سراغ "نیما اکبرپور" یکی از خبرنگاران وبلاگنویسِ با سابقه، رفته و درمورد تحولات وبلاگستان در سال 85 سوال کرده است… راستی، همین جا این نکته را هم گوشزد کنم که ویژه نامهی اصفهان زیبا را فراموش نکنید که بی نظیر است، مخصوصاً مطلب "نوروز ایرانیان خارج از وطن" که ما عمراً نویسندهاش را نمیشناسیم!...
ساخت بمب گوگلی در وبلاگستان فارسی!
اما از تحولات وبلاگشهر گفتیم، اجازه بدهید از این، آخرین موج وبلاگستان در سال 85 نیز برایتان بگویم که این روزها سرو صدای زیادی به پاکردهاست.ماجرا از این قرار است که فیلمی به نام "سیصد" ساخته شده که به گفتهی منابع آگاه، توهینیاست به ایرانیان…. اعتراضی فرهنگی و متمدنانه!
ترقه بی ترقه!
اما از بمب حرف زدیم، به یاد ترقه و چهارشنبه سوری و این مسایل افتادیم که
اینروزها محل بحث فراوان است…
و خُب، مطمئناً شما مختارید که هرجور خواستید چهارشنبه سوری بگیرید؛ حتی میتوانید، فقط بنشینید در خانهتان، به صدای ترقهها گوش کنید و برنامههای بسیار سرگرم کنندهی تلویزیون را همراه با زیرنویسهای هشداردهنده درمورد مسایل انفجاری، تماشا کنید!
بیایید آرزو کنیم، چهارشنبه سوری امسالمان، شیرین و بدون خسارات جانی و مالی برگزار شود…
مرثیهای برای تخممرغهای رنگی!
و اما آخرین قسمت چهارگانهی جوانشهری امسال به یک امر مهم اختصاص
دارد! "عیدی"، این قسمت شیرین نوروز برای مفعول واقع شدهها و قسمت تلخ ماجرا برای عیدی دهندگان!... این متن را که خواندم، فکر کردم چه قدر حس نوستالژی در ما قوی است به طوری که همیشه دربرابر "تازه ها" جبهه میگیریم و دلمان برای " قدیمیها" تنگ میشود درحالی که سعی نمیکنیم با راهها و افکار جدید کنار بیاییم و فوایدشان را ببینیم…مثلاً این تخم مرغهای رنگی یا سفرههای هفت سین آماده. مگر یک تخم مرغ رنگ کردن چند دقیقه وقت میخواهد که ما انسانهای پرمشغلهی قرن بیست و یکی نتوانیم لذتش را بچشیم و مجبور شویم تخم مرغ های رنگی گچی را در سفرهی هفت سینمان تحمل کنیم؟…
- - - - - - - - - - - - - -- - - - - -
بمب گوگلی فراموش نشود...
خواندن بیشتر .. روزنامه اصفهان زیبا،شماره صد، دوشنبه،7اسفند1385،صفحه 5(صفحه جوان)
پارههایی از متن:
8 مارس روز مهمیست، این درست که ما خودمان، "روز زن" داریم که خاستگاه بسیار زیبایی هم دارد و جشنی است برای بزرگداشت یک "اَبَر زن"تاریخ دینی ما ولی اگر دقت کنید، این روز بیشتر "روز گرامیداشت مادر" است...اما کسی به نفس بزرگداشت "روز زن " دقت نمیکند و "زن" تحت شعاع یکی از خصایص بالقوه اش،"مادر بودن"، قرار میگیرد. اما 8 مارس روزیست برای بزگداشت جنس "زن". زنان در این روز سعی میکنند به همه کسانی که زن را جنس دوم میدانند، بفهمانند که زن، "ضعیفه"و "ماشین رختشویی - جوجه کشی" نیست. سعی می کنند فریاد بزنند که جامعهی "نسوان" را "نصفان" تلفظ نکنید! و...
روز منع درختکَنی!
فردا روز درختکاری است. در اینترنت به دنبال اخبار مربوط به "درخت" میگردم...«قطع درختان پارک ملی گلستان»، «قطع درختان پارک جنگلی لویزان»، «قطع درختان کهنسال چهارباغ»، «آتشسوزی در جنگل»، «وبلاگ گریوان: گریه باید کرد در مرگ درختان...
میخواهید نهال بکارید؟! بیزحمت همان درختها را قطع نکنید، نهالکاری پیشکش!
ما همینجا پیشنهاد میکنیم نام این روز را از "روز درختکاری" به "روز مبارزه با درخت کَنی( قطع درختان)" تغییر دهند، که بسی مفیدتراست!
فیلترنت!
در خبرها آمده که« يك مرد جوان ٢٦ سالهي چيني پس از يك دوره بازي آنلاين كهتقريبا هفت روز متوالي ادامه داشت، جان خود را از دست داد.»... اگر یادتان باشد، هفته پیش(و ایضاً هفتههای پیش!) درمورد سرعت هندلی اینترنت صحبت کردیم. خُب همینجا اعلام میکنیم که از مسئولین محترمی که هفته پیش ازایشان گله کردهبودیم، معذرت خواهی کرده، عرض میکنیم که: شما چه قدر به فکر جوانان ملت هستید ولی متاسفانه این جوانان ناآگاه (خودمان را عرض کردیم البته!) متوجه این توجه عمیق شما نیستند...
نتیجه اخلاقی ماجرا: 1- اگر مسئولان چینی هم به فکر جوانان مملکتشان بودند، این همه از این خبرها
نداشتند! 2- اگر، اینترنت dial upای آن جوان نگونبخت، نیز صد بار وسط بازی، DC میشد، که دیگر نمیتوانست تمام تعطیلات عیدشان را پای اینترنت بگذراند و بعد هم فاتحه! 3- اصلاً اگر آن سایت لعنتی فیلتر شده بود(فرض استقرا:چیزی به نام فیلتر شکن در چین اختراع نشده!)حداقل آن جوان، حالا زنده بود!
اصلاً این IT مگرچیست؟!
...« كميسيون تلفيق مجلس شوراي اسلامي در لايحهي پيشنهادي بودجهي سال 86 در مصوبات بودجهي وزارت ارتباطات و فنآوري اطلاعات بخشي را براي بودجهي IT در نظر نگرفته است.»
خُب حق هم دارند بنده خدا ها! مگر این "آی تی" اصلاً چی هست؟! به جز این که جوان های مردم را "معتاد" و "چشم و گوش باز" و "منحرف" میکند! اصلاً این آیتی مگر همان "گلد کوئست"و "چت"و"هک"و"بازی"و چند تا سایت غیراخلاقی بیشتر است؟!
خُب بیخود پول مردم را بگذارند برای این "مثلاً" صنعت که چی؟! صنعت میخواهید همان کشاورزی و صنایع دیگری که خودمان داریم را بچسبید، اینها نه از بلاد کفر آمدهاند نه جوانها را میکُشند(مراجعه شود به مطلب قبل)نه این همه لغات سخت و خارجی دارند!
اما اجازه بدهید جدای از شوخی، یک مطلب مهم را اینجا اضافه کنم. چندی پیش با یک صاحب نظر در مسایل IT صحبت میکردم، او تاکید میکرد که...
روزنامه اصفهان زیبا،شماره نود و چهارم، دوشنبه،7اسفند1385،صفحه 5(صفحه جوان)
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
لبخند ژوکُندت منو کشت!
یکی از اتفاق های قابل توجه چند روز اخیر که خیلی به درد این ستون میخورد، خبرهای مرتبط با شهرام جزایری، تاجرجوان و معروف است که جمعی را به حیرت فرو برده است! بعضی ها پیرامون فرار او و این داستانها میاندیشند ولی خیلی از جوانها از سوی دیگری به این ماجرا توجه میکنند، آنها با شنیدن حرفهایی مانند این که« شهرام جزایری در این چند سالی که در زندان بوده، به چند شرکت، مشاوره اقتصادی میداده و در زمانهای مرخصی به کارهای اقتصادیاش سرکشی میکرده.»، آه از نهادشان برمیخیزد و با چشمانی حسرت بار به عکس لبخند معروف او که این روزها ازلبخند ژوکوند هم معروفتر شده، مینگرند و ایضاً به جیب خالی و افکار متعالی خود!
زندگی دوم در کشور مجازی با اینترنت هِندلی!
اما از لبخند ژوکند و جیب خالی که بگذریم میرسیم به مقولهی مهم فرار مغزها، موضوع بحث برانگیز و گاه، رویایی که ذهن خیلی از جوانان را درگیر کرده است. اگر شما هم آرزوی فرار مغزها شدن(!) دارید ولی در عین حال درگیر آن 50 درصد لعنتی(!) هستید، هیچ نگران نباشید، می توانید به راحتی و بدون نیاز به پاسپورت و ویزا و جیب پر از یورو، به یک کشور بسیار جوان(حدوداً سه ساله!) مهاجرت کنید،...
اما از وضعیت اسفبار اینترنت در کشور صحبت کردیم، بگذارید این خبر جالب را هم برایتان نقل کنم که «با وعدهي رييس جمهور جديد تركمنستان، نخستين كافينت در اين كشور گشايش يافت.»... باور کنید! از این به بعد هروقت اعصابتان از سرعت قطره چکانی اینترنت و فیلترینگ "کارشناسیشده"، داغان شد، این خبر را در ذهنتان مرور کنید و همیشه به یاد بدبختترها بیافتید!
جزیرهی زنان!
صحبت از زندگی دوم شد، خبری خواندیم بسی طرب انگیز! «جزيره ای در درياچه اروميه برای تفريح زنان در نظر گرفته شده است که هيچ مردی به آن راه داده نمیشود.» نه، شوخی نمیکنم!... تصور کنید چه جزیرهی محشری بشود! فقط من نمی دانم چه طوری میخواهند روی جزیره سقف بزنند و دور تادورش را چادر بکشند! شما چه فکر میکنید؟!
روز خاموشی!
اما یک سوال، شما در روز چند ساعت را با کامپیوترتان میگذرانید؟...نوشته شده، این سایت از همهی جهانیان دعوت میکند تا در روز 24 مارچ، بی خیالِ کامپیوترهایشان شوند! ...
خواندن بیشتر ..
عنوان متن تبلیغات